دختر ترسناک

زمانی که کره‌ی زمین نابود می‌شود، مرد جوانی به همراه دختر کوچکش عازم سیاره‌ای دیگر می‌شود تا به حیات دست پیدا کند. او در سیاره‌ی جدید با یک اختاپوس بزرگ درگیر می‌شود و دخترش را از دست می‌دهد. اختاپوس دختر کوچولوی آن مرد را نجات می‌دهد و او را بزرگ می‌کند. دخترک که آرکی نام دارد همواره فکر می‌کند که اختاپوس پدر اوست. پدر واقعی آرکی که نامش دکتر میبی است در تمام این سال‌ها سعی می‌کند دخترش را پیدا کند. او دنبال اختاپوس می‌گردد و در نهایت می‌تواند او را بیابد و زندانی می‌کند. آرکی به دنبال اختاپوس می‌گردد و سعی می‌کند او را نجات دهد. دکتر میبی دیگر احساسی به آرکی ندارد و شخصیت شروری شده است که می‌خواهد همه‌چیز و همه‌کس را نابود کند. آرکی به کمک دوستانش می‌تواند اختاپوس را نجات دهد و مردم سیاره را از دست دکتر میبی نجات دهد.

• به نظر تو بلیستر کار درستی کرد که آرکی را از پدر واقعی‌اش جدا کرد؟ چرا آرکی قبول نکرد با پدر واقعی‌اش همراه شود؟ چرا بانیگورو از خیانتی که به آرکی کرد پشیمان شد؟ تفاوت اختاپوس با پدر واقعی آرکی چه بود؟         خلاصه: چرا پدر واقعی آرکی زمانی که دخترش را دید احساسی به او نداشت؟ او چه دلیلی را بیان کرد؟

آرکی از پدر واقعی‌اش جدا می‌شود و در طول زندگی‌اش هرگز او را نمی‌بیند. او فکر می‌کند اختاپوس پدر اوست. آرکی هیچ دلبستگی‌ای به پدر واقعی خود ندارد و کمی با خشم با او صحبت می‌کند. دکتر میبی هم علی‌رغم آنکه تمام عمر خود دنبال آرکی می‌گشته است، زمانی که او را ملاقات می‌کند احساس خاصی به او ندارد. این تناقض ممکن است برای مخاطب کودک کمی آزاردهنده باشد. دکتر میبی دلیل این مسئله را این بیان می‌کند که آرکی ساخته‌ی دست بلیستر است و دیگر دختر واقعی او نیست. یادآور محبت پدرانه باشید و به فرزند خود بگویید هیچکس نمی‌تواند جای عشقی که پدر و مادر به فرزند خود دارند را بگیرد. استفاده از رنگ‌های تند، شخصیت‌های عجیب و روایت پر پیچ و خم نمایش آن را برای مخاطب کم‌سن مناسب نمی‌سازد. خلاصه: درباره‌ی محبت عمیق بین پدر و فرزند باشید و دلیلی که دکتر میبی برای دوست نداشتن آرکی آورد را با فرزند خود مرور کنید. نمایش صحنه‌های ترسناک، این اثر را برای کودکان مناسب نمی‌سازد.