تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: زیاد
ترس: زیاد
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایش«راب هورتون» (کریستین کانوری)، دانشآموز کلاس پنجم، در تلاش است تا خود را با مدرسه جدیدش در فلوریدا، پس از مرگ مادرش وفق دهد. او با دانشآموز جدید دیگری به نام «سیستین» (مادلن میلز) دوست میشود و آنها با هم ببری را در قفسی در جنگلهای نزدیک خانه راب پیدا میکنند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- «خانوادهها میتوانند در مورد نمادگرایی در "طلوع ببر" صحبت کنند. استعاره چیست؟ چه چیزی استعارهها را به ابزارهای قدرتمند روایت تبدیل میکند؟»
- «موضوع اندوه و از دست دادن در فیلمها، بهویژه فیلمهای کودکان، بسیار رایج است. این فیلم را در مقایسه با سایر فیلمهایی که در این زمینه دیدهاید، چگونه ارزیابی میکنید؟ چرا فکر میکنید این موضوع محبوب و پرطرفدار است؟»
- «چگونه خودکنترلی در مرکز این داستان قرار دارد؟ تفاوت کنترل بر احساسات و سرکوب آنها چیست؟ سیستین چگونه میتوانست با استفاده از خودکنترلی بیشتر، شرایط خود را بهبود بخشد؟ و چرا این مهارت در زندگی اهمیت دارد؟»
- «این فیلم از روی کتابی که برای کودکان نوشته شده بود، اقتباس شده است. به نظر شما کدامیک از کتابهای مورد علاقهتان میتواند و نمیتواند فیلم خوبی شود و چرا؟»
- «اگر شما راب و سیستین بودید، با ببر چه کاری انجام میدادید؟ اگر ببر در آن لحظه آنجا نبود، چه اتفاقی برای پدر راب میافتاد؟ اگر شما فیلمنامهنویس بودید، پایان این داستان را چگونه رقم میزدید؟»
آنچه والدین باید بدانند
ویرایش«والدین باید بدانند که فیلم "ببر در حال ظهور" یک درام خانوادگی گاهی اوقات پرتنش است که از کتاب کیت دیکامیلو، نامزد دریافت جایزه ملی کتاب و برنده نشان نیوبری، اقتباس شده و با بازی و تهیهکنندگی کوئین لطیفه ساخته شده است. داستان دو دانشآموز کلاس پنجم را روایت میکند که به تازگی به یک شهر کوچک در فلوریدا نقل مکان کردهاند: راب (کریستین کانوری)، پسری سفیدپوست که مادرش درگذشته و پدرش از غم و اندوه خود فرار میکند، و سیستین (مادلن میلز)، دختری سیاهپوست از فیلادلفیا که والدینش در حال طلاق هستند و مادرش به خانه بازگشته است. به راب گفته میشود که نباید برای مادر درگذشتهاش گریه کند یا درباره او صحبت کند، و سیستین از وضعیت خود عصبانی است و مطمئن است که پدرش هر روز برای بردن او خواهد آمد. دوستان جدید یک ببر قفسدار را در جنگل پیدا میکنند، و این ببر به عنوان استعارهای از احساسات سرکوبشدهای عمل میکند که هم کودکان و هم پدر راب تجربه میکنند. از دست دادن غمانگیز است، و پیام فیلم این است که اشکالی ندارد که این احساس را تجربه کنید. با این حال، پایان فیلم (هشدار اسپویلر) بسیار تلخ است— شامل استفاده از اسلحه برای کشتن میشود— و احتمالا کودکان (و احتمالا برخی از بزرگسالان) را ناراحت خواهد کرد. راب و سیستین هر دو در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و درگیر دعواهای مدرسه میشوند. این فیلم بر پایهی مذهب نیست، اما شخصیتهای مذهبی به صورت مثبت به تصویر کشیده شدهاند. برای آگاهی از فیلمهای مشابه، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی "شب فیلم خانوادگی" ثبتنام کنید.»
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
در حالی که داستانهای بزرگ همیشه جذاب هستند، کتابهای خوب همیشه به فیلمهای خوبی تبدیل نمیشوند، و این مورد در مورد این فیلم صدق میکند. مشکلات «خیز ببر» فراوان است، از جمله ریتم کند فیلم. داستان به آهستگی و خفگی یک روز تابستانی مرطوب در فلوریدا پیش میرود. کارگردان فیلم، ری جیراتانا، از عناصری استفاده میکند که در تئوری باید جذابیت فیلم را افزایش میداد: تخیل راب که به شکل نقاشیها و مجسمههای چوبی او به زندگی میآید. قلدرها دائماً دستانداز و مزاحمت ایجاد میکنند، اما سیستین مقابله میکند (یا اولین ضربه را میزند، بسته به اینکه از چه زاویهای به آن نگاه کنید). و البته، یک ببر وجود دارد! جیراتانا یک متخصص جلوههای ویژه با تجربه است (فیلمهای گودزیلا: پادشاه هیولاها و کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی) و در حالی که مهارت او در خلق ببر CGI بینقص، انیمیشنها، و عکاسی و نورپردازی غنی به خوبی به کار گرفته شده است، فیلم از نظر انرژی ضعیف است. بیشتر شخصیتها افسرده به نظر میرسند، و این احساس در فیلم منتقل میشود.بازیها بهشدت ناهماهنگ و حواسپرتکننده هستند. نقش دنیس کواید بهعنوان صاحب یک هتل کثیف، کاملاً مناسب یک شخصیت منفی در فیلم کودکان است: او ترسناک است، اما در عین حال، حماقت و نارضایتیاش نیز بهخوبی به تصویر کشیده شده است. کوئین لطیفه، تهیهکننده فیلم، در نقش خدمتکار هتل، مهربانی قابللمس و آشنایی را به نمایش میگذارد، که در بیشتر شخصیتپردازیهای فیلمهایش دیده میشود. این دو بازیگر در مقابل کودکان که بار اصلی دیالوگها را به دوش میکشند، قرار میگیرند. کانوری و میلز بازیگران تازهکاری نیستند، اما بازیشان مصنوعی و غیرقابلباور به نظر میرسد، که میتوانست با کارگردانی قویتر و تدوین بهتر اصلاح شود. اما بزرگترین مشکل، پایانبندی بسیار تلخ و تند فیلم است. این پایان، آزاردهنده و ناراحتکننده است و با یک نتیجهگیری عجولانه بهصورت صدای راوی دنبال میشود که سعی در بستن داستان و القای "و آنها خوشبختانه تا ابد زندگی کردند" دارد! این نوع پایانبندی، آنقدر شوکهکننده است که شما را حیرتزده و مبهوت میکند که چطور میتواند در یک فیلم کودکان باشد. دیکامیلو (که نویسنده کتابهای دیگری است که قبلاً به فیلم تبدیل شدهاند، مانند "به خاطر وین-دیکسی" و "داستان دزرپرو") بهعنوان یک نویسنده ماهر شناخته میشود که دوزهایی از واقعیت را در عبارات زیبا و شخصیتهای اصیل خلق میکند، و پدیدهای قابلاعتماد در دنیای نویسندگان ادبیات کودک است. اما این داستان غمانگیز، بهتر است فقط در کتاب باقی بماند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.