ارتش دزدان

سباستین کارمند جوان یک موسسه است که از کودکی به قفل‌ها علاقه‌مند بوده و تحقیقات زیادی درباره‌ی صنعت قفل‌سازی کرده است. تا اینکه از طرف دختری به نام گوندلین به یک گروه مافیا دعوت می‌شود. این گروه که درواقع بزرگ‌ترین دزدی‌های شهر را انجام داده‌اند اکنون به دنبال یک قفل بازکن می‌گردند تا گروه خود را تکمیل کنند و به سراغ سه گاوصندوق بزرگ دنیا بروند. هدف اصلی ارتش دزدان سرقت پول نبود بلکه به دنبال ماندگار شدن نامشان در تاریخ بودند. آن‌ها پس از یک برنامه‌ریزی دقیق به موسسه اول نفوذ می‌کنند و سباستین می‌تواند قفل گاوصندوق واگنر را باز کند. پس از موفقیت در برنامه‌ی اول نقشه‌ی دومین سرقت را می‌کشند. در راه رسیدن به دومین گاوصندوق که والکری نام داشت، با پلیس درگیر می‌شوند و رهبر گروه، برد، تیر می‌خورد. آن‌ها هنگام فرار تعمدا سباستین را جا می‌گذارند و به او خیانت می‌کنند. سباستین می‌تواند از دست پلیس فرار کند، اما از دست دوستانش آزرده است. گوون و کورینا از خیانتی که به  دوستشان کردند، پشیمان شده و از گروه جدا می‌شوند تا به سباستین بپیوندند. آن‌ها یک گروه سه نفره تشکیل داده و به سراغ سخت‌ترین گاوصندوق یعنی زیگفرید می‌روند. آن سه موفق می‌شوند صندوق را باز کنند اما پلیس آن‌ها را ردیابی می‌کند. گوون و سباستین لحظه‌ی آخر به دام می‌افتند اما گوون خود را تسلیم می‌کند تا سباستین بتواند فرار کند. آن‌ها به هم قول می‌دهند زمانی که گوون از زندان آزاد شد، سرقت را ادامه دهند و به افسانه تبدیل شوند.

• سباستین چگونه می‌توانست از مهارت خود استفاده کند که قانونی و در راه درست باشد؟ آیا فکر می‌کنی دزدی کردن به همین آسانی است؟ چه خطراتی جان ارتش دزدان را تهدید می‌کرد؟ تفاوت هانس واگنر و ارتش دزدان در چه بود؟ اگر در زمانی که جامعه با مشکلات فراوان مواجه است، هرکسی به فکر خود باشد، چه اتفاقی می‌افتد؟ ویژگی‌های مثبت و منفی سباستین در این فیلم چه بود؟ زندگی سباستین قبل و بعد از آشنایی با ارتش دزدان چه تغییری کرد؟ خلاصه: درباره راه‌های درست مشهور شدن با فرزندتان صحبت کنید.

داستان اصلی این فیلم بر «سرقت» متمرکز است. اگرچه این روایت جدید نیست اما چیزی وجود دارد که آن را از داستان‌های مشابه، متمایز کرده است و آن «دزدی» به خاطر تاریخ‌ساز شدن است نه به دست آوردن پول. میل طبیعی انسان به جاودانه شدن، او را وادار می‌کند دست به انجام کارهایی بزند که این آرزوی دیرینه را برآورده کند. هانس واگنر که یک قفل‌ساز برجسته بود، با ساختن گاوصندوق‌های سه‌گانه، شهرت جهانی کسب کرد و نامش ماندگار شد. ارتش دزدان نیز راه سرقت را برای تاریخ‌ساز شدن انتخاب می‌کنند. در اینجا با دو انتخاب و دو سرنوشت رو‌به‌رو می‌شویم. این دو راه را با هم قیاس کنید. شخصیت‌‌هایی که در تاریخ با تلاش، هنر و زحمت‌کشیدن مشهور شدند را با افرادی که سعی کردند یک شبه ره صدساله بروند، مقایسه کنید. به طور کلی سرقت در این اثر خوشایند و هیجان‌انگیز جلوه داده می‌شود. گروه ارتش دزدان کار خود را خیلی بی‌دردسر و تمیز انجام می‌دهند به نحوی که هیچ پلیسی حریف آن‌ها نیست و اگر هم شکست می‌خورند به دلیل اختلافات درونی است نه توانمندی پلیس! آن‌ها حتی تا لحظه‌ی آخر هم از کاری که انجام می‌دهند پشیمان نیستند. معمولا روح ماجراجوی نوجوان از این هیجانات استقبال می‌کند و در طول تماشای اثر، متوجه اشتباه بودن اصل سرقت نیست. لازم است در پایان به او یادآوری کنید که دنیای واقعی مانند سینما نیست و در آن نمی‌شود به راحتی از دست قانون گریخت. تاریخ پر از نام سارقان مشهوریست که مدعی داشتن توانایی بالا بودند اما در نهایت به دست پلیس افتادند. سباستین نیز از کودکی تمرکز خود را بر یادگیری یک مهارت می‌گذارد و پس از سال‌ها ممارست و تلاش می‌تواند در باز کردن هر قفلی استاد شود. تلاش او را تحسین کنید و به فرزندتان بگویید پشتکار داشتن در یادگیری هر علمی روزی ثمر می‌دهد و می‌توان از آن بهره برد.  نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه داشت اهمیت انتخاب دوست و همراه است. سباستین کارمندی ساده و آرام است که در دنیای نرمال خود زندگی می‌کند. آشنایی او با ارتش دزدان، باعث می‌شود رفته‌رفته دزدی، قتل، زد و خورد و ... دیگر به نظرش بد نیاید. به فرزندتان بگویید افرادی که در اطراف ما هستند می‌توانند تاثیرات مثبت یا منفی بر شخصیت ما بگذارند و این تاثیرگذاری تا جایی پیش رود که ما به ضد چیزی که هستیم تبدیل شویم. پس در انتخاب دوست و همراه باید نهایت دقت را داشته باشیم. گووندلین و دوستانش حضور زامبی‌ها در شهر را پایان دنیا می‌دانند و معتقدند که چون وضعیت جهان رو به نابودی است پس آن‌ها حق دارند دست به دزدی بزنند. استدلال‌های آنان در طول فیلم امر دزدی را موجه جلوه می‌دهد و ممکن است نوجوان شما نتواند از پس این مغلطه برآید. او را نسبت به این موضوع آگاه کنید که در شرایطی که جامعه در بحران است، اگر هر گروهی تصمیم بگیرد از شرایط سوءاستفاده کند، جز این که زمینه‌ی فروپاشی جامعه زودتر فراهم شود، اتفاق دیگری نمی‌افتد. خلاصه: اهمیت انتخاب دوست و همراه را برای فرزند خود یادآوری کنید. امر سرقت در هر شرایطی و با هر هدفی مذموم و ناپسند است، در این باره فرزندتان را آگاه کنید.

