ایمان نجات‌بخش

فیت اسکات (جِن گاتزون) در فیلم نجات فیت، از شنیدن خبر نزدیک بودن تئاتر ریتز در کلینتون تنسی به تعطیلی، بسیار ناراحت است. ادامه‌دادن به فعالیت تئاتر، بزرگ‌ترین دغدغه‌ی اوست؛ دغدغه‌ای که از مادر و عمه‌ی عزیزش به او به ارث رسیده. فیت مطمئن است که او آن‌ها و کل شهر را ناامید کرده. عمو دانی (دانی ریچموند) سعی می‌کند او را دلداری دهد و امیدوار نگه دارد. اعتقادات مذهبی‌اش به او می‌گوید که اگر به خدا ایمان بیاورد، پاداش خواهد گرفت. دانی به یاد می‌آورد که دهه‌ها پیش، وقتی تئاتر در آستانه‌ی ورشکستگی بود، مادر و عمه‌ی فیت، یک نمایش کریسمس مجلل را در میانه‌ی تابستان با حضور ستارگان موسیقی کانتری روی صحنه بردند. آن زمان این کار جواب داد و حالا هم می‌تواند جواب بدهد. فیت شک دارد، اما حاضر است امتحان کند. وقتی وینس گیل و ایمی گرنت موافقت می‌کنند که در نمایش حضور داشته باشند، اوضاع بهتر می‌شود. اما چیزی که خانواده نمی‌داند، این است که یک تاجر محلی بدطینت، نقشه‌های دیگری در سر دارد. پیتر مارش (کری جونز) در حال توطئه‌چینی علیه آن‌هاست و منتظر است تا تئاتر ریتز تعطیل شود تا او بتواند ملک را بخرد و با سود زیادی بفروشد. بنابراین در حالی که فیت و گروهش آماده می‌شوند، مارش و گروهش موانعی را در مسیرشان قرار می‌دهند.

• خانواده‌ها می‌توانند در مورد محبوبیت فیلم‌هایی که بر «اجرای نمایش» به عنوان راهی برای نجات یک شهر، پارک، مدرسه، ورزش، جشنواره سالانه (و موارد مشابه) تمرکز دارند، صحبت کنند. چگونه چنین داستانی موفق می‌شود که تعلیق و هیجان آماده شدن برای رویداد و لذت تماشای پیروزی افراد ضعیف‌تر را با هم ترکیب کند؟ یک خط زمانی تا چه حد برای چنین داستانی مهم است؟ چرا؟
• در ادبیات و سینما، «تیک تاک ساعت» به چه معناست؟ چگونه تیک تاک ساعت، حس تعلیق و هیجان را در داستان یا فیلم افزایش می‌دهد؟ تیک تاک ساعت در فیلم «ایمان نجات‌بخش» چه بود؟
• دربارهٔ حضور خوانندگان سبک کانتری در این فیلم، از جمله وینس گیل، ایمی گرنت و مایکل دبلیو اسمیت به عنوان «ستاره‌های مهمان» چه فکر می‌کنید؟ آیا وقتی فقط برای چند ثانیه در فیلم ظاهر شدند، احساس ناامیدی یا فریب خوردن کردید؟ چگونه می‌توان از تبلیغ‌کنندگان برای استفاده از چنین تکنیک‌های فریبنده‌ای (در این مورد، تبلیغات دروغین) بازخواست کرد؟

در شهر کلینتون تنسی، جایی که مردم مهربان و پرهیزکار در محیطی روستایی و آرمانی زندگی می‌کنند، فیلمی با موضوع ایمان ساخته شده است. این فیلم داستان زنی جوان را روایت می‌کند که سینما محل زندگی‌اش در آستانه توقیف قرار دارد. قهرمان داستان با اشتیاق سعی در نجات سینما دارد که از دهه‌ها پیش در تملک خانواده او بوده است، اما توسط یک تاجر طماع که برای سود مالی زیاد از هیچ کاری دریغ نمی‌کند، متوقف می‌شود. پیام‌های مسیحی فراوان و صادقانه‌ای در فیلم وجود دارد، با اشاره‌های مکرر به «طرح خدا»، دعا به عنوان منبعی برای تجدید قوا و مفهومی که ایمان پاداش خواهد داشت. بینندگان باید آگاه باشند که پوسترها و همچنین خود جلد دی‌وی‌دی، مجموعه‌ای از ستارگان موسیقی کانتری را به عنوان «ستارگان مهمان» تبلیغ می‌کنند، اما آنها فقط در تماس‌های تلفنی کوتاه ظاهر می‌شوند. هیچ چیز در این فیلم قابل اعتراض نیست؛ با این حال، بعید است که داستان و تم‌ها برای بیشتر کودکان جذاب باشد. برای اطلاع از فیلم‌های مشابه بیشتر، می‌توانید برای دریافت ایمیل‌های هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت نام کنید.

این فیلم، یک اثر دیگر در ژانر «بیایید یک نمایش اجرا کنیم» است، اما بسیار کلیشه‌ای و کند است و با بازی‌های ضعیف، دیالوگ‌های مبتذل، کارگردانی آماتوری و ارزش‌های تولیدی سطحی همراه است. خط داستانی اصلی فیلم - اجرای یک نمایش کریسمس در ماه جولای با یک خواننده سرشناس موسیقی کانتری برای نجات یک تئاتر در حال ورشکستگی - اصلا منطقی نیست. فیت اسکات فقیر، صدها هزار دلار بدهی معوقه بابت وام مسکن، قبض‌های آب و برق و غیره دارد. او اعتراف می‌کند که حتی یک نمایش فوق‌العاده موفق هم نمی‌تواند اوضاع را نجات دهد، اما همه به پیش می‌روند و (هشدار اسپویل) به شکلی معجزه‌آسا موفق می‌شوند. در فیلم، یک رابطه عاشقانه نابالغ و سطحی وجود دارد، همراه با صحنه‌های ورود و خروج آهسته و طولانی و بخش‌های کمدی واقعا خنده‌دار. پیام‌های مذهبی فیلم «ایمان به خدا» واضح و مکرر هستند، اما با کمی لطف و ظرافت. بازیگران با دیالوگ‌های سنگینی مثل «تسلیم نشو... با خدا در کنارمان، هر کاری می‌توانیم انجام دهیم» و «اگر نمی‌توانی گرما را تحمل کنی، از آشپزخانه بیرون برو» دست و پنجه نرم می‌کنند. و در مورد حضور چند ستاره مشهور موسیقی کانتری در فیلم و عدم تحقق آن، این یک فریب‌کاری بدبینانه است.