راپونزل

راپونزل دختر شاه ویلهلم است که در کودکی توسط زنی جادوگر به نام گوتل دزدیده شد. گوتل روزگاری از دوستان ویلهلم بود ولی چون ویلهلم با او ازدواج نکرد، کینه‌ی او را به دل گرفت و دخترش را به قصد انتقام ربود. او راپونزل را در قصری سری در یک جنگل تاریک زندانی کرده و او را مانند خدمتکار به کار می‌گیرد. روزی بر حسب تصادف راپونزل مسیری پیدا می‌کند که به بیرون از کاخ راه دارد. او آنجا با شاهزاده استفان ملاقات می‌کند و عاشق او می‌شود. ولی خبرها به گوش گوتل می‌رسد. گوتل تمام نقاشی‌ها و قلموهای او را می‌شکند. ولی راپونزل قلمویی جادویی پیدا می‌کند که می‌تواند هرآنچه تصور می‌کند به وجود آورد. او با این روش دوباره با استفان ملاقات می‌کند و استفان او را به جشن تولد خود دعوت می‌کند ولی دوباره این خبر به گوش گوتل می‌رسد و این‌بار با یک طلسم، راپونزل را برای همیشه زندانی می‌کند. اما به‌خاطر قلب صادق راپونزل، این طلسم بر او اثر نمی‌کند و او با کمک دوستانش فرار می‌کند. گوتل به جشن مهمانی می‌رود تا تیر آخرش را نصیب شاه ویلهلم و استفان کند، ولی با هوشیاری راپونزل موفق نمی‌شود. درنهایت راپونزل خانواده‌ی واقعی خود را ملاقات کرده و با استفان ازدواج می‌کند.

• از کودک خود بپرسید به نظر او علّت اینکه هوبی و پنلوپه و همین‌طور شاهزاده از راپونزل خوششان می‌آمد چه بود؟ اگر راپونزل شخصیت بدی داشت آیا بازهم می‌توانست دیگران را تحت تأثیر قرار دهد؟ چرا پنلوپه قبلاً نمی‌توانست پرواز کند؟ درمورد اینکه پنلوپه قبلاً هم توانایی پرواز را داشت، ولی تمرین‌کردن و باور به توانایی‌هایش باعث شد او بالاخره موفق شود با کودکان صحبت کنید. خلاصه: می‌توانید درمورد اینکه شخصیت محبوب و دوست‌داشتنی راپونزل به‌خاطر اخلاق و رفتار خوب اوست؛ نه ظاهرش با فرزندتان صحبت کنید.

این انیمیشن فضایی شاد و فانتزی دارد. شخصیت‌های خوبِ داستان سرانجام نیک و شخصیت‌های شرور و بدجنس فرجام بدی دارند. راپونزل با همه مهربان بود و رفتار خوبی با دوستانش داشت و به آن‌ها کمک می‌کرد. این پیام به کودکان منتقل می‌شود که خوب‌بودن و مهربانی چقدر می‌تواند در زندگی و روابط اجتماعی تأثیرگذار باشد. بچه‌ها می‌آموزند که یکی از راه‌های دوست‌یابی مهربانی و خوش‌رفتاری است. از دیگر نکات مثبت شخصیت راپونزل ناامیدنشدن بود؛ او بااینکه زندانی شده بود، امیدوار بود که بالاخره از زندان آزاد خواهد شد. پنلوپه یک اژدهای مهربان و دوست‌داشتنی است که در انجام مهارت‌های فردی‌اش به‌عنوان یک اژدها ناتوان است و این ضعف سرزنش‌های پدرش را به همراه دارد. او از جانب پدرش تأیید نمی‌شود. پیام‌های مثبتی که از دوستانش به او منتقل می‌شود و همینطور انگیزه‌ی کمک به دوستان به او جرئت و شجاعت می‌دهد. فائق‌شدن بر ضعف‌ها و یافتن توانمندی‌ها، حس خوبی به مخاطب می‌دهد و آن‌ها متوجه می‌شوند مهم نیست اگر در انجام کارهایی ضعف دارند مطمئناً با تلاش و ایمان به توانایی‌های فردی، بالاخره موفق خواهند شد. می‌توان وجود شخصیت‌هایی با چهره‌های زیبا و اندام‌های بی‌نقص را از نکات منفی این اثر برشمرد. راپونزل با شاهزاده‌ای زیبا روبه‌رو شده و این‌دو در همان دیدار اول شیفته‌ی هم می‌شوند. در ناخودآگاه کودک و نوجوان، این پیام غلط منتقل می‌شود که سعادت و خوشبختی در گرو داشتن اندام بی‌نقص و ازدواج با مردی رؤیایی و ایدئال است که این مسئله با دنیای واقعی همخوانی ندارد. خلاصه: تأثیر مهربانی و خوب بودن بر روابط اجتماعی و دوست یابی از نکات مثبت داستان و کاراکترهایی با ظاهر زیبا و بی‌نقص از نکات منفی بود.

این انیمیشن (2002) بیشتر شبیه به یک بازی ویدئویی اوایل قرن است تا یک فیلم انیمیشنی، اما طرفداران باربی به این موضوع اهمیتی نمی‌دهند. آنها همچنان از همراهان باربی، قلموی جادویی و دنیای قرون وسطایی این انیمیشن لذت خواهند برد. والدین ممکن است بخواهند در اینجا روایتی متفاوت از داستان‌های پریان ارائه دهند، اما احتمالاً همچنان بر روی سرشت خوب راپونزل، قلب بزرگ او، تأکیدش بر دنبال کردن رویاهایش و پیامش در مورد اعتقاد به خود تمرکز کنند.داستان راپانزل محدودیت‌های خاص خود را دارد: شاهزاده‌ای خوش‌تیپ، شاهدخت اسیر، موهای بلند نامعمول و تنها یک راه برای پایین آمدن. این روایت، جزئیات بیشتری را اضافه می‌کند: عشقی به نقاشی، اندیشه‌ای سریع، اهمیت دوستی‌ها و نمایش بزرگی از بخشش از سوی راپانزل به گوتهل شرور که به او ظلم کرده بود.