دود فروش

داستان درباره‌ی «جادوگری» جوان و خوش‌پوش است که برای کار جادوگری وارد شهر می‌شود؛ اما کسی به او توجهی نمی‌کند تا اینکه جادوگر تکه‌چوبی را که پسربچه‌ای با آن بازی می‌کرد، به هواپیمایی زیبا تبدیل می‌کند و سایر افراد نیز وسایلشان را می‌آورند تا جادوگر آن وسایل را به‌وسیله‌های باارزش‌تری تبدیل کند. «شهردار» نیز با چوب‌دستی الماسش پیش می‌آید تا جادوگر مجسمه‌ای از او در وسط شهر بسازد. در انتها جادوگر درحالی‌که چوب‌دستی الماس شهردار را می‌دزدد، به جلد خود که یک پیرمرد فریبکار بود، برمی‌گردد و از شهر دور می‌شود.

• درباره‌ی زودباوری و ساده‌لوحی با کودکانتان صحبت کنید. درباره‌ی جادو و جادوگر و واقعی‌نبودن کارهای جادوگران به کودکانتان توضیح دهید. از کودک خود بپرسید که اگر با جادوگر روبه‌رو ‌می‌شد، به او اعتماد می‌کرد؟ به چه کسانی می‌توانیم اعتماد کنیم؟ آیا جادو در دنیای واقعی وجود دارد؟ خلاصه: درباره‌ی وجودنداشتن سحر و جادو، مذمت ساده‌لوحی و لزوم عدم اعتماد سریع به دیگران با کودکانتان صحبت کنید.

انیمیشن دودفروش داستان جادوگری است که در انتها مشخص می‌شود همه‌ی کارهایش فریب و دروغ بوده است. جادوگر که در شروع داستان، جوانی زیبا و خوش‌پوش است، در انتهای داستان به جلد خود که پیرمردی فریب‌کار است، برمی‌گردد. برای کودکان کمتر از هفت سال دیدن این صحنه که شخصیت اول و محبوب داستان، تغییر رویه دهد و به شخصیتی منفی تبدیل شود، خوش‌آیند نیست و باعث عدم اعتماد در آن‌ها می‌شود؛ اما به‌طور کلی انیمیشن در ستایش لزوم عدم زودباوری و ساده‌لوحی قدم برداشته است که می‌توانید پیرامون این پیام با کودکان خود صحبت کنید.