درباره فیلم
داستان این انیمه در ژاپن قرن پانزدهم روایت میشود. آشیتاکا، شاهزادهی جوانی از قبیلهای دورافتاده، توسط گرازی نفرینشده طلسم میشود. او برای رسیدن به سرچشمهی نفرین باید راهی سرزمینهای غرب شود تا با چشمانی عاری از نفرت رفتار انسانها را با طبیعت و حیوانات نظاره کند و به دشمنیای که در بین آنهاست پایان دهد. در آنجا بانویی را میبیند که به اتکای کارگرانش برای دستیابی به قدرت درصدد نابودی روح جنگل است. آشیتاکا اما با قدرت طلسمش و به کمک گرگدختر تلاش میکند تا بانو ابوشی را از جنگ با حیوانات بازدارد.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: خیلی کم
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشدر اواخر دورهی موروماچی ژاپن (دورهی موروماچی که با نام دورهی آشیکاگا نیز شناخته میشود، بهطور تقریبی فاصلهی سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۵۷۳ میلادی را در بر میگیرد. ویژگی دورهی موروماچی استبداد نظامی شوگونها بود که تحت عنوان موروماچی باکوفو نیز از آن نام برده میشود و این اثر زیبا در حال و هوای آخرین روزهای این دورهی تاریخی ساخته شده است.) یک روستای دورافتاده مورد حملهی گرازی نفرینشده قرار میگیرد. آشیتاکا پسر جنگاور و شجاع داستان ما در حین مبارزه با این گراز در اثر تماس با خون او مبتلا به طلسمی روی دستش میشود؛ طلسم یا نفرینی که به او توانایی مبارزه به شکلی ماورایی میدهد و به گفتهی پیر قبیله همین طلسم باعث مرگ او خواهد شد. آشیتاکا به منظور یافتن راه نجات و از بینبردن طلسم مجبور میشود روستایش را ترک و بهسمت سرزمینهای غرب سفر کند. در این سفر، یکی از اهالی روستاهای مجاور که مردی طماع و دغلباز بود به او میگوید که باید برای درمان نفرین خود به روح جنگل مراجعه کند. خود مرد هم برای بریدن سر روح جنگل که طبق افسانهها عمر جاودانه میبخشد، با اجازهی امپراطور به تعقیب آشیتاکا میپردازد. قلب جنگل یا روح جنگل نیز موجودی است که در روز مانند گوزنی مهربان و در شب مانند یک شبگرد غولپیکر ظاهر میشود.او ریاست کل جنگل و حیوانات را برعهده دارد.
در راه، آشیتاکا با دستهای از مردان که سوار بر گاو هستند روبهرو میشود که بهسوی محل زندگی خود، یعنی شهر آهنین میروند. شهری که توسط زنی به نام بانو ابوشی رهبری میشود. در مسیر آشیتاکا با شاهزاده سان در کنار گرگهای غولپیکر برخورد میکند. سان از او میخواهد که آنجا را ترک کند و برود. بعدتر در پی حملهی گرگها به شهر آهنین آشیتاکا برای نجات اهالی شهر و شاهزاده سان مداخله میکند. بانو ابوشی شخصیت خاکستری داستان ما، از طرفی به مردم و کارگران جذامیاش کمک میکند و از طرف دیگر برای قدرتطلبی، قصد نابودی روح جنگل را دارد و به کار تولید اسلحه مشغول است. آشیتاکا وقتی از قصد او و معاملهاش با مرد طماع جهت بردن سر روح جنگل برای امپراطور آگاه میشود تمام تلاشش را برای نجات روح جنگل میکند و در این راه با سدهای بسیاری مواجه میشود. درنهایت آشیتاکا به کمک شاهزاده سان و حیوانات مختلف و کمکهای روح جنگل موفق به نجات خودش، شهر آهنین و روح جنگل میشود.
درباره این موارد گفتگو کنید
- چه چیزهایی باعث نجات مردم، روح جنگل و از بینرفتن طلسم آشیتاکا شد؟ چرا شاهزاده سان از انسانها متنفر بود و ترجیح میداد با گرگها زندگی کند؟ بهنظر شما بانو ابوشی یک شخصیت مثبت بود یا منفی؟ آیا طبیعت بهخاطر منافعش برای انسانها باید محترم شمرده شود یا بهخاطر زنده و جاندار بودنش؟ به نظرتان مداخلهی انسان در طبیعت، معمولاً به نفع اوست یا به ضررش؟ چگونه به نفع اوست و چگونه به ضررش؟ فکر میکنید ریشهی جنگ و نزاع بین انسان و طبیعت در کجاست؟ این اثر چگونه تنش بین محیط زیست و مصرف بشر از منابع طبیعی زمین را بررسی میکند؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشانیمهی معروف و محبوب «شاهزاده مونونوکه» هشتمین اثر بلند کارگردان بزرگ ژاپنی هایائو میازاکی است. این سینمایی مانند دیگر آثار استاد میازاکی نگاهی خردورزانه و لبریز از مهر به طبیعت، انسان و حیوانات دارد.
