درباره فیلم
پسری به نام فردی، که یک گرگینه است از خانواده طرد میشود. او برای آنکه ثابت کند میتواند ریاست قبیله را برعهده بگیرد وارد یک ماجراجویی مهیج میشود.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: کم
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشداستان دربارهی یک خانوادهی گرگینه است که روزها چهرهشان مانند انسان است و شبها بعد از طلوع ماه، تبدیل به گرگ میشوند. در این خانواده پسری به نام فردی زندگی میکند که فرزند رئیس قبیله است و قرار است بعد از پدرش او به ریاست برسد. پدر فردی طی یک حادثه میمیرد و فردی زمانی که به بلوغ میرسد و قرار است تبدیل به گرگینه شود، در کمال ناباوری به یک سگ تبدیل میشود. همه او را مسخره میکنند و عموی او که منتظر فرصت جانشینی است، توطئهای را رقم میزند تا فردی از خانواده طرد شود. اما فردی تسلیم نمیشود. او به دنبال سنگ ماه میگردد تا بتواند به گرگ تبدیل شود و در فرایند جستوجوی سنگ، متوجه میشود پدرش هنوز زنده است و به دست انسانها اسیر شده است. فردی به کمک دوستانش پدرش را آزاد میکند و به خانواده برمیگردند. دست عموی فردی برای همه رو میشود و پدرش، به ریاست قبیله باز میگردد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- چرا فردی سعی داشت انگشتر سنگ ماه را پیدا کند؟ دوستان فردی چه تاثیری در زندگی او داشتند؟ سگبودن چه تاثیری در زندگی فردی داشت؟ اگر فردی سگ نبود، میتوانست پدرش را پیدا کند؟ به نظر تو سگها برای زنده ماندن به انسانها نیاز دارند؟ خلاصه: چرا فردی در انتهای داستان از اینکه سگ بود دیگر ناراحت نبود؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشاین انیمیشن داستان پسر گرگینهای است که فکر میکند زمانی که به سن مشخص برسد، مانند همهی اعضای خانوادهاش تبدیل به گرگ میشود اما اینگونه رقم نخورد. فردی تبدیل به یک سگ شد! او ابتدا از این اتفاق غمگین و ناراحت بود اما رفتهرفته متوجه شد که سگ بودن ضعف او نیست. فردی توانست تغییر جهت مسیر زندگیاش را بپذیرد و از این فرصت نهایت استفاده را کند. به فرزند خود بگویید از بهم خوردن نظم زندگی نباید ترسید. گاهی اوقات همهچیز آنگونه که انتظار داریم پیش نمیرود اما این بدان معنی نیست که تسلیم شویم. گاهی اتفاقات بد زندگی، نتیجهی شیرینی را رقم میزنند.
در بخشی از این محصول این نمایش داده میشود که سگها بسیار علاقه دارند با انسانها زندگی کنند. اما حقیقت این است که این موجودات زندگی طبیعی خود را دارند و از زیست با انسانها لزوما لذت نمیبرند. سگها به گونهای خلق شدهاند که خودشان میتوانند به دنبال جای خواب و غذا بگردند و نیازی به انسانها نداشته باشند. ما انسانها با امنیت دادن به حیوانات و مهربان بودن با آنها میتوانیم کمکشان کنیم تا زندگی راحتتری داشته باشند.
به فرزندتان یادآوری کنید گرگینه، خونآشام، هیولا و ... موجوداتی هستند که در عالم خیال زندگی میکنند. این شخصیتها تنها برای جذابیت دادن به انیمیشنها و فیلمها خلق میشوند و در دنیای واقعی حضور ندارند.
فردی از جانب عموی خود آسیب میبیند. او با اینکه عمویش را دوست داشت و به اعتماد کرده بود، متوجه میشود عمویش علیه او توطئه کرده است. این مسئله ممکن است احساس ناخوشایندی را در کودک ایجاد کند. بهتر است به او بگویید اعضای خانواده حامی و دوست دار یکدیگرند و به او اطمینان دهید آسیبی از جانب نزیدکانش نخواهد دید.
خلاصه: به طور کلی دربارهی اینکه نقاط ضعف چگونه میتوانند برای ما تبدیل به فرصت شوند با فرزند خود صحبت کنید. به او یادآوری کنید هیولاها و گرگینهها تنها در داستانها حضور دارند. عشق و محبت اعضای خانواده نسبت به هم به این راحتی از بین نمیرود.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
طراحی بصری این فیلم گاهی الهامبخش است، اما با لحن گیجکننده و لحظاتی از بدخلقی، بعید است که «گرگ ۱۰۰٪» به یک کلاسیک تبدیل شود. بحث و جدل مداوم شخصیتها به زودی آزاردهنده میشود و شوخیهای بیمزه آن خندهدار نیستند. اما شاید زمانی که فیلم سعی میکند با پیامد از دست دادن یکی از والدین توسط کودکی کنار بیاید، واقعاً کمبود آن احساس میشود. چنین موضوعی در فیلمهای کودکان غیرعادی نیست. اما «گرگ ۱۰۰٪» فقط یک افسردهکننده است، بدون اینکه هیچکدام از امیدواری یا حساسیتی که در فیلمهایی مثل «شیرشاه» دیده میشود، وجود داشته باشد.رفتار خانواده فریدی با او زمانی که در تولد سیزده سالگی اش تبدیل به یک پودل می شود، بی رحمانه است. همچنین زیرمتن تاریکی از مردسالاری سمی وجود دارد، جایی که فریدی را به زور به رنگ صورتی در می آورند و به خاطر اینکه "گرگ" نیست، مورد تمسخر قرار می دهند. پذیرش -- پیام مرکزی که فیلم سعی دارد به طور دست و پا شکسته آن را منتقل کند -- در آخرین لحظات اتفاق می افتد، زمانی که شخصیت خودپسند و متکبر فریدی آنقدر آزاردهنده شده است که پایان خوش فیلم چندان خوشایند نیست. عدم درک احساسات، کمدی یا لحن، منجر به ساخت فیلمی شده است که تماشای آن هیچ ارزشی ندارد.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.