جان ویک ۴

جان ویک به دنبال آزادیِ خود، یکی از اعضای شورا در مراکش را به قتل می‌رساند. مارکی دیگرامونت هم در پاسخ، وینستون، مدیر هتل کانتیننتال نیویورک را احضار کرده و از او می‌خواهد تا جان را به او تحویل دهد. جان اما به اوزاکا و کانتیننتال این شهر رفته و توسط شیمازو، مالک آنجا، پناه داده شده است. اعضای شورا، افرادی را برای کشتن جان به آنجا می‌فرستند اما بار دیگر جان، پس از کشتن همه آن‌ها، از آنجا می‌گریزد. کِین که از طرف مارکی، مامور به کشتن اوست، او را دنبال می‌کند. در نیویورک، وینستون به جان پیشنهاد می‌دهد که به جای فرار و کشتن افراد، به مارکی پیشنهاد دوئل داده و در عوض آزادی خود و ساخت مجدد هتل را از شورا طلب کند. جان با این پیشنهاد موافقت کرده و در نهایت طبق قوانین شورا، روز و ساعت دوئل تعیین می‌شود. مارکی، کِین را به عنوان فرد جایگزین معرفی می‌کند و به او وعده آزادی دخترش را می‌دهد. همچنین او با تقلب، تمام شهر را از طریق یک برنامه رادیویی، به کشتن جان تشویق می‌کند تا او به موقع در محل دوئل حاضر نشود! با این وجود، جان دقیقا راس ساعت، در آنجا حضور می‌یابد و با کِین، دوئل می‌کنند. پس از سه بار تکرار، کِین، جان را به شدت زخمی می‌کند. مارکی که فکر می‌کند اکنون می‌تواند جان را بکشد، اسلحه را از کِین، گرفته و به سمت جان می‌رود. جان اما طبق قوانین، هنوز شلیک نکرده بود. در نتیجه مارکی را با یک تیر به قتل می‌رساند. به این ترتیب، هم دخترِ کین آزاد می‌شود، هم خودِ جان. هرچند شدت جراحات جان به حدی است که او دوام نیاورده و بالاخره می‌میرد!

• پس از تماشای فیلم، ممکن است سوالات زیادی در ذهن مخاطب ایجاد شود. بهتر است پس از تماشا درباره داستان آن و به ویژه شخصیت جان ویک با فرزندان خود گفتگو کنیم و از آن‌ها سوال کنیم: آیا تو به جان حق می‌دهی؟  چنین شخصیت نامیرایی آیا می‌تواند وجود خارجی داشته باشد؟  احترام به قانون را در این فیلم، چطور می‌بینی؟ اصلا قانونی در فیلم وجود داشت؟ به‌هم‌زدن آرامش یک شهر و مردم آن به بهانه دریافت مژدگانی، بی‌قانونی نیست؟  نقش پلیس و قانون در این فیلم چه بود؟! پس از تماشای آن چه حسی داشتی؟  دنیای به تصویر کشیده در فیلم را چطور می‌بینی؟ دنیایی که گویا حتی خورشید نیز در آن طلوع نمی‌کند!  به نظر تو، فیلم به دنبال بیان چه پیامی بود؟ اصلا پیامی داشت؟ خلاصه: درباره داستان فیلم، قهرمان آن و رفتار و کارهای او با فرزندان خود گفتگو کنید.

