بتمن

در گاتهام، اشخاص رده‌بالای حکومتی سرگرم مراسم انتخابات شهردار هستند و مردم، بالاخص قشر تهیدست در شرایط اقتصادی نا‌به‌سامانی به‌سر می‌برند. بزهکارانِ خرده‌پا دزدی می‌کنند و شهر دستخوش یک اعتراض مردمی است. در این میان یک قاتل سریالی به‌نام «ریدلر» از موقعیت استفاده می‌کند و به کشتن مفسدین کله‌گنده‌ی اقتصادی می‌پردازد. او قصد دارد از فساد مالی توماس وین (پدر بروس وین) نیز پرده بردارد. قصه به سال‌ها پیش برمی‌گردد؛ یعنی زمانی که توماس وین کاندید انتخابات شهرداری شده بود و با شعار بازسازی شهر، پول کلانی از مردم و حکومت جمع کرده بود. اما درست زمانی که همه‌چیز به نفع توماس بود، یک خبرنگار از جنایتی مطلع می‌شود که در خانواده‌ی مارتا آرکهام (همسر توماس) رخ داده بود. مادر مارتا همسرش را به‌قتل رسانده بود و بعد از آن خودکشی می‌کند. مارتا از این حادثه آسیب روحی می‌بیند و بارها به پزشکان تیمارستان آرکهام مراجعه می‌کند. خبرنگار قصد داشت با برملاکردن این حادثه حیثیت و سلامت خاندان وین و آرکهام را به‌چالش بکشاند. توماس برای آرامش روان همسرش به کارمین فالکونی پناه می‌برد و از او می‌خواهد که این ماجرا بدون آسیب‌رسیدن به آن خبرنگار تمام شود. فالکونی که به‌ظاهر دوست توماس بود به او قول کمک می‌دهد، اما از آنجایی که به‌دنبال گرفتن آتو از توماس بود، خبرنگار را می‌کشد و بعد از آن بلافاصله مارتا و توماس هدف گلوله‌ی یک قاتل ناشناس قرار می‌گیرند. پس از کشته‌شدن توماس، ثروت کلانی که برای بازسازی شهر جمع شده بود به‌دست فالکونی و اشخاص رده‌بالای حکومتی می‌افتد. پولی برای بازسازی شهر خرج نمی‌شود و ریدلر که روی دیگر سکه را ندیده بود، داستان توماس را از دیدگاه خود بازتعریف می‌کند و او را قاتل آن خبرنگار و یک دزد متمدن به‌حساب می‌آورد؛ برای همین به‌دنبال انتقام‌جویی از تک‌تک عاملین آن اتفاق است. ریدلر قربانی‌هایش را یکی پس از دیگری به طرز فجیعی می‌کشد. اداره‌ی پلیس پیگیری پرونده‌ی ریدلر را به کمیسر گوردون سپرده است و گوردون که به شمّ کارآگاهی بتمن اعتماد کامل دارد از او برای دستگیری ریدلر استفاده می‌کند. ریدلر که با مداخله‌ی بتمن به آرزویش رسیده بود، بعد از هر قتلش یک پیغام برای بتمن می‌گذارد که او را به‌سمت خود بکشاند تا چهره‌ی واقعی پدر و مادرش را به او نشان دهد. با کشته‌شدن کارمین فالکونی، عامل قتل آن خبرنگار، ریدلر دیگر باید با خود بتمن طرف شود تا به آخرین هدفش برسد. او دستگیر می‌شود و حالا به‌طور مستقیم با بتمن در زندان تیمارستان آرکهام دیدار می‌کند. او به بتمن می‌گوید که از رازش باخبر است و می‌داند که بروس وین خود را در زیر نقاب بتمن پنهان کرده است. ریدلر راه خود و بتمن را یکی می‌داند، اما به قدرت بتمن بیشتر از قدرت خود اعتقاد دارد و حالا از بتمن می‌خواهد که ادامه‌ی این راه را بپیماید و با انتقام‌گیری از مجرمین و مفسدین عدالت را به مردم گاتهام هدیه دهد. اما بتمن راه خود را