این فیلم سرقت هالیوودی‌سبک از آلمان، داستانی سرگرم‌کننده را برای ارتش مردگان پر از اکشن نتفلیکس می‌سازد، که حول دیتر (یا سباستین) بازکننده گاوصندوق می‌چرخد. ارتش دزدان به عنوان یک همتای اروپایی برای فیلم قبلی عمل می‌کند، بیشتر بر شخصیت‌ها تا اکشن تمرکز دارد، بازیگرانی از چند ملیت دارد، و در مکان‌های زیبا (بسیار لذت‌بخش‌تر از وگاس آخرالزمانی مردگان) اتفاق می‌افتد. بازیگران کاریزماتیک هستند، به خصوص بازیگران اصلی شویگهفر و امانوئل، که هر دو شیرینی‌ای را از خود نشان می‌دهند که در خیلی از فیلم‌های اکشن آمریکایی وجود ندارد. فیلمبرداری از نظر هنری و نورپردازی هوشمندانه، از نظر سبکی هم جالب است. چند صحنه فرار از طریق مناظر اروپایی به یادماندنی است، به عمد فیلم کار کلاسیک مایکل کین، کار ایتالیایی را به یاد می‌آورد.در شهرهای مونیخ، پاریس، پراگ و سنت موریتز اتفاق می‌افتد (هرچند در این شهرها فیلمبرداری نشده است) و از فیلم‌های سرقت و اکشن دیگر هم الهام گرفته است، اما به‌طور کامل به‌صورت خودآگاه. وقتی یک شخصیت در فیلم، سکانسی را ترتیب می‌دهد و اعلام می‌کند که این همان اتفاقی است که در یک فیلم سرقت «می‌افتد»، ما کاملاً متوجه منظور او می‌شویم. وقتی شخصیت برد کیج، که نامش ادای احترامی به قهرمان نیکلاس است، به‌عنوان کسی که «با تماشای فیلم‌های آمریکایی» بزرگ شده، توصیف می‌شود، ما به‌نوعی چشمک و اشاره به خود ستاره-کارگردان، شویگهوفِر و همچنین به نوع سینما و ارجاعاتش که در اینجا ساخته است، می‌فهمیم. در این معنا، ارتش دزدان محصولی کامل برای عصر استریم جهانی است—محصولی که به‌صورت محلی ساخته شده اما قرار است به‌صورت بین‌المللی مورد توجه قرار بگیرد و به زبان انگلیسی فیلمبرداری شده است. البته، شما باید کمی شک و تردید را کنار بگذارید: چرا همه به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند؟ آیا باز کردن گاوصندوق واقعاً فقط به گوش تیز نیاز دارد؟ چرا کسی نگران اثر انگشت نیست؟ اما شما دقیقاً به همین دلیل متوجه می‌شوید، زیرا این فیلم، که کمی طولانی است و کمی بیشتر از دو ساعت طول می‌کشد، به دنبال مقداری واقع‌گرایی در این ژانر است و این خود قابل تحسین است.