تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: خیلی کم
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: کم
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشفیلم "برایم بخوان" با صحنههایی از فیلم مستند توماس بالمس، کارگردان، با عنوان "خوشبختی" آغاز میشود که در سال ۲۰۱۳ اکران شد. این فیلم داستان پسری ۸ ساله به نام پیانگکی را روایت میکند که یک راهب بودایی است و در انتظار رسیدن برق، آنتندهی موبایل و وایفای در روستای دورافتادهاش در بوتان است. او را نشان میدهد که به خواب میرود و وقتی بیدار میشود، فیلم ده سال جلو میرود و او را در ۱۸ سالگی نشان میدهد. او در همان اتاق است اما در جهانی بسیار متفاوت: اکنون همه مردم، حتی راهبان جوان، مدام از گوشیهای هوشمند خود استفاده میکنند. راهبان در حال آموزش، در حالی که دعا میخوانند، در گوشیهای خود نیز به گشت و گذار و تماشا میپردازند و حتی بازی میکنند. پیانگکی که روزی به عنوان تجسم دوباره یک لامای مقدس شناخته میشد، دیگر چندان وقعی به مطالعات مذهبیاش نمیگذارد و تنها میخواهد به اتاقش برگردد و با دوستدخترش اوگین از طریق ویچت صحبت کند یا پیام بفرستد. او میخواهد پول پسانداز کند تا بتواند به دیدن او برود و حتی ممکن است برای او زندگی در صومعه را ترک کند. در حالی که اوگین، که میزبان یک بار کارائوکه است، رازهای بزرگی دارد: او مادر مجرد یک دختر کوچک است و برنامههایی برای ترک بوتان دارد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- تاثیر فناوری و زمان استفاده از صفحه نمایش بر روی افراد برجسته در "برای من بخوان" می تواند موضوع گفتگوی خانواده ها باشد. رسانه های اجتماعی چه تاثیری بر پیانگکی دارند؟ در مورد سایر راهبان چطور؟
- چه ویژگیهای شخصیتی مثبتی را در این مستند در افراد مختلف مشاهده کردید؟
- بحث دربارهی رابطهی عاشقانه در این فیلم است. نظر شما دربارهی روند شکلگیری آن چیست؟ آیا میتوان آن را قابل درک دانست که عشق از طریق پیامهای متنی و ویدئو چت شکوفا میشود؟
- به نظر شما چه اتفاقی میافتد؟ چرا فکر میکنید کارگردان فیلم را به آن شکل پایان داد؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشپدر و مادرها باید بدانند که «برای من آواز بخوان» دنبالهای بر فیلم مستند «شادی» محصول ۲۰۱۳ و ساخته توماس بالمس است. این فیلم داستان پییانگکی، یک راهب بودایی جوان اهل بوتان را دنبال میکند که اکنون ۱۸ ساله است و دیگر آنقدر که در کودکی داشت، متعهد به مطالعات مذهبی خود نیست. در اولین فیلم مستند، روستای روستایی پییانگکی در آستانه دریافت برق، تلفن و اینترنت بود؛ یک دهه بعد، در «برای من آواز بخوان»، همه، حتی پسران در صومعه، کاربران مشتاق گوشیهای هوشمند و زمان صفحه نمایش هستند. پییانگکی حتی با دختری به نام اوگین که در شهر زندگی میکند و رازهای بزرگی دارد، رابطه پیامکی دارد. محتوای چندان بالغی در فیلم وجود ندارد، اگرچه اوگین به عنوان میزبان در یک بار کارائوکه کار میکند که چند مرد (که به نظر مست میرسند) با او معاشرت میکنند و سعی میکنند او را لمس/بغل کنند. پییانگکی همچنین قارچ جمعآوری و فروش میکند که مردی آنها را به چای دارویی تبدیل میکند. خشونتی وجود ندارد، اما راهبان جوان با اسلحههای اسباببازی بازی میکنند و بعداً به خاطر آن توبیخ میشوند. پییانگکی نیز در حالی که گریه میکند و ناراحت است، نشان داده شده است.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
بالمس در این مستند، جوانی و معصومیت نسبی پیانگکی را به تصویر میکشد تا به بررسی موضوعات جهانی بلوغ، تاثیر فناوری و اولین عشق بپردازد. حرکت هوشمندانهای از سوی کارگردان است که فیلم را با تصاویری از مستند «خوشبختی» آغاز میکند، تا نه تنها بینندگانی که با مستند اول آشنا نیستند را راهنمایی کند، بلکه یادآوری کند که روستا قبلاً چه آرام بود (در آن زمان، پیانگکی اوقات فراغت خود را با دویدن، آواز خواندن و ساختن تاج گل میگذراند). حال یک دهه جلوتر برویم، صومعه و سایر ساختمانها هنوز وجود دارند، اما همه چسبیده به تلفنهای همراه خود هستند. سادهانگارانه خواهد بود اگر این فیلم را یک داستان پندآموز بنامیم، زیرا بالمِس قضاوتی در مورد اقدامات پیانگکی ندارد؛ او فقط نشان میدهد که رفتار فعلی او تا چه حد با گذشتهاش و راهی که پیش رو دارد ناسازگار است. برخی از آشکارترین صحنههای فیلم بین پیانگکی و اوگین نیست (این واقعاً یک داستان عاشقانه نیست، اگرچه رمانتیک بودن یکی از عناصر اصلی است)، بلکه بین پیانگکی و یک راهب جوانتر در گروهش در صومعه است.لحظاتی که پییانگکی با دوستان راهب جوانتر خود میگذراند، عمیق و صادقانه است. راهبان مسنتر سعی میکنند به پییانگکی نصیحت کنند اما موفق نمیشوند، اما وقتی یکی از همسالان او از او میخواهد که دوباره درباره ترک معبد فکر کند، تأثیر عمیقی بر او میگذارد. فیلمبرداری این معبد در کوهستان زیبا است و زیبایی منحصر به فرد مکانی را که تقریبا در گذر زمان گم شده است، به تصویر میکشد. وقتی داستان به پایتخت بوتان، تیمفو، منتقل میشود، شاتها سریعتر، صداها بلندتر و محیط شلوغتر میشود. پییانگکی به شهر بزرگ میآید تا ببیند آیا آیندهای با اوگین دارد یا خیر، و به سرعت درمییابد که زندگی، عشق و آینده آنطور که فکر میکرد نیست. این فیلم تأملی است که موضوعات ارزشمندی برای بحث دارد و بالمس را به عنوان یکی از جالبترین و جهانیترین مستندسازان امروز تثبیت میکند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.