وینی خرسه

پو خرسه با گرسنگی از خواب بیدار می‌شود و مثل هرروز دنبال عسل می‌گردد. اما عسل‌های خانه پو تمام شده. او پیش دوستش ایور می‌رود تا از او عسل بخواهد اما وقتی ناراحتی ایور از گم شدن دمش را می‌بیند، بجای گرفتن عسل، دوستانش را خبر می‌کند تا با کمک هم یک دم برای ایور پیدا کنند. آن‌ها قرار می‌گذارند که هرکس یک دم مناسب برای ایور پیدا کند، یک ظرف عسل جایزه بگیرد. پو خیلی دوست دارد برنده جایزه باشد اما کانگورو یک بافتنی به‌جای دم به ایور می‌دهد و ظرف عسل را می‌گیرد. بعد از این ماجرا پو این‌بار برای گرفتن عسل به خانه کریستوفر رابین می‌رود اما کریستوفر خانه نیست و یک یادداشت در آنجا گذاشته. پو خواندن بلد نیست پس یادداشت کریستوفر رابین را به خانه جغد می‌برد. جغد از یادداشت متوجه می‌شود که موجودی به‌نام بکسون، دوستشان کریستوفر رابین را گرفته. جغد درباره ترسناک و خشن بودن بکسون برای دوستانش می‌گوید و این‌بار هم پو بیخیال عسل می‌شود تا برای کمک به کریستوفر رابین کاری بکند. او و دوستانش نقشه می‌کشند که وسایلشان را در مسیر جنگل بچینند تا بکسون برای برداشتن آن‌ها وسط جنگل بیاید و در حفره‌ای بیفتد که از قبل پو و دوستانش کنده‌اند. پو و دوستانش هرچه در خانه دارند برای به دام انداختن بکسون و نجات کریستوفر رابین در مسیر جنگل می‌چینند. آن‌ها یک گودال حفر می‌کنند و روی آن را با پارچه می‌پوشانند و یک ظرف خالی روی آن می‌گذارند تا بکسون فریب بخورد و داخل آن بیفتد. بعد از مدتی پو خرسه که خیلی خیلی گرسنه‌است، فراموش می‌کند که ظرف روی گودال برای فریب بکسون است و خالی‌ست پس برای برداشتن آن روی پارچه می‌رود و داخل گودال می‌افتد. دوستان پو سعی می‌کنند او را بیرون بیاورند اما آن‌ها هم داخل گودال می‌افتند و همه باهم منتظر کمک می‌مانند. بعد از مدتی بالاخره پو و دوستانش موفق می‌شوند از گودال بیرون بیایند و درهمین زمان کریستوفر رابین را می‌بینند که به سمت آن‌ها می‌آید. دوستان کریستوفر از او درباره بکسون می‌پرسند و کریستوفر رابین به آن‌ها توضیح می‌دهد که اشتباه متوجه یادداشتش شده‌اند. او فقط نوشته که خیلی زود برمی‌گردد. با تمام شدن این ماجرا پو گرسنه دوباره دنبال عسل می‌گردد. او این بار به خانه جغد می‌رود تا از او عسل بخواهد. جغد با مهربانی او را دعوت می‌کند و جلوی او یک ظرف عسل می‌گذارد اما قبل از خوردن عسل، پو دم دوستشان ایور را در خانه جغد پیدا می‌کند. او برای بازگرداندن دم ایور، بازهم عسل خوردن را فراموش می‌کند و دم را به ایور می‌رساند. کریستوفر رابین و دوستان پو بخاطر این کمک پو، یک ظرف بزرگ عسل به او هدیه می‌دهند و بالاخره پو خرسه به یک ظرف بزرگ عسل می‌رسد.

• تو دوست داشتی جای کدام شخصیت باشی؟ (فکر کردن کودک درباره ویژگی‌های مثبت و منفی شخصیت‌ها) چرا پو باوجود گرسنه بودن، قبل از بردن دم ایور برای او، کمی عسل نخورد؟ (با این پرسش کودکان متوجه فداکاری پو می‌شوند) چرا کریستوفر رابین به پو یک ظرف عسل جایزه داد؟ (نشان دادن تاثیر فداکاری بر دیگران) چه ویژگی‌هایی در پو باعث شده کریستوفر رابین دوستش داشته باشد؟ (آشنا شدن کودک با ویژگی‌های مثبت شخصیت) اگر مثل ایور احساس ناراحتی کنی، چکار می‌کنی؟ وقتی مثل ربیت عصبانی بشوی چه کار می‌کنی؟ (صحبت با کودکان درباره هیجانات منفی) خلاصه: هرکدام از دوستان کریستوفررابین چه ویژگی‌هایی دارند؟ تو دوست داری جای کدام شخصیت باشی؟

تماشای انیمیشن‌هایی با زبان ساده و معیار برای کودکانتان که در دوره رشد زبان هستند می‌تواند مفید باشد. سعی کنید از نسخه‌ای با دوبله مناسب برای کودکان استفاده کنید. ممکن است کودک شما تمایل زیادی به روابط اجتماعی نداشته باشد یا دوستی را تنها در بازی کردن بداند. با کمک این انیمیشن، می‌توانید مفهوم فداکاری و کمک به دوستان را به کودکانتان آموزش بدهید. با بیان کردن نظر مثبت‎‌تان درباره فداکاری پو و ویژگی مثبت شخصیت‌ها می‌توانید کودکان را متوجه رفتارهای درست بکنید. هرکدام از شخصیت‌های داستان ویژگی‌های خاصی دارند. از کودکان بخواهید خودشان را جای شخصیت‌ها بگذارند و درباره احساساتشان با شما صحبت کنند. کریستوفررابین خیلی دوستانه، پو را احمق صدا می‌زند. ممکن است کودکان تصور کنند استفاده از این کلمه اشکالی ندارد. به آن‌ها توضیح دهید که بهتر است دوستان با کلمات مناسب یکدیگر را صدا بزنند. پو و دوستانش بطور طنزآمیزی از شخصیت خیالی به‌نام بکسون می‌ترسند و در پایان متوجه می‌شوند که او وجود ندارد. می‌توانید با توجه به این موضوع از ترس‌هایی که کودکتان تجربه کرده سوال کنید و به او راه حل ارائه دهید. خلاصه: کودکان را در فهم پیام‌های ارزشمندی مانند فداکاری راهنمایی کنید و از احساساتشان درباره شخصیت‌ها و اتفاقات سوال کنید.