درباره فیلم
گمشدن ادگار 9 ساله آشفتگی شدیدی در خانواده او به راه میاندازد و پیدا کردن او سرآغازی میشود برای کشف رازهایی که ماهها و حتی سالهاست مخفی نگهداشته شدهاند. این سریال محصول کمپانی نت فلیکس است و با توجه به خشونت روانی و فیزیکی نسبتا بالا و همچنین ناهنجاری بالا به افراد زیر 18 ال توصیه نمیشود.
تصاویر فیلم




پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: زیاد
ترس: کم
ناهنجاری اجتماعی: خیلی زیاد
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: کم
خلاصه فیلم
ویرایششخصیتها:
وینسنت اندرسون : یک عروسک گردان و سازنده برنامههای کودک . وینست به خاطر زبان تندش در شغلش مشکلات جدی دارد. او دائم الخمر است و در خانه نیز با همسر و فرزندش به خوبی کنار نمیآید و با والدین ثروتمندش نیز قطع رابطه کرده است.
ادگار اندرسون : پسر 9 ساله وینسنت که استعداد بسیار زیادی در نقاشی دارد. او یک عروسک جدید برای برنامه در حال شکست پدرش طراحی کرده اما وینسنت به او توجه زیادی نمیکند.
اریک : عروسکی که ادگار طراحی کرده که در واقع یک هیولای زیر تخت است. وینسنت در توهمات خود با اریک حرف میزند و او را میبیند.
کاساندرا اندرسون : همسر وینسنت و مادر ادگار، که معلم است. کاساندرا با همسرش اختلاف جدی دارد اما مادر بسیار خوبی برای ادگار است. او با مرد دیگری که در مدرسه با او آشنا شده بود رابطه دارد.
مایکل لیدرویت: یک پلیس سیاه پوست و وظیفهشناس که مامور پرونده گمشدن ادگار است . او همجنسگرا ست.
داستان اثر:
در دهه 1980 میلادی، در شهر نیویورک وقتی زبالهها شهر را گرفته و مجرمان و مسئولین فاسد مشغول زد و بندهای خود هستند؛ ادگار 9 ساله در مسیر رفتن به مدرسه گم میشود. افسر لیدرویت مسئولیت پیدا کردن ادگار را به عهده میگیرد و شروع به تحقیقات میکند. او پرونده تمام افرادی که به اتهام انحراف جنسی دستگیر شده بودند یا با باند قاچاق کودکان در تماس بودهاند را بررسی میکند؛ اما در کنار ادگار به جست و جوی یک پسر 14 ساله سیاه پوست که 11 ماه پیش گمشده نیز میپردازد. وینسنت، پدر ادگار نیز قصد دارد تا با ساختن عروسکی که ادگار طراحی کرده بود و نمایش آن در تلوزیون ادگار را به خانه بازگرداند زیر معتقد است ادگار از خانه فرار کرده. ادگار اما در زیرِ زمین و در راهروهای زیر زمینی منتهی به مترو و فاضلاب به یک بیخانمان، پناه برده است. وینسنت که اجازه حضور در برنامه تلوزیونی را از دست میدهد و از کار اخراج میشود به دنبال راه جدیدی برای پیدا کردن پسرش است. او یک نقاشی ادگار بر روی دیوار خانه سرایدار ساختمان، متوجه نقشه فرار ادگار میشود. وینسنت به همراه اریک که در توهمش او را میبیند و با او حرف میزند به دنبال ادگار به زیر زمین میرود. اما درست در همان شب ماموریتش شهرداری برای پاکسازی زیرزمین از بیخانمانها به آنجا حمله میکنند و او که تحت تاثیر الکل و مواد است بیهوش میشود. بعد از به هوش آمدن متوجه میشود اجتماعی برای حمایت از بیخانمانها در قستی از شهر شکل گرفته او لباس اریک را میپوشد و به اجتماع رفته و از پسرش میخواهد تا به خانه بازگردد. ادگار بعد از دیدن پدرش در لباس اریک و شنیدن حرفهای او به خانه بازمیگردد. مایکل در روند پرونده متوجه میشود مارلون روشل 14 ساله در حالی که با یکی از مسئولین ارشد شهر رابطه داشته توسط مامورین پلیس کشته شده و با دستور یکی از افراد با نفوذ شهر جنازه او به محل جمع کردن زبالهها در بیرون از شهر برده شده است. پلیس، ماموران و مسئولین فاسد شهر و همچنین افراد زیادی که از خدمات جنسی افراد زیر سن قانونی استفاده میکردند را دستگیر میکند.
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشچرا 18 سال؟
این سریال در معیار خشونت و ترس نمره نسبتا بالایی میگیرد که علاوه بر توضیحاتی که در شرح این معیار آورده شد باید به فضای تاریک حاکم بر سریال نیز اشاره کنیم. سریال در تمام ابعاد ناهنجاری بالاترین نمره را گرفته زیرا دست به عادی سازی روابط جنسی خارج از ازدواج و خیانت زوجین و مسئله همجنسگرایی زده است. تماشای این سریال را به دلایل بالا و همچنین نکاتی که در شرح معیارها گفته شد به افراد زیر 18 سال توصیه نمیکنیم.
نقش ما چیست؟
در سالهای اخیر تلاش برخی از کمپانیهای بزرگ یا به طور کلی سینمای جهان بر این بوده تا مسئله همجنسگرایی را عادیسازی کنند و این محصول نیز یکی از محصولاتی است که در امتداد این هدف ساخته شده است. در این سریال پلیسی درستکار و دوستداشتنی تصویر میشود که از قضا یک زندگی مخفی دارد. او یک پلیس سیاه پوست همجنسگرا در دهه 80 میلادی ست و همواره از این که دیگران به راز او پی ببرند و شغل و اعتبارش را از دست بدهد میترسد، اما هیچ گاه از این کار درست نمیکشد. افرادی که مخالف همجنسگرایی هستند نیز پلیسهایی ابله یا سودجو معرفی میشوند که فقط به دنبال رشوه گرفتن و زد و بند هستند. علاوه بر موضوع بالا همانطور که قبلا اشاره شد خیانت زناشویی یک امر عادی نمایش داده شده؛ زن خانواده از رفتار همسرش ناراضی ست و از زندگیخود خسته شده پس با یکی از شاگردان سابقش وارد رابطه عاطفی و جنسی میشود. و وقتی خبر خیانت خود و بارداریاش را به همسرش میدهد او فقط چند ناسزا میگوید و خانه را ترک میکند. در آخر سریال نیز زوج جدید به دیدار همسر سابق میروند. اگر چه این سریال نکات مثبتی هم دارد از جمله تغییر مثبتی که وینسنت تصمیم میگیرد در زندگی خود ایفا کند یا پرداختن به مسئله مبارزه با فساد و نمایش یک پلیس درستکار اما ناهنجاری و نکات منفی سریال بار بیشتری را به دوش دارند.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
در اینجا اتفاقهای زیادی در حال رخ دادن است، به طوری که حس میکنید دو نمایش همزمان در حال اجرا است. و علیرغم درخشش کامبربچ، بازیگران نقشهای مکمل هستند که بیشترین توجه و علاقه را به خود جلب میکنند. و این کاملاً شایسته است، زیرا وینسنت شخصیتی آنقدر ناخوشایند و بدجنس دارد که حتی در حال جستجو برای یافتن فرزندش در متروی کثیف منهتن، دشوار است که برایش آرزوی موفقیت کنید. