مرد آهنی ۳

داستان این فیلم درباره‌ی مشکل اختلال تنش‌زایی است که بعد از حوادث فیلم «انتقام‌جویان» برای «تونی استارک» پیش آمد، هم‌چنین مبارزه‌ی او را با یک گروه تروریستی مخوف به رهبری «ماندارین» به تصویر می‌کشد. ماندارین، سرکرده‌ی یک گروه تروریستی است که به منافع «آمریکا» در جهان حمله می‌کند، او گروگان‌گیری می‌کند، مرتکب قتل می‌شود و از هیچ جنایتی برای رسیدن به امتیازاتی که می‌خواهد به آن‌ها برسد، دست نمی‌کشد. وقتی ماندارین «مرد آهنی» را تهدید می‌کند، مرد آهنی عصبانی می‌شود و در یک مصاحبه آدرس خانه‌اش را در رسانه‌های عمومی اعلام می‌کند و ماندارین را به مبارزه می‌طلبد. فردای آن روز گروهی به خانه‌ی او حمله و آنجا را نابود می‌کنند. همه فکر می‌کنند که مرد آهنی مرده است، درصورتی‌که او توانسته است از این اتفاق جان سالم به‌درببرد. پشت پرده‌ی تمام این حملات و گروگان‌گیری‌ها «ویلیام آلدریچ» است، او رقیب سرسخت تجاری تونی استارک است که می‌خواهد امتیاز شرکت استارک را به‌دست بیاورد و در بازار پیشرفت کند. درنهایت وقتی تونی استارک به کمک افسر پلیس، «جیمز»، موفق به کشف موقعیت محل اختفای ماندارین می‌شود، متوجه می‌شود که ماندارین انسان تبهکاری است که توسط کس دیگری هدایت می‌شود و پشت پرده‌ی تمام ماجراها شخص دیگری‌ است. در همین مکان نیروهای «آلدریچ» مرد آهنی را دستگیر می‌کنند. آلدریچ می‌خواهد با دزدیدن رئییس جمهور آمریکا به اهدافش برسد؛ اما مرد آهنی با هوشمندی از دست نیروهای او فرار می‌کند و رئیس جمهور آمریکا را نجات می‌دهد. او درنهایت درپی درگیری که با آلدریچ دارد، او را از بین می‌برد و بار دیگر می‌تواند کشورش را از شر بدخواهان نجات دهد.

• اگر او جای تونی بود، چطور با آلدریچ برخورد می‌کرد؟  اگر او جای مرد آهنی بود، چطور صلح را در جهان برقرار می‌کرد؟ خلاصه: اگر او جای مرد آهنی بود، چطور صلح را در جهان برقرار می‌کرد؟

این اثر که در ژانر ابرقهرمانی و علمی ـ تخیلی ساخته شده است، شامل صحنه‌های متعدد درگیری‌های فیزیکی، نمایش قتل و جنگ می‌باشد. ازطرفی شخصیت‌های این اثر به دو گروه شخصیت‌های مثبت و منفی تقسیم می‌شوند، شخصیت‌های مثبت فیلم درمقابله با دیگران تلاش می‌کند تا دنیا را نجات بدهند و موفق می‌شوند. ممکن است شخصیتی مثل مرد آهنی مورد تقلید کودکان قرار بگیرد که باید بدون سرکوب این تقلید، با آن‌ها گفت‌وگو شود. ازطرفی خشونت نمایش‌داده‌شده در اثر نیز ممکن است در بازی‌ها و رفتارهای کودک دیده شود. لازم است برای جلوگیری از این اتفاق قبل از دیدن اثر و بعد از دیدن آن با کودکتان گفت‌وگو کنید. خلاصه: شخصیت ابرقهرمانی مرد آهنی و خشونت نمایش‌داده‌شده در اثر می‌تواند مورد تقلید کودکان قرار بگیرد که می‌شود برای مدیریت این اتفاق قبل و بعد از تماشای فیلم با آن‌ها گفت‌گو کرد.

اگرچه تماشای این دنباله سرگرم‌کننده است، اما در مقایسه با انتقام‌جویان، کم می‌آورد. از جنبه‌های مثبت، رابرت داونی جونیور در نقش تونی استارک/مرد آهنی، به‌ویژه در فلش‌بک‌های سال ۱۹۹۹، که در اوج خودستایی و خودخواهی و نقش یک نابغه‌ی خوش‌گذران است، سرگرم‌کننده است. شین بلک، کارگردان (فیلم بوسه بوسه، بنگ بنگ)، که کارگردانی را از جان فاورو (که اکنون تهیه‌کننده و بازیگر نقش مکمل است) به عهده گرفته، از استعداد داونی در صحبت‌های سریع و شوخ‌طبعی‌های بذله‌گو لذت می‌برد، اما همچنین بر آسیب‌پذیری و حس احتمالی ناکافی بودن استارک در مقایسه با هم‌تیمی‌های انتقام‌جویانش تمرکز می‌کند. برای اولین بار، استارک مضطرب است. او می‌داند از دست دادن تنها چیزی که دوستش دارد، یعنی پپر، چقدر ویران‌کننده خواهد بود و در این فکر است که آیا کاپیتان آمریکا درست می‌گوید و او فقط یک مرد با یک لباس تقویت‌شده است.ماندارین یک شرور لذت‌بخش است (خواهید دید) و کیلیان پیرس یک شخصیت کثیف و ناجور است (و داستانی هشداردهنده) در مورد به یاد آوردن کسانی که در گذشته از دست داده‌اید، اما بعد از یک افشاگری بزرگ، داستان کمی بیش از حد مرتب جمع می‌شود (به جز یک سورپرایز) و حملات اضطراب تونی کمی بیش از حد اغراق‌آمیز به نظر می‌رسند. در نهایت، اگر تا انتهای اعتباری فیلم را تماشا کنید، با یک سکانس کوتاه مواجه خواهید شد که طرفداران مارول را هیجان‌زده می‌کند و به بینندگان یادآوری می‌کند که صرف نظر از جذابیت این داستان‌های ابرقهرمانی، بهترین قسمت، وعده‌ی حضور بیشتر انتقام‌جویان است.