از او جدا می‌بیند و برای احقاق عدالت از انتقام‌جویی استفاده نمی‌کند. ریدلر از تصمیم بتمن خشمگین می‌شود و از آخرین حربه‌ی خود برای نابودی گاتهام استفاده می‌کند. بمب‌هایی که در نقاط حساس شهر کار گذاشته بود، فعال می‌شوند و با چند افنجار مهیب سدهای آب شکسته می‌شوند. سیل تمام گاتهام را فرامی‌گیرد و طرفداران ریدلر به شهر می‌ریزند و باعث ترس مردم می‌شوند. یکی از آنها که توسط بتمن مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گیرد حرفی می‌زند که بتمن شکست را در برابر خود می‌بیند. گوردون از او می‌پرسد: (تو کی هستی؟) و او به تقلید از بتمن می‌گوید: (من انتقامم). بتمن متوجه می‌شود که دوری و فاصله‌ی او از مردم سبب شده است که آنها انتقام را در پاک‌کردن صورت مسئله و اِعمال خشونت ترجمه کنند. در همان لحظه بتمن خود را به آب می‌زند و در کنار مردم حاضر می‌شود. او با آنها ارتباط کلامی و فیزیکی برقرار می‌کند و تا جایی که از دستش برمی‌آید مردم را از غرق‌شدن و نابودی نجات می‌دهد تا زمانی که بتواند تأثیر درستی بر فکر و نگرش آنها بگذارد.

• مسیر مبارزاتی بتمن و ریدلر چه تفاوت‌هایی باهم داشت؟ چرا ریدلر خودش را به بتمن شبیه می‌دانست؟ اشتباه بتمن در این نتیجه‌گیری و تأثیرگذاری چه بود؟ به نظر تو اِعمال خشونت توسط بتمن متعادل است؟ نقاط ضعف سلینا چه بود؟ به‌نظر تو در دنیای واقعی چطور می‌توان عدالت‌طلب بود و چطور می‌توان با مفاسد برخورد کرد؟ خلاصه: آیا اِعمال خشونت و انتقام‌جویی می‌تواند انسان را به حق و حقیقت برساند؟

«بتمن» محصول سال 2022، اثر دیگری از مجموعه فیلم‌های بتمن است که بر پایه‌ی شخصیت بتمن (مرد خفاشی) از سری کتاب‌های دی‌سی‌کامیکس ساخته شده است. این فیلم به‌فراخور ژانر اکشن و ابرقهرمانی خود و همچنین پرداختن به شخصیت محبوب دی‌سی کامیکس می‌تواند توجه و علاقه‌‌ی نوجوانان را در پی داشته باشد. اما خوب است که بدانید ناهنجاری و خشونت‌های فیزیکی و روانی این محصول بالاست، بنابراین کدومو تماشای آن را برای افراد زیر 18سال مناسب نمی‌داند. موضوع و محتوای اصلی فیلم احقاق عدالت و ریشه‌کن‌کردن جرم و فساد است. اما برای رسیدن به این هدف خشونت‌های زیادی به نمایش گذاشته می‌شود که انتقام‌جویی و کشتن افراد خاطی به‌بدترین شکل ممکن از نمونه‌های خشونت‌آمیز آن است. (البته این عمل از طرف شخصیت منفی یعنی «ریدلر» صورت می‌گیرد، بنابراین تأثیرگذاری و تقلیدپذیری آن کاهش پیدا می‌کند.) اگر این محصول در سبد رسانه‌ای نوجوان شما قرار دارد حتما او را در تماشای آن همراهی کنید و اگر از بد حادثه نوجوان شما به‌تنهایی به تماشای این اثر نشسته است از او بخواهید توضیح دهد که از این محصول چه پیامی دریافت کرده است. با این پرسش شما می‌توانید دریابید که اولاً او متوجه پیام مثبت و منفی اثر شده است یا خیر، ثانیاً می‌توانید ذهنیت او را نسبت به عدالت‌طلبی و چگونگی تحقق آن بشناسید. در این فیلم، قاتل از فضای مجازی برای