درباره فیلم
سریال « The Witcher » محصول سال 2019 در ژانر فانتزی یک سریال محبوب است که بر اساس مجموعه کتابی به همین نام اثر آندری ساپکوفسکی Andrzej Sapkowski ساخته شده است. آندری ساپکفسکی نویسنده لهستانی در ژانر فانتزی-حماسی است. کتاب «ویچر» مجموعه ۶ رمان و ۱۵ داستان کوتاه است که تا به حال به ۲۰ زبان دنیا ترجمه شده است. سریال داستان مردی است که شکارچی هیولاست و حالا سرنوشت او با چند جادوگر گره خورده است. این سریال تخیلی خشونت بسیار شدید و زنندهای را به نمایش میگذارد که تماشای آن را برای سنین پایین اکیدا ممنوع میکند.
تصاویر فیلم




پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: خیلی زیاد
ترس: خیلی زیاد
ناهنجاری اجتماعی: خیلی زیاد
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: کم
خلاصه فیلم
ویرایشدر فصل اول گرالت از ریویا یک شکارچی هیولاست. او به سرزمینهای مختلف سفر میکند و هیولاهایی را که باعث آزار مردم میشوند را میکشد. در این سفرها به سینترا میرود. در آنجا ملکه سینترا قصد کشتن مردی را دارد که عاشق دخترش شده اما این مرد، طلسم شده و شکل یک خارپشت است. گرالت، مانع ملکه میشود و شاهزاده با شوالیه طلسم شده ازدواج میکند و بدین وسیله طلسم او برداشته میشود. مرد برای تشکر از گرالت قانون سوپرایز را به او میدهد که یکی از اموال او از جمله فرزندش مال گرالت شود و چون شاهزاده در همان زمان سیری را حامله بوده، سرنوشت سیری با گرالت پیوند میخورد. در ادامه سفر، گرالت با جادوگری به نام ینیفر آشنا میشود. ینفیر، ابتدا یک دختر گوژپشت بود که به مدرسه جادوگری آرتورزا آمد و در آنجا، قدرت و زیبایی را در ازای رحمش پیدا کرد! اما حالا بعد از گذشت چند سال، او به دنبال طلسمی است تا رحم خود را پس بگیرد؛ اما در نهایت نمیتواند. پس از حمله نیلفگاریها و سقوط سینترا، سیری به جنگلها فرار میکند و به دنبال گرالت میگردند. نیلفگاردیها بعد از تصرف جنوب، قصد تصاحب شمال را دارند که در مرز با جادوگران آتورزا روبرو میشوند و در نهایت ینیفر برای شکست نیلفیگاردیها تمام قدرت خود را آزاد میکند و آنها را نابود میکند. سیری در نهایت میتواند گرالت را پیدا کند.
در فصل دوم
ینیفر زنده مانده اما تمام قدرت خود را از دست داده و ارتورزا را به خاطر سالمماندنش متهم کرده است. ینیفر از آتورزا فرار میکند. گرالت سیری را به خانه ویچرها میبرد و به او مبارزه یاد میدهد تا بتواند از خودش دفاع کند اما خیلی زود متوجه میشود که باید کنترل قدرت خودش را یاد بگیرد. در واقع سیری قدرتهای اسرار آمیزی دارد که منحصر به فرد است و طبق یک پیشگویی باعث نابودی چیزهای زیادی میشود و حالا گرالت باید از او محافظت کند.
در فصل سوم
انسانها جادوگران و الفها متوجه قدرت سیریلا میشوند و به دنبال او میگردند. ینیفر به گرالت کمک میکند تا سیری را از دست همه محفوظ نگه دارد. در عین حال فرصتی به دست میآید تا ینیفر به سیری آموزش دهد که چطور جادوی خودش را کنترل کند. ینیفر آنها را به آرتورزا میبرد و در آنجا انجمن جادوگران را برای اتحاد بیشتر تشکیل میدهد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- با کودکان خود صحبت کنید دربارة: درمورد میزان خشونت سریال با یکدیگر صحبت کنید. تماشای این حجم از خشونت چه احساسی به شما میدهد. درمورد خاکستری بودن شخصیتها با یکدیگر حرف بزنید به نظر شما گرالت به عنوان یکی از قهرمانان داستان یک شخصیت سرتاسر مثبت است؟ چه چیزی شخصیت او را به سمت مثبت بودن یا منفی بودن سوق میدهد؟ دربارهی رابطه گرالت و سیری با یکدیگر صحبت کنید. پدرخواندگی در فرهنگ ما چه معنا و مفهومیدارد. چه چیزی پایههای یک رابطه خوب بین گرالت و سیری را تشکیل داده ؟ به طوری که سیری به عنوان یک نوجوان در مواجهه با هیجانات شدیدش نظر گرالت را میپذیرد؟ خلاصه: درمورد ویژگیهای شخصیتی هر کدام از قهرمانان با یگدیگر صحبت کنید.
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشاین سریال یک بازی ویدئویی دارد که باعث محبوبیت بیشتر سریال بین جوانان شده. این بازی بهترین بازی نقش آفرینی در سال 2015 است؛ اما سریال هم مانند بازی ویدئویی سرشار از خشونتهای شدید و بی پرده و همچنین چهره پردازیهای بشدت ترسناک است متناسب با فضای تاریک سریال است که تماشای آن برای زیر 18 نامناسب است.
