لوسیفر

لوسیفر مورنینگ استار یکی از فرشتگان مقرّب خداوند بود که خداوند او را محکوم کرد که تا ابد نگهبان جهنم باشد. اما او یک روز تصمیم گرفت برای تعطیلات به لس‌آنجلس بیاید. او در قالب مردی قدبلند و جذّاب با لهجه‌ای خاص، مدیر یک کلاب معروف شد و در طی یک حادثه با کارگاه دکر همراه می‌شود تا پرده از راز‌های جنایی بردارد. در طی داستان ما متوجه می‌شویم که شیطان تنها یک شکنجه‌گر در جهنم است که پدرش (خدا) او را به دلیل شورش به جهنم تبعید کرده است. او مشکلات خانوادگی زیادی دارد و مدام عملکرد پدرش را زیر سوال می‌برد.

• درمورد داستان‌ها و افسانه‌هایی که درباره‌ی شیطان وجود دارد با فرزند خود صحبت کنید. درمورد آنچه در دین اسلام درباره‌ی شیطان گفته شده با فرزند خود صحبت کنید. درمورد مسئولیت‌پذیری انسان با فرزند خود صحبت کنید. درمورد اهمیت آگاهی از احساسات و هیجانات فرد و ریشه‌های رفتاری فرد با فرزند خود صحبت کنید. درمورد اهمیت تأثیر روابط بین والدین با فرزند خود صحبت کنید. درمورد کمک‌هایی که یک روانشناس می‌تواند به انسان‌ها کند با فرزند خود صحبت کنید. درمورد ویژگی‌های مثبت و منفی شخصیت لوسیفر با فرزند خود صحبت کنید. در هر قسمت یافته‌های شخصیتی لوسیفر را بررسی کنید و درمورد تعارضات مشابهی که در زندگی خودتان تجربه می‌کنید حرف بزنید. از خودتان بپرسید تابه‌حال «انکار» را تجربه کرده‌اید؟ زمانی بوده که احساساتی مربوط به یک واقعه را سرکوب کرده باشید و درنهایت به شکل منفی آن را در جایی بی‌دلیل بروز داده باشد؟ اگر ممکن بود این تجربه را در خانواده به اشتراک بگذارید و تجربیات اعضای دیگر خانواده را بپرسید. از فرزند خود بپرسید که چه انتظاراتی از والدینش دارد؟ آیا لحظاتی بوده که نیاز به پذیرش بیشتر داشته باشد؟ از فرزند خود بپرسید گفت‌وگوی سالم در خانواده چطور باید اتفاق بیفتد؟ راه‌های گفت‌وگوی مؤثر را جست‌وجو کنید و ایده‌های خود را برای گفتگو‌های مهم خانوادگی یادداشت کنید. درمورد خودشکوفایی و توسعه‌ی فردی با فرزند خود صحبت کنید. درمورد اهمیت «پذیرش» با فرزند خود صحبت کنید. درمورد اعتقادات خود درباره‌ی خدا با یکدیگر حرف بزنید. خلاصه: در هر قسمت یافته‌های شخصیتی لوسیفر را بررسی کنید و درمورد تعارضات مشابهی که در زندگی خودتان تجربه می‌کنید حرف بزنید.

