رؤیای پروانهٔ قرمز
Red Butterfly Dream
۱۳+
مناسب برای بالای ۱۳ سال
درباره فیلم
سه دهه از چهار دهه زندگی من در میانه گذار اجتماعی تراژیک در تاریخ سری لانکا سپری شده است. دو قیام مسلحانه، یکی توسط سینهالیها و دیگری توسط تامیلها، صدها هزار نفر را به کام مرگ کشاند. جولای سیاه در سال ۱۹۸۳، جنگ داخلی را بین LTTE و نیروهای سری لانکا به راه انداخت و این جنگ نزدیک به سه دهه ادامه داشت. این جنگ بیش از ۱۰۰ هزار کشته برجای گذاشت و بیش از ۳۰۰ هزار نفر را آواره کرد. با این حال، در یک مقطع زمانی به من الهام شد که در مورد این فاجعه انسانی سه دههای، ناگفتههایی وجود دارد. برای مدت طولانی، روایت این داستان را در ذهنم مجسم کردم. پس از چند سال از پایان جنگ، زمانی فرا رسید که احساس کردم زمان ایدهآل برای به اشتراک گذاشتن داستانم است. امروزه، به لطف این اتفاق، جستجو برای گنجهای باستانی که باور بر این است توسط پادشاهان باستان دفن شدهاند، در سراسر جزیره در حال انجام است. این رویدادها بهترین زمینه را برای روایت داستانم فراهم کردند. پس از پایان جنگ، جادههای ارتباطی شمال و جنوب بازگشایی شدند و مردم تامیل در شمال پس از ۳۰ سال، فرصت سفر به کلمبو بدون دردسر را پیدا کردند. من در سفر آنها چیزی غیرعادی دیدم. بنابراین، از اولین سفر یک دختر تامیل به کلمبو به عنوان صحنه مقدمهای فیلم استفاده کردم. علاوه بر این، با کشیدن یک موازی بین یک اسطوره باستانی و شخصیت او، توانستم تم اصلی فیلم را از ابتدا معرفی کنم.
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
غیر موثق: متأسفانه برای بعضی فیلمها، دادههای کافی نداشتیم. بنابراین، تحلیلهای این دسته ممکنه دقیق نباشن و فقط به عنوان یک راهنما در نظر گرفته بشن.
خشونت: ندارد
ترس: ندارد
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشسه دهه از چهار دهه زندگی من در میانه گذار اجتماعی تراژیک در تاریخ سری لانکا سپری شده است. دو قیام مسلحانه، یکی توسط سینهالیها و دیگری توسط تامیلها، صدها هزار نفر را به کام مرگ کشاند. جولای سیاه در سال ۱۹۸۳، جنگ داخلی را بین LTTE و نیروهای سری لانکا به راه انداخت و این جنگ نزدیک به سه دهه ادامه داشت. این جنگ بیش از ۱۰۰ هزار کشته برجای گذاشت و بیش از ۳۰۰ هزار نفر را آواره کرد. با این حال، در یک مقطع زمانی به من الهام شد که در مورد این فاجعه انسانی سه دههای، ناگفتههایی وجود دارد. برای مدت طولانی، روایت این داستان را در ذهنم مجسم کردم. پس از چند سال از پایان جنگ، زمانی فرا رسید که احساس کردم زمان ایدهآل برای به اشتراک گذاشتن داستانم است. امروزه، به لطف این اتفاق، جستجو برای گنجهای باستانی که باور بر این است توسط پادشاهان باستان دفن شدهاند، در سراسر جزیره در حال انجام است. این رویدادها بهترین زمینه را برای روایت داستانم فراهم کردند. پس از پایان جنگ، جادههای ارتباطی شمال و جنوب بازگشایی شدند و مردم تامیل در شمال پس از ۳۰ سال، فرصت سفر به کلمبو بدون دردسر را پیدا کردند. من در سفر آنها چیزی غیرعادی دیدم. بنابراین، از اولین سفر یک دختر تامیل به کلمبو به عنوان صحنه مقدمهای فیلم استفاده کردم. علاوه بر این، با کشیدن یک موازی بین یک اسطوره باستانی و شخصیت او، توانستم تم اصلی فیلم را از ابتدا معرفی کنم.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.