نسخهی اصلی صحنههای برهنه زیادی دارد که گاهی روابط جنسی یک شبه و حتی رابطه با هرزهها را هم به نمایش میگذارد. اما ژانر فانتزی موجودات افسانه ای و جادو میتواند برای نوجوانان بشدت جذاب باشد و آنها را به سمت تماشای این سریال بکشاند که در این صورت همراهی و آگاهی شما والدین عزیز از محتوای سریال ضروری است. به طور کلی سریال خصوصا در فصل اول پیچیدگیهای زیادی دارد که درک آن برای همه آسان نیست؛ و تماشای نسخهی پالایش شده آن را هم برای زیر 15 سال نامناسب میکند.
بخشی از سریال سیاستمداران بی کفایت را نشان میدهند که مدام تحت تاثیر جادوگران طمع کار قرار میگیرند و تصمیمات منفی و جنگها مدام دامن گیر قشر ضعیف مردم میشود. این سیاستها نکوهش میشود اما گاهی حتی سیاست مداران خوب و قابل اعتماد نیز تصمیمات خودخواهانهای برای حقظ قدرت میگیرند.
شخصیتها در این سریال نقشی خاکستری دارند آنها میتوانند در عین حال که فداکاریهای زیادی برای نجات جان انسانها انحام میدهند خونسردانه در درگیریهای زیادی شرکت نکنند و گاهی خودخواهی و طمع آنها خسارات چبران ناپذیری بزند اما در ادامه تلاش میکنند بر ارزشهای اخلاقی خود پایبند بمانند. در فصل آخر رابطه گرالت و سیری یک رابطه پدرانه میشود و گرالت میتواند خیلی خوب با دختر نوجوان ارتباط برقرار کند و او را راهنمایی کند.
سیری به عنوان یک نوجوان مدام تحت تاثیر احساسات و هیجانات شدید تصمیمات دشوار و گاها اشتباهی میگیرد اما در نهایت گرالت و ینیفر میتوانند او را راهنمایی کنند. این رابطه خوب و صمیمانه بین این سه شخصیت می تواند نکات خوبی را در شکل گیری یک رابطه سالم خانوادگی به تصویر بکشد. البته باید در نظر داشت تفاوتهای فرهنگی و خارج ازدواج بودن رابطهی ینیفر و گرالت پیچدگیهایی را به این نکات اضافه میکند.
خلاصه:
به دلیل خشونت بسیار شدید سریال تماشای آن برای همه سنین مناسب نیست.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
با حال و هوای جادویی قرون وسطی و روایتپردازی پیچیده و فانتزی، این درام جذاب شبیه به یک کپی از بازی تاج و تخت است، اما لعنتی، اگر واقعا افسون نکند. در ژانری که اغلب خود را بسیار مهم جلوه میدهد (آیا اسلحه یا شخص یا مکانی جغرافیایی وجود دارد که نام سه کلمهای خودستایانهای در سهگانه ارباب حلقهها نداشته باشد؟)، جسورانهترین بخش ویچر این است که داستانسرایی حماسی خود را با یک جرعه بزرگ از طنز همراه میکند. حال و هوای طنزآمیز و متکبرانه از همان ابتدا وجود دارد، وقتی که لبخندهای گوشهگیرانه هنری کویل نشان میدهد که هم بازیگر و هم شخصیت، هر دو، مضحک بودن هیولاها و شنلهای مخملی بلند و شمشیرزنان تنها را که محکوم به سفر از شهری به شهر دیگر در ماموریتهای غمانگیز هستند، میشناسند و از آن لذت میبرند. اما واقعا در قسمت دوم، وقتی جویی بیتی به عنوان جاسکیر، بارد خوشحال، ظاهر میشود، چیزها به حرکت درمیآیند، که تا حدودی مانند الاغی برای تسکین کمدی برای گرالت در شرک است.جسکر چه شخصیت شگفتانگیزی است: پرزرق و برق، پرحرف، و بیوقفه دستانداز، او با شادی جدیت نبردهای ویچر و درام سیاسی را تضعیف میکند، اغلب با جمعبندی اقتصادی آنچه در گفتگو یا ترانه اتفاق افتاده است. در صحنهای در اوایل، درست بعد از ارائهی مقداری از تاریخ دردناک الفها، او میگوید «باز هم دارم توضیح میدم.» هاها! این خندهدار است چون حقیقت دارد. در مورد الفهای مذکور، بخش داستان آنها عمق خوشآمدگویی را به نمایش میگذارد: انسانها آنها را از سرزمینهای اجدادیشان بیرون کردند و حالا آنها بیوقفه میجنگند تا بقایای پارهپاره قبیلهی روزگاری قدرتمندشان را حفظ کنند -- و اگر این تماشاگران را به یاد مردم بومی در آمریکای شمالی میاندازد، خب، این بدون شک بخشی از پیام در درامی است که هم سرگرمکننده و آسان برای تماشا است و هم رضایتبخش با بازندههای جهان خود همسو است.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.