«لوسیفر» محصول سال 2016 و یک سریال در ژانر جنایی و فانتزی است که به زندگی شیطان به‌عنوان لوسیفر مورنینگ استار در زمین می‌پردازد. در این سریال تلاش شده است که شخصیت شیطان و به‌طورکلّی اسطوره‌های مذهبی کمی ‌به واقعیت نزدیک‌تر شوند و آن‌ها درگیر مسائل عینی‌تری می‌شوند. داستان اصلی درمورد شیطان کنار گذاشته می‌شود او فرزند محبوب خداوند بوده تااینکه با او اختلاف نظر پیدا می‌کند بنابراین خدا تصمیم می‌گیرد لوسیفر را به‌عنوان نگهبان جهنم بگذارد تا افراد گناهکار را مجازات کند. او معتقد است که او تنها شکنجه‌گر گناهکاران است و مشوق و مسبب گناهی نیست. از اینکه به‌خاطر گناهان دیگران مورد قضاوت قرار گرفته است به‌شدت آزرده‌خاطر است و مسبب آن را پدرش می‌داند. در حین داستان لوسیفر از یک روانشناس استفاده می‌کند و در طول سریال او احساسات و هیجانات خود را بیشتر می‌شناسد و تلاش می‌کند با خود واقعی‌اش کنار بیاید. البته به فراخور اینکه شخصیت اصلی شیطان است ناهنجاری‌های اجتماعی زیادی به نمایش گذاشته می‌شود. سکس، مواد و مشروبات الکلی تقریباً در تمام قسمت‌های سریال وجود دارند. داستان سریال براساس اسطوره‌های مذهبی ساخته شده است و تلاش می‌کند تصویر متمایزی از آن‌ها را به نمایش بگذارد. عملکرد خداوند مدام به نقد گذاشته می‌شود و معامله‌هایی با خدا و شیطان صورت می‌گیرد. این موارد ممکن است بر روی اعتقادات افراد تأثیر‌گذار باشد و هرچه بر فانتزی‌بودن سریال تأکید شود، بازهم تلفیق واقعیت و خیال و همچنین ماورایی‌بودن این مسائل حتی در کتب مذهبی ممکن است باعث نوعی نگاه سهل‌گیرانه به زندگی، ناهنجاری‌ها، ضدارزش‌ها، گناهان یا غفلت از آن‌ها شود. اما از طرفی ممکن است در ذهن مخاطب سوالاتی را ایجاد کند و با جست‌وجوی بیشتر پایه‌های فلسفی و اعتقادی ایمانش را تحکیم بخشد. البته با تمام این اوصاف در این اثر بر مسئولیت‌پذیری انسان‌ها تأکید بسیاری می‌شود و این مورد می‌تواند بستر گفت‌وگوی مثبتی را ایجاد کند. به نظر می‌رسد خانواده‌ی الهی، یک خانواده‌ی ناکارآمد است که باعث آزردگی‌های روانی بسیاری در فرزندانشان شده‌اند. درواقع خدا به‌عنوان پدر مدام درحال کار است و  مادر به‌عنوان الهه‌ی خلقت به دنبال توجه‌ شوهرش هرکاری انجام می‌دهد و فرزندان هم تشنه‌ی توجه‌ مثبت از سمت او هستند. زمانی‌که پدر تلاش می‌کند از کمال‌گرایی برای فرزندانش دست بردارد و آن‌ها را همان‌طورکه هستند بپذیرد و به آن‌ها عشق و توجه بدهد، بسیاری از آزردگی‌های روانی فرزندانش بهبود پیدا می‌کند. به‌خصوص لوسیفر که در روند تراپی متوجه می‌شویم که ریشه‌ی بسیاری از آزردگی‌های درونی او  به کودکی‌ و رابطه‌ی پرقضاوت و استبداد پدرش دارد. این فیلم می‌تواند به شما نشان دهد که تراپی می‌تواند کمک‌های بسیاری به توسعه‌ی فردی و خانوادگی شما بدهد و همچنین با اصلاح یک الگوی اشتباه در خانواده می‌توان مشکلات ریشه‌ای بسیاری را در سیستم خانواده حل کرد. با توجه به اینکه معمولاً نوجوانان به‌خصوص در سنین نوجوانی ممکن است چالش‌های بسیاری را با خانواده‌ی خود پیدا کنند تماشای این سریال در خانواده و چالش‌های لوسیفر با خودش و تلاش او برای شکل‌گیری هویّتش می‌تواند فرصت مناسبی را ایجاد کند تا بعد از هر قسمت با استفاده از مثال‌های فیلم گفت‌وگوی سازنده‌ای برای حل مشکلات  و یا دست‌ِکم آشنایی با تعارض‌هایی که فرزند شما با آن درگیر است را ایجاد کند. باید توجه داشت