خرس برادر ۱

«کینای» در قبیله‌ی سرخپوستان به همراه دو برادر بزرگش «سیتکا» و «دناهی» زندگی می‌کند. وقتی سبد ماهی‌‌ توسط خرس‌ها از بین‌می‌رود، کینای ازطرف برادرش دناهی سرزنش می‌شود و برای همین از روی عصبانیت به سمت خرس سنگ پرتاب می‌کند. همین کار باعث می‌شود خرس به آن‌ها حمله کند، سیتکا، برادر بزرگتر، برای نجات برادرانش جان خود را از دست می‌دهد. کینای باوجود مخالفت اطرافیان برای انتقام، خرس را می‌کشد. در این هنگام روح برادرش او را به خرس تبدیل می‌کند تا متوجه اشتباهش شود. دناهی که از قضیه خبر ندارد خیال می‌کند برادر کوچکش هم توسط خرس کشته شد، برای همین اینبار او قصد انتقام از خرس را دارد. ولی خبر ندارد که این خرس همان کینای برادر است. کینای بعد از تبدیل‌شدن به خرس، با خرس کوچکی به نام کودا آشنا می‌شود. رفته‌رفته این‌دو باهم صمیمی می‌شوند، او می‌فهمد همان خرسی که سیتکا را کشته، مادر کوداست. او به‌شدّت متأثر شده و از کارش پشیمان می‌شود. بعد از این اتفاق، سیتکا کینای را به حالت اول برمی‌گرداند، ولی او به میل خودش می‌خواهد دوباره به خرس تبدیل شود زیرا کودا به او نیاز دارد.

• کینای بعد از اینکه متوجه شد سبد ماهی‌ توسط خرس‌ها خراب شده، بهتر بود چه عکس‌العملی نشان می‌داد؟ او خودش مسئولیت بستن سبد روی درخت را به‌درستی انجام نداده بود. چرا برادر کینای او را به شکل خرس تبدیل کرد؟ کینای بعد از اینکه به شکل خرس درآمد، متوجه چه چیزی شد؟ خلاصه: می‌توانید درمورد رفتار غیرمسئولانه‌ی کینای و اینکه چطور به اشتباهش پی برد با فرزندتان صحبت کنید.

این انیمیشن داستان پسری به نام کینای را روایت می‌کند. او پس از اینکه برادر بزرگ و مهربانش را در درگیری با یک خرس از دست می‌دهد در پی انتقام از خرس برمی‌آید. او آن خرس را می‌کشد، چون خرس را مقصر مرگ برادرش می‌داند. روح برادرش او را به یک خرس تبدیل می‌کند! اینجاست که کینای فرصت این را پیدا می‌کند تا دنیا را از دید یک خرس ببیند. او با خرس کوچکی به نام کودا ارتباط صمیمی برقرار می‌کند و متوجه می‌شود همان خرسی که برادرش را کشته مادر کوداست. کودا آن روز به همراه مادرش درحال غذاخوردن بود و به آن‌ها خیلی خوش گذشته بود، ولی کینای تصوّر می‌کرد خرس‌ها با خراب‌کردن سبد و خوردن ماهی‌ها قصد اذیت‌کردن آن‌ها را داشتند. این داستان به بچه‌ها کمک می‌کند رفتار و احساسات حیوانات را درک کنند تا از خرابکاری حیوانات ناراحت نشده و آن‌ها را مقصر ندانند. حمله‌‌ی خرس به کینای و برادرانش و مرگ سیتکا نگران‌کننده‌ترین صحنه در این داستان است. ولی درادامه ملاقات کینای با روح برادرش و همینطور وجود حیوانات بامزه باعث کم‌شدن ترس و غم می‌شد. در آخر داستان، کینای ترجیح می‌دهد برای مراقبت از کودا همچنان در قالب یک خرس باقی بماند. ممکن است این اتفاق از منظر نویسندگان داستان، یک کار مثبت قلمداد شود، ولی درحقیقت تنزّل شأن انسان است. خلاصه: شخصیت اصلی داستان لحظات غم‌انگیزی را با مرگ برادرش پشت سر می‌گذارد، ولی دیدن روح او و همین‌طور زمینه‌ی طنز داستان از میزان غم و ترس می‌کاهد.