تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: کم
ترس: کم
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشبر اساس رمان برندهی جایزهی کالِم توبین در سال ۲۰۰۹، فیلم بروکلین داستان دختر جوان ایرلندی به نام ایلیس لِیسی (سیرشا رونان) را روایت میکند که در سال ۱۹۵۲ از شهرستان وکسفورد به نیویورک مهاجرت میکند. در شهر زادگاهش، انیسکورتی، شغلی مناسب برای ایلیس وجود ندارد، بنابراین خواهر بزرگترش، رز (فیونا گلسکات)، ترتیب میدهد تا یک کشیش بروکلینی (جیم برودبنت) حامی مهاجرت ایلیس شود. پس از ورود به نیویورک، ایلیس در یک خانهی خوابگاهی به مدیریت خانم کِهو (جولی والترز) با چند زن مجرد دیگر زندگی میکند و در یک فروشگاه بزرگ در بروکلین به عنوان فروشنده کار میکند. ایلیس که تنها و غمگین است، با تونی (اموری کوهن)، یک لولهکش ایتالیایی-آمریکایی خوشقیافه که اتفاقاً از دختران ایرلندی خوشش میآید، آشنا میشود. تونی با مهربانی به دنبال ایلیس میرود، و ایلیس بعد از کار تمام روز، شبها در کلاسهای حسابداری شرکت میکند. رابطهی آنها شکوفا میشود و ایلیس از پیلهی خود بیرون میآید، اما وقتی یک اتفاق ناگوار او را به طور غیرمنتظرهای به ایرلند بازمیگرداند، بین کشش به خانهی اجدادی و وعدههای سرزمین جدیدش احساس دوگانگی میکند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد نحوه به تصویر کشیدن مشکلات مهاجران در فیلم بروکلین صحبت کنند. این نمایش چگونه با سایر فیلمهایی که درباره مهاجران هستند، متفاوت است؟ ایلیس با چه چالشهایی روبرو بود؟ این چالشها چگونه با چالشهای مهاجران امروزی متفاوت است؟
- «این فیلم به بررسی مسائل قومیتی و جنسیتی در دهه ۱۹۵۰ میپردازد. ایرلندی بودن ایلیس چگونه او را از همخانههای آمریکایی و دوستپسر ایتالیاییاش متمایز میکند؟»
- «نقش روابط جنسی و عشق در این داستان و زندگی شخصیتها چیست؟ آیا یکی مستلزم دیگری است؟ والدین، با نوجوانان خود در مورد ارزشهای خود در مورد روابط و مسائل جنسی صحبت کنید.»
- «چگونه ایلیس در بروکلین شجاعت خود را نشان میدهد؟ چرا این یک قدرت شخصیت مهم است؟»
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که بروکلین یک درام تاریخی تأثیرگذار در مورد ایلیس لسی (سیرشا رونان) است، زنی جوان که در اوایل دهه ۱۹۵۰ از ایرلند به نیویورک مهاجرت میکند. این فیلم اقتباسی از رمان سال ۲۰۰۹ کال توئین است و شامل استفادهی گاهبهگاه از الفاظ تند (چند مورد استفاده از کلمهی «لعنتی» و همچنین «س--ت» و «بیعرضه») و مقداری رمانس است، از جمله چند بوسه و صحنهی کوتاه رابطهی جنسی برای اولین بار بین یک زوج جوان متعهد (بدون تصاویر گرافیکی، اما شامل ناله و حرکات است). یک صحنهی ناراحتکننده وجود دارد که در آن یک جسد نشان داده میشود؛ سپس خانوادهای عزاداری میکنند. صحنهی دیگری نیز اثرات نامطلوب بیماری دریازدگی را بهصورت زنده به تصویر میکشد. این فیلم برای نوجوانان و والدین ایدهآل است تا با هم تماشا کرده و در مورد موضوعات تاریخی و مرتبط فعلی دربارهی خانواده، مهاجرت، استقلال و عواملی که مکانی را شبیه خانه میکند، بحث کنند. برای اطلاع از فیلمهای مشابه، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
رونان در این داستان زیبا و بیزمان که دربارهی رها کردن همهی چیزهای آشنا برای پیدا کردن راه خود در دنیایی جدید است، درخشان و شگفتانگیز ظاهر میشود. جان کرولی کارگردان و نیک هورنبای فیلمنامهنویس، بر تطبیق شخصیت ایلیس از فردی خجالتی و تنها تا شیفته و بهطور شگفتآوری با منابع متمرکز شدهاند. رونان در میان گروهی از بازیگران توانا میدرخشد، در حالی که خیابانهای بروکلین دههی ۱۹۵۰ (اگرچه در واقع مونترال است) را طی میکند. برودبنت بهعنوان کشیش و ارتباط ایلیس با خانهاش، و والترز بهعنوان صاحبخانهی کنجکاو اما با نیت خیر ایلیس، که مطمئن میشود همهی دختران (از جمله ایو مککلین و امیلی بت ریکاردز ستارهی سریال پیکان) را تحت کنترل دارد، بسیار جالب توجه است.جرقههای واقعی بین رونان و کوئن، بازیگر تازهکار (در فیلم جایی آنسوی کاجها) ایجاد میشود، که در نقش تونی، شبیه به یک مارلون براندوی جوانتر و آراستهتر است. تونی از یک خانواده کارگری ایتالیایی است که معمولاً با ایرلندیها معاشرت نمیکنند، اما در همان لحظهای که ایلیس را در یک مهمانی رقص میبیند، مجذوب او میشود. رابطه عاشقانه آنها آهسته، شیرین و پر از لحظات دلپذیر است، مثل وقتی که ایلیس قبل از اولین وعده غذایی در آپارتمان خانواده تونی، خوردن اسپاگتی را تمرین میکند، یا اینکه چطور تونی بعد از هر کلاس شبانه، با وفاداری منتظر او میماند تا او را به خانه برساند. وقتی یک تراژدی باعث میشود ایلیس به ایرلند بازگردد، مشخص است که او احساس تعلق به خانه را دارد. او دیگر خواهر کوچک و خجالتی نیست، بلکه پر از خوشبینی، اعتماد به نفس و عشق آمریکایی است—که باعث میشود جیم فارل، مجرد جذاب (با بازی دامنال گلیسون) به او توجه کند. ایلیس بین دو مرد و دو زندگی گیر افتاده است و باید بین راحتی گذشته و عدم اطمینان آینده انتخاب کند. خانه جایی نیست که در آن زندگی میکنید، بلکه جایی است که قلبتان متعلق به آنجاست—چیزی که کرولی به روشی به تصویر میکشد که باعث میشود اشکهای شیرین و تلخ بریزید.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.