تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: خیلی کم
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشدر اُد به شادی، خنده بهترین دارو برای همه است به جز چارلی کتابدار بروکلین (مارتین فریمن) که نسخه او زندگی بیمزه است. چرا؟ او از کاتاپلکسی رنج میبرد، یک وضعیت عصبی که باعث میشود کسانی که به آن مبتلا هستند، زمانی که احساس احساسات قوی میکنند، از حال بروند، از جمله و بهخصوص شادی. چارلی تحت تاثیر زیبایی و برونگرایی فرانچسکا (مورنا باکارین) قرار میگیرد اما از شور و شوق پر انرژی او برای زندگی میترسد که ممکن است او را کاتاتونیک کند. آیا او باید از قلبش یا نورونهایش پیروی کند؟
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد کاتاپلکسی صحبت کنند. آیا قبل از تماشای اُد به شادی با این وضعیت آشنا بودید؟ چگونه فیلمها در افزایش آگاهی در مورد تفاوتها میان مردم و ایجاد همدلی با مشکلات دیگران مؤثر هستند؟
- فیلمهای عاشقانه معمولاً شامل زوجی است که باید مانعی را برای بودن با هم پشت سر بگذارند. آیا فکر میکنید این در زندگی واقعی هم صادق است یا فقط یک ابزار قصهگویی است؟ چگونه فیلمهایی مثل این به ما کمک میکنند و چگونه در زندگی ما دخالت میکنند؟
- آیا فکر میکنید استفاده از زبان تند و تیز در فیلم چیزی به آن اضافه کرد؟ آیا ضرورتی داشت؟ خندهدار بود؟ چرا فکر میکنید نویسندگان از زبان زشت و زننده استفاده میکنند؟
- کاتاپلکسی یک بیماری واقعی است، اما چگونه در فیلم به عنوان استعارهای از آن استفاده شده است؟ چگونه افراد میتوانند مانع خود شوند؟ فکر میکنید فیلمسازان چه پیامی را از تماشای این فیلم میخواهند به شما منتقل کنند؟
- چگونه شهر نیویورک به عنوان شخصیت پنجم در فیلم مورد استفاده قرار میگیرد؟ چگونه مکانها برای روایت داستان مهم هستند؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که اُد تو جوی یک کمدی رمانتیک تخیلی است که تا حدودی از یک داستان واقعی الهام گرفته شده و درباره مردی (مارتین فریمن) است که تصمیم گرفته عشق را از زندگی خود حذف کند زیرا به کاتاپلکسی مبتلا است، یک بیماری پزشکی که باعث میشود فرد در مواجهه با احساسات قوی، بهویژه شادی، به خواب برود... شامل لذت جنسی. بنابراین، سکس نقطه کانونی داستان و منبع مکرر طنز است. اگرچه کسی رسماً این کار را انجام نمیدهد، اما خندهدارترین صحنهها زمانی است که دو زوج تلاش میکنند (ناامیدانه) رابطه خود را به سرانجام برسانند. بیشتر الفاظ زشت فیلم نیز در مورد سکس است، مثل «ماستورباسیون» و «سینه» و غیره، اگرچه فحشهای دیگری هم شنیده میشود مثل «احمق» و «لعنتی». موضوعات دیگری که در فیلم بررسی میشود شامل این است که خواهر یا برادر کسی با یک بیماری پزشکی بودن چه حسی دارد و پرستاری از یک عضو خانواده که در حال مرگ بر اثر سرطان است. در فیلم مقداری نوشیدن الکل به صورت اجتماعی وجود دارد و شخصیتها خاطرهای از کشیدن ماریجوانا را به اشتراک میگذارند. برای اطلاع از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
کارگردان جیسون وینر با این فیلم عجیب و خندهدار، ژانر کمدی رمانتیک را بیدار میکند، فیلمی دربارهی مردی که نمیتواند هوشیار بماند. فیلمهای رمانتیک همیشه حول موانعی میچرخند که زوج اصلی باید از آن عبور کنند، و بیماری به گزینهی اصلی از زمان فیلم «اشکهای ستاره» تبدیل شده است. با استفاده از یک بیماری واقعی که باعث میشود چارلی هر بار که احساس خوشحالی میکند بیهوش شود (این فیلم تا حدی از یک داستان واقعی الهام گرفته شده که در برنامهی رادیویی انپیآر به نام «این زندگی آمریکایی» پخش شد)، «سرود شادی» یکی از چالشهای عاشقانهی اصلی را به تصویر میکشد که تا به حال بر پردهی سینما نقش بسته است. چون کاتاپلکسی بیشتر آزاردهنده است تا تهدیدکنندهی زندگی، استخراج طنز از شرایطی که این بیماری ایجاد میکند، چندان مشکل به نظر نمیرسد—مثل اینکه چارلی از خانوادههای شاد و سگهای بامزه دوری میکند تا بتواند سرپا بماند.اما زن متین و آرام داستان، بثنی، کسی است که فکر میکند با چارلی در رابطه است و او را یک منبع خنده و تفریح میداند. بازی ملیکا راوخ در نقش بثنی، شخصیت کسلکنندهای که او بازی میکند، اصلا کسلکننده نیست. از همان لحظهای که بثنی معرفی میشود، هر چیزی که او میگوید کمدی خالص است به شکل جوکهای نیشدار. بثنی با صدای نرم و بینیاش، ناراحتی کلاس بافتنیاش را از این موضوع که مربیشان به جای پشم آلپاکا، پشم یَک را جایگزین کرده، به اشتراک میگذارد: «یکی از بچهها مجبور شد یک وقت استراحت بگیرد. خیلی شدید بود.» فیلم در این نوع گوشههای غیرمنتظرهای که دارد، میدرخشد. برادر چارلی (جیک لاسی) یک شخصیت دیگر است: کوپر، که نام سگ خانواده است، یک معلم بیقید و بند مهدکودک است که هم حیوان خانگی و هم محافظ برادر بزرگش است. چهارمین شخصیت اصلی فرانچسکا (مورنا باکارین) است، یک برونگرا که به نظر میرسد زندگی پر سر و صدایی دارد اما در واقع از نظر احساسی فلج است، مثل چارلی. و در همینجاست که نبوغ آشکار میشود. وینر با استفاده از بیماری به عنوان عصای خودتخریبی، طنز ظریف و ناگهانی، و شخصیتهایی که قبلا هرگز ندیدهاید اما احساس میکنید که میشناسیدشان، یک کمدی رمانتیک باهوش را به آنهایی که یک یا دو بار این مسیر را رفتهاند، ارائه میدهد.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.