افسانه کریستانیا

افسانه کریستانیا، داستان ابرقهرمانی یک الف به نام شرو میباشد که پس از گرفتار شدن جسم فرمانده خود آشرام توسط فرمانروا دست از تلاش برنداشت و به دنبال راهی برای برگرداندن فرمانده بود. به دنبال کشته شدن لرد دجانایل و همسرش فرزند او ریدان به همراه دوستان خود از شهر فرار کرد بارباس یکی از فرمانروایان کریستانیا با وسوسه دادن قدرت جادویی برای انتقام به ریدان،در قبال گرفتن روح او آنها را به کریستانیا کشاند. با اقدام شرو برای برگرداندن آشرام و ورود بیگانگان به کریستانیا جنگ هایی در میان قبائل و بارباس شکل می‌گیرد که افراد زیادی کشته می شوند ریدان تسلیم او نمیشود و همراه شرو با فرمانروا درگیر می‌شوند و اقدام به پس گرفتن جسم فرمانده میکند در این هنگام فرمانده که از دادن جسم خود پشیمان است به شرو می گوید که باید برای این کار شمشیر خود را در بدن فرمانده فرو کند و شرو موفق با گرفتن جان فرمانده،جسم او را آزاد می‌کند.

• با او از اهمیت تلاشهای شرو برای پس گرفتن جسم اشرام و آزاد کردن او صحبت کنید.همچنین از او درباره آیا او راه درستی را انتخاب کرده یا نه نیز سوال بپرسید/از او بپرسید برای نجات جان دوستان و نزدیکان خود حاضر به انجام چه کارهایی است؟/تا چه حد اتفاقات فیلم را باورد کرده و اتفاق افتادن آنها را در دنیای واقعی ممکن میداند؟ خلاصه: صحبت درباره تصمیم های مهم در زندگی و دفاع از دوستان و نجات دوستان

گفتگوی والدین با کودک بسیار موثر خواهد بود در شرایطی که کودک احساس کند استقلال او نیز حفظ شده است.درباره تمام اتفاقات فیلم با هم گفتگو کنید و به افکار نوجوان خود جهت بدهید اما بگذارید نتیجه گیری ها را به تنهایی انجام دهد.درباره ارزش حقیقی زندگی هدیه ی زندگی با او صحبت کنید. پیرامون راه و رسم درست زندگی کردن و قدرت نه گفتن در برابر زورگویی ها پیشنهادات نادرست لازم است برای او توضیحاتی ارائه دهید خلاصه: فهمیدن ارزش حقیقت زندگی و راه درست زندگس کردن