درباره فیلم
«عصر یخبندان 1» داستان دوراهی انتقام و دوستی است. «منفرد» و «دیگو» هردو به نوعی باید انتخاب کنند. منفرد گذشته را فراموش کند ودیگو از شکار کودک بیگناه صرف نظر کند. محصول حاضر کودک را ترسهایش مواجه میسازد. مانند ترس از مرگ عزیزان یا ترس از حوادث طبیعی. اما طنز موجود در داستان از اثر ترس و خشونت میکاهد. اهمیت کار تیمی، گذشت بجای انتقام و رفاقت امسان و حیوان از مضامین عمیق اثر است که سوژههای خوبی برای صحبت با کودک هستند.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: کم
ترس: کم
ناهنجاری اجتماعی: خیلی کم
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایش«سرزمین شمال»، در حال گذار به «عصر یخ» است و زمان آن رسیده تا حیوانات، گلهگله به سمت «جنوب» مهاجرت کنند. انسانها نیز در دل طبیعت یخی، با شکار روزگار میگذرانند. در دل این سکون، فریادهایی از رویارویی انسان و حیوان برخاسته است. انسان برای بقا شکار میکند و حیوان، انتقام شکار را با شکار انسان میستاند. در این داستان نیز، همهچیز از یک انتقام آغاز میشود. گروه «ببرها»، به انگیزهی انتقام به قافلهی انسانهای بیخبر از همهجا حمله میبرد و شیرازه از هم میپاشد. در این گیرودار، مادری که فرزند کوچکش را در آغوش دارد، با دلسپردن به آبشاری بیرحم، از مهلکهی «دیگو»، ببر دندانتیز، میگریزد. غافل از آنکه قرار است خود را فدای فرزند کند.
در سوی دیگر «منفرد» را میبینیم. ماموتی بزرگ و باابهت اما؛ تنها و افسرده که هنوز در غم ازدستدادن عزیزانش و با خاطرهی تلخ انسانهای نیزهبهدست روزگار میگذراند و درنتیجهی نجاتدادن «سید»، موجود عجیب و سرخوش، به اجبار همراهی او را میپذیرد. منفرد خبر ندارد که قرار است روزگار، سرنوشت یکی از همین دشمنان را بهدست او بسپارد. عجیب است که منفرد با مادر نیمهجان و کودک خندان روبهرو میشود و باید میان دوراهی کمک و انتقام یکی را انتخاب میکند. انگار نیروی مهربانی بر انتقامجویی چیره میشود و منفرد با مادر عهد میبندد که کودک را به قافله بازگرداند؛ اما «دیگو» باهوشتر از آن است که طعمه را از دست بدهد. باید راهی دیگر پیدا کند. دیگو با وعدهی رساندن آنها به قافله، خود را با گروه کوچک همراه میکند تا با حیله، کودک را از چنگ منفرد دربیاورد؛ اما گویا در میانهی راه، چیزهای باارزشتری از یک طعمهی بیپناه و کوچک وجود دارد. منفرد با نجات دیگو از مهلکهی آتش، ناخواسته درس بزرگی برای دیگو دارد. وقت آن است که دیگو نفرت درونش را بکشد. او با درافتادن با رفقایش و نجات گلهی نهچندان همگونشان، رفاقت خود را ثابت میکند. کودک بازگردانده میشود و دیدنیتر از همه، صحنهی ازمیانرفتن زهر انتقام با پادزهر دوستی و کمککردن است که بسیار زیبا و باشکوه است.
درباره این موارد گفتگو کنید
- بهنظرت آدمهای داستان، شکارچیهای بد بودند یا انسانهای خوب؟ چرا منفرد باید فرزند کسانی را نجات دهد که خانوادهی او را کشته بودند؟ بهنظرت شخصیتهای فیلم میتوانستند به تنهایی پیروز شوند؟ چه اتفاقی افتاد که دیگو در شیوهی زندگی خودش تجدیدنظر کرد؟ آدمها باید برای تفریح شکار کنند یا برای نیاز؟ اگر منفرد دیگو را نجات نمیداد، بازهم میتوانست قهرمان باشد؟ دیگو هنوز در آن لحظه حیوان بدی بود؟ بهنظرت سید بهجز سرخوشی و مسخرهبازی، چه کمکی به گله کرد؟ خلاصه: اگر تو بهجای منفرد بودی، انتقام را انتخاب میکردی یا گذشت را؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشخوب است والدین از ظرفیت داستانی عصر یخبندان، برای روایت سرگذشت زمین، حیوانات ماقبل تاریخ و... استفاده کنند. سعی کنید تصویر انسان را در انیمیشن و نسبت انسان با حیوانات را برای کودک روشن کنید. کمک کنید به این درک برسد که شکار، در شرایطی که انسان راهی جز آن برای زندهماندن ندارد، بهترین راه است. ضمن اینکه شکارکردن یکدیگر، (انسان و حیوان) نه نشانهی انتقام و نفرت، بلکه نیاز غریزی برای بقاست، وگرنه انسان و حیوان میتوانند دوستان خوبی برای یکدیگر باشند.
دیگر آنکه سه مقولهی روابط حیوانات در انیمیشن، کنارآمدن با تفاوتها و نیز امکان برگشتن به خوبیها را، به زندگی انسان پیوند دهید و برای کودک توضیح دهید. از صحنههای خشن و ترسناک انیمیشن غافل نشوید و آنها را ظرفیتی برای مواجههی درست کودک با بحران و ختمشدن آنها به اتفاقاتِ خوب بدانید؛ یعنی هراس کودک را به یک یقین برای پذیرفتن حقایق تلخ بدل کنید و به او اطمینان دهید که پایان هر تلخی، میتواند شیرینی باشد. به او کمک کنید بفهمد برای رسیدن به یک هدف خوب، باید ناگواریها را تحمل کرد.
خلاصه: سختیها، ترسها و خشونتها در داستان را به پایان شیرین آن پیوند بزنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این فیلم برای کودکانی که سنشان به اندازهای هست که بتوانند خشونت کارتونی آن را درک کنند، انتخاب مناسبی است. این فیلم از نظر شوخطبعی به پای شرک نمیرسد، هیچ romance برای سرگرم کردن بزرگسالان ندارد و داستان آن هم هیچ غافلگیری ندارد. اما با این حال، با انرژی فوقالعاده، تخیل، خلاقیت بصری و حس طنز روایت میشود و ریتم بسیار سریعی دارد. نکته جالب توجه این است که سه بازیگر اصلی صدا، هنرمندانی هستند که به عنوان استندآپ کمدین شروع کردند، نه بازیگر. صدای آنها گیرا و متمایز است و کاملا با شخصیتهایشان همخوانی دارد.انیمیشن کامپیوتری فیلم عصر یخبندان واقعاً شگفتانگیز است، از کوههای پوشیده از یخ گرفته تا بافت مو و پرها، درخشش خورشید بر روی یخ و درخشش ملایم برفهایی که در شب میبارد. این صحنههای بکر حس عظمت و امید را منتقل میکنند که بینندگان بزرگسال را وادار میکند که درباره این مسئله تامل کنند که آیا تمدن واقعا متمدن بوده است یا خیر. افراد در همه سنین از بیان احساسات، زبان بدن و — باید بگویم — اجرای ماموتهای عصر یخبندان لذت خواهند برد، آنقدر زنده و واقعی هستند که ممکن است فراموش کنید که آنها پیکسل هستند، نه انسان.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.