در داستان کلّی این سریال خداوند در این اثر دارای خانواده معرفی شده است. به خداوند، زن و فرزند او چهره‌ای انسانی بخشیده‌اند و آن‌ها را مانند انسان‌ها و اعضای یک خانواده دارای اختلاف و مشکلات خانوادگی جلوه داده‌اند. این مسائل در نگاه اول کفرآمیز و یا توهین‌آمیز به نظر می‌رسد اما در درجه‌ی دوم باید توجه داشت که ژانر این اثر فانتزی است و در نگاه یک مسلمان این مفاهیم غیرواقعی جلوه خواهد کرد. به‌طورمثال، شخصیت اصلی شیطان است و معتقد است که مشکلاتی با پدر (خدا) خودش دارد و مورد بی‌رحمی ‌او قرار گرفته است. شیطان در این سریال تنها نگهبان جهنم بوده و قابلیت فهم عمیق‌ترین خواسته‌های تاریک انسان‌ها را دارد. اما گناهان و شرارت‌های این دنیا هیچکدام تقصیر شیطان نیست. او دشمنی‌ای با نسل انسان ندارد. یکی از فرشتگان (آماندیل) به دنبال لوسیفر به زمین می‌آید و در زمین کارهای خوب و بد زیادی برای برگرداندن لوسیفر به جهنم می‌کند. مادر لوسیفر از جهنم فرار می‌کند و به‌عنوان الهه‌ی خلقت می‌خواهد فرزندانش را علیه شوهرش (خدا) بشوراند. به نظر می‌رسد تمام بلاهای عظیم بشریت مانند طاعون‌ها و سیل‌های عظیم تقصیر مادر لوسیفر بوده تا توجه شوهرش را جلب کند. درادامه قابیل به‌عنوان اولین قاتل از طرف خدا نفرین شده و جاودانه است و به‌دنبال راهی برای مرگ خود می‌گردد در این داستان ‌هابیل در جهنم است و برادر شرور داستان بوده. حوا از بهشت به زمین فرار می‌کند و داستان آفرینش را زیر سوال می‌برد. او از خدا ناراحت است که تنها برای «آدم» آفریده شده و از او پرسیده نشده که واقعاً چه می‌خواهد. میوه‌ی ممنوعه نیز در این اثر سکس او با لوسیفر معرفی شده است. میکائیل برادر دوقلوی لوسیفر است که می‌تواند ترس‌های عمیق را بفهمد و به نظر می‌رسد یک فرد خودشیرین و شرور است. او حتی خود خدا را هم با استفاده از ترسش فریب می‌دهد، این منظور که او (خدا) دارد قدرتش را از دست می‌دهد. خدا تحت قالب یک پیرمرد سیاه‌پوست به زمین می‌آید. او جواب سوالات بسیاری را نمی‌دهد و نمی‌تواند بگوید که پدر خوبی برای فرزندانش (فرشتگان) بوده. تمام‌مدّت به او نقد‌های زیادی می‌شود که شاید خالق یگانه‌ و بی‌نقصی بوده اما در مسائل خانوادگی‌اش گند زده! خدا در انتها می‌خواهد بازنشسته شود و لوسیفر می‌خواهد که جانشین او شود. به‌طورکلّی بیشتر قسمت‌های مذهبی سریال براساس انجیل و آموزه‌های مسیحیت است و سعی دارد اسطوره‌های مذهبی را کمی‌‌ به واقعیت نزدیک کند که با این اسطوره‌ها شوخی‌های زیادی می‌شود. خلاصه: در این سریال تلاش شده است که شخصیت شیطان و به‌طورکلّی اسطوره‌های مذهبی کمی ‌به واقعیت نزدیک‌تر شوند و آن‌ها درگیر مسائل عینی‌تری می‌شوند.

این مجموعه تاریک اما جذاب با استفاده از ارجاعات کتاب مقدس، جنایت و طنز خودمانی، دنیای داستانی خلق می‌کند که مرز بین خوب و بد را محو می‌کند. بازی تام الیس در نقش لوسیفِر، ضدقهرمان مغرور و خودشیفته، که ادعا می‌کند به شدت سوءتفاهم شده، هم جذاب و هم آشفته‌کننده است و او را بسیار دوست‌داشتنی می‌کند.طرفداران شخصیت کتاب‌های مصور از این اقتباس سینمایی لذت خواهند برد، اما برخی از تماشاگران از نمایش شخصیت‌های الهام‌گرفته از یهودیت و مسیحیت در این سریال آزرده‌خاطر خواهند شد. بینندگانی که از این موضوع ناراحت نمی‌شوند، سریالی با گفتگوهای جذاب و داستان‌های سرگرم‌کننده خواهند دید که تقریباً مثل یک لذت گناه‌آلود است.