ترویج افکار و مسیر نادرست خود استفاده می‌کند. او 500 نفر فالوور دارد که آنها پس از دستگیری ریدلر برای ادامه‌ دادن راه او به شهر هجوم می‌آورند. شما می‌توانید این موضوع را دستخوش گفت‌وگو قرار دهید و به فرزند خود این آگاهی را بدهید که همچنانکه در دنیای واقعی شناخت انسان‌های معتمد سخت است، در دنیای مجازی نیز شناخت انسان‌ها از ظواهر و کلام آنها نیز دشوار است. ریدلر با شعار «عدالت‌طلبی» و «مبارزه با مفسدین مالی» یک جنگ تمام‌عیار به‌راه می‌اندازد که نتیجه‌ی آن جز ترویج خشونت و وحشت و ویرانی، آورده‌ی دیگری برای کسی نداشت. بنابراین به فرزندان خود بیاموزید که همیشه قبل از پذیرفتن ایده و نظرات کسی به عواقب سخنان و اعمال او فکر کنند. خلاصه: در این فیلم اشخاص برای احقاق عدالت مسیرهای خشونت‌آمیزی را طی می‌کنند که نمایش آنها برای افراد زیر 18سال مناسب نخواهد بود. اگر فرزند شما راغب به تماشای این محصول بود حتما او را همراهی کنید و درباره‌ی پیام‌های اثر و ایده‌ها و افکار شخصیت‌ها با او گفت‌وگو کنید.

این روایت جذاب از بتمن، خوشبختانه بیشتر یک داستان کارآگاهی است تا یک نمایش اکشن، هرچند که این عنصر را هم به همراه شخصیت‌های پیچیده و تم‌های مرتبط ارائه می‌دهد. کارگردانی مت ریوز، بتمن را در تقریباً هر جنبه‌ای به درستی تنظیم می‌کند، راه‌حلی برای ارائهٔ آزاردهندهٔ خط داستانی کریستین بیل با غرش و زمزمه (پتینسون آرام صحبت می‌کند، اما هرگز فشار نمی‌آورد) و برای طرح رنگ بی‌روح و خاکستری فیلم‌های زک اسنایدر پیدا می‌کند. فیلم ریوز تاریک (و اغلب بارانی) است، اما او تصاویر را در تنالیتهٔ قهوه‌ای گرم‌تر، با هایلایت‌های نارنجی و زرد، با خستگی و ناامیدی به تصویر می‌کشد. و در حالی که در اینجا بسیاری از شخصیت‌های شرور وجود دارند، فیلم - برخلاف دنباله‌های دهه ۱۹۹۰ - هرگز شلوغ به نظر نمی‌رسد. ریدلر، زن گربه‌ای، پنگوئن (با بازی کاملاً ناشناس کالین فارل) و غیره، هر کدام فضای خود را در داستان اشغال می‌کنند.علاوه بر این، بتمن در اینجا انسانی‌تر و آسیب‌پذیرتر است، و در مقابل ضربات و گاهی اوقات در مقابل بادها، واکنش نشان می‌دهد. با بازی زخمی و زرهی پتینسون، این احتمالاً جالب‌ترین قوس شخصیتی است که در یک فیلم بتمن دیده‌ایم. در ابتدا، او خود را فرشته‌ای انتقام‌جو می‌بیند، اما با پیش رفتن داستان، متوجه می‌شود که اوضاع به این سادگی نیست و مناطق خاکستری وجود دارد. عواقبی وجود دارد. اوج پرده سوم به خطرات اطلاعات غلط و رسانه‌های اجتماعی می‌پردازد، که با برخی از رویدادهای ترسناک واقعی موازی است. ریوز زمان زیادی را صرف بیان همه این موارد کرد، و همچنین زمان استراحت لازم برای ساخت شخصیت‌ها و روابط؛ نتیجه این است که بتمن با مدت زمان شگفت‌انگیز ۲ ساعت و ۵۵ دقیقه به پایان می‌رسد. اما به طور صادقانه، هرگز طولانی به نظر نمی‌رسد. این احتمالاً مطمئن‌ترین و بالغ‌ترین فیلم بتمن تا به امروز و یکی از بهترین‌هاست.