موضوع اصلی این انیمه، مهرورزی انسان با طبیعت و حیوانات است. چنانچه در داستان انیمه هم پیداست حیوانات از نابودگری انسانها در قبال طبیعت و همنوعان خود به ستوه آمدهاند. آنها از اینکه انسانها برای بقا و قدرتطلبی خود حاضراند که به طبیعت و موجودات دیگر آسیب بزنند عصبانی و خواستار کشتن آنها هستند، اما روح جنگل که سرور طبیعت و حیوانات محسوب میشود علاقه دارد تا با خرد و مهرورزی به این کینه و جفاکاری خاتمه دهد. در ادیان و نظامهای معنوی احترام به طبیعت با تقدس و احترام فراوان یاد شده است. زمین به خاطر منشاء زایش و تولد همچون رحم مادر، با عنوان مقدس مادر الهی یاد شده است. داشتن حیات و روح در سرتاسر هستی و طبیعت از نکات کلیدی آموزههای روحانی به حساب میآید. قرآن کریم در سورهی زلزال میفرماید: «یومئذ تحدث اخبارها» (آن هنگام که زمین خبرهای خویش را بازگو کند) پس سخنگفتن زمین حتما دال بر داشتن روح و ذیشعوربودنش است. اما ادای احترام معمولاً از دوجانب ادا میشود: یا از سر ترس و اجبار است یا از فرط عشق و محبت. در این انیمه ما شاهد هر دو جنبهی آن هستیم. شاهزاده سان و آشیتاکا به شکل عاشقانه، بانو ابوشی، مرد طمعکار و مردم شهر آهنین از سر ناچاری و ترس از نابودی در انتهای داستان مجبور به تسلیم و احترام در برابر روح جنگل میشوند. البته فضیلت احترام از سر عشق بر نوعِ دیگرش کاملاً واضح است و یکی از پیامهای پنهان این اثر آن است که چرا انسان بهجای احترام از سر عشق کار را بر خودش سخت میکند و بستر بلا را برای خویشتن فراهم میکند؟! بهتر است شما والدین گرامی با فرزندان خود دربارهی زندهیودن طبیعت صحبت کنید. به آنان بگویید استفادهی ظالمانه و خودخواهانهی ما از طبیعت و حیوانات نهتنها باعث نابودی آنها میشود، بلکه بهنوعی ناسپاسی ما را از نعمتهای خداوند نشان میدهد و بهتر است در این خصوص با احساس مسئولیت بیشتری نسبت به طبیعت و حیوانات زندگی کنیم.
موضوع مهم دیگر، خاکستریبودن تقریبی کاراکترهاست؛ به این معنا که مثبت محض یا منفی محض در این کار دیده نمیشود و افراد مثل آموزهی «بین و یانگ»، تلفیقی از تاریکی و نوراند و البته گاهی غلبه در فرد یا با نور است یا با تاریکی. این مطلب در نقش بانو ابوشی ظهور کامل دارد. از طرفی مهربانی و عدم کینهتوزی روح جنگل به موجودات هم اشاره به تجسم عشق روح خداوندی به مخلوقاتش دارد مثل زمانی که روح جنگل، آشیتاکا را از مرگ و طلسمش نجات میدهد و با آنهمه آزاری که از سرکشی انسانها دیده است و سرش توسط آنها قطع شده باز رحمتش بر خشمش سبقت گرفته و جنگل و شهر آهنین و مردم را نجات میدهد. حتی زمینهی پسگرفتن سر را نیز خودش به وجود میآورد تا مردم را ببخشد و نجات دهد. فداکاری و از خودگذشتگی، ترجیح درد دیگران بر درد خود و رفتار مسئولانه و اخلاقمداری نیز از نکات بارز این انیمهی موفق محسوب میشود.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این فیلم شاهکاری است در داستانگویی انیمیشنی از کارگردان ژاپنی مشهور، هایائو میازاکی. شاهزاده مونونوکه، نبرد حماسی انسانها در برابر خدایان در ژاپن باستان را به تصویر میکشد و سرشار از ماجراجویی و زیبایی است. این انیمیشن از نظر وسعت و شکوه با فیلمهای حماسی تاریخی برابری میکند و در عین حال، عناصر فانتزی انیمیشن را نیز داراست. این عناصر، به شکل حیوانات سخنگو و روح جنگل جادویی، با نهایت واقعگرایی به تصویر کشیده شدهاند. حیوانات با جدیت تمام دربارهٔ مصائب خود بحث میکنند و با خشم فراوان به انسانها حمله میکنند. آنها اصلاً شبیه حیوانات سخنگو در فیلمهای دیزنی نیستند.دوبله انگلیسی این اثر شامل چند بازیگر است که برای مخاطبان بریتانیایی و آمریکایی شناخته شده هستند. این دوبله تلفیقی از لهجههای مختلف است، از لهجه بریتانیایی لیدی ابوشی گرفته تا لهجه جنوبی جیگو و لهجه نوجوان آمریکایی مدرن سان. دیگر بازیگران مشهور انگلیسی زبان شامل جیلیان اندرسون در نقش خدای گرگ مرو، جادا پینکت اسمیت در نقش توکی و کیت دیوید در نقش خدای خوک اوکوتو میشوند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.