مجموعه فیلم‌های جان ویک، قهرمانی قاتل دارد که شاید تا کنون 300 نفر را به قتل رسانده باشد! در این قسمت نیز، این قهرمان، ظاهرا به ناچار، باید به این کشتار ادامه بدهد وگرنه نه تنها جان خود که جان دوستان و اطرافیانش نیز به خطر می‌افتد! منطق فیلم می‌گوید اگر نکشی، کشته خواهی شد! پس بُکش! جان برای دفاع از خود و برای به دست‌آوردن آزادی، باید افراد را بکشد. هرچند سعی می‌شود او، فردی ناچار و حتی جوانمرد به تصویر کشیده شود، اما میزان کشت و کشتار فیلم، جای دفاعی را در ذهن مخاطب باقی نمی‌گذارد!  فیلم در دیالوگ‌ها و در منطق روایی خود به دنبال القای پیام‌هایی همچون احترام به قانون و ارزشِ جوانمردی و رفاقت است اما به واقع در زمان تقریبا 170 دقیقه‌ای فیلم که تماما به مبارزه و کشت و کشتار می‌گذرد، این پیام‌ها بسیار کمرنگ است و نمی‌توان آن را امتیازی برای فیلم در نظر گرفت. همانگونه که قهرمان فیلم با وجود دفاع از خود و عشقی که در دلش زنده نگه داشته است باز هم الگوی مثبتی نیست. جان ویک قهرمانی نیست که بتوان او را الگوی نوجوانان و یا جوانان دانست. چرا که در دنیای واقعی وجود چنین فردی غیر ممکن است! فردی که تمام شهر به او حمله می‌کنند اما او همه را ناکار کرده و جان سالم به در می‌برد! جان به فردی دارای نیروی ماوراءالطبیعه و نامیرا تبدیل شده بود که بالاخره پس از 4 قسمت که او را رویین‌تن به تصویر کشیده بودند، در این قسمت به خاک سپرده می‌شود! با این تفاسیر، تماشای این فیلم را توصیه نمی‌کنیم چرا که موجب آشفتگی ذهن مخاطب شده و کشتار را امری عادی جلوه می‌دهد. به ویژه باید مراقب مصرف رسانه‌ای فرزندانمان باشیم چرا که اگر تماشای فیلم در چنین ژانرهایی به یک رویه تبدیل شود موجب رسوب در ناخودآگاه و رفتار خشونت‌آمیز او خواهد شد.  خلاصه: خشونت و کشتار فیلم بی‌حد است. فیلم پیام و الگوی مثبتی ندارد. تماشای آن به ویژه برای نوجوانان مناسب نیست.

فیلم چهارم جان ویک با مدت زمان 169 دقیقه، بال‌های خود را گسترانیده و حماسه‌ای تمام‌عیار خلق کرده است. هر صحنه این فیلم چشم‌نواز است، ریتم مطمئنی دارد و داستان ساده‌اش به سطحی اسطوره‌ای ارتقا یافته است. فیلم اصلی جان ویک استخوان‌بندی سلیس و کلاسیک 101 دقیقه‌ای داشت، اما تا زمان عرضه فیلم جان ویک: بخش 3 - پارابلوم، این فرنچایز کمی شلخته و خسته‌کننده شده بود.اگر کل این فرنچایز از سرجیو لئونه الهام گرفته باشد، آنگاه جان ویک: قسمت 4 شبیه به فیلم خوب، بد و زشت است. فیلمبرداری همواره مجلل و یادآور تصاویر ماندگار فیلم‌هایی مانند بیل را بکش، اسکای‌فال و بلید رانر 2049 است. و اگر این کافی نبود، کارگردان چاد استاهلسکی نیز ادای احترامی به فیلم‌های قانون عرب، راننده تاکسی و جنگجویان کرده است. ریتم فیلم با اعتماد به نفس بالایی تنظیم شده است: کارگردان دقیقا می‌داند که چه زمانی باید ریتم را کند کرد، چه زمانی باید اکشن شفاف و زنده را به تصویر کشید و چه زمانی باید آن را یک درجه دیگر غیرممکن‌تر کرد. در نهایت، جان ویک: قسمت 4 همچنان بیشتر درباره خشونت و انتقام نیست، اما این بار ویک و لایه‌های مختلف دوستان/دشمنان مبهمش (از جمله ین شگفت‌انگیز و شامیر اندرسون در نقش ردیاب) خود را در کشمکشی بین مفهوم پایان دادن به خشونت و نگرانی از اینکه این کار ممکن نباشد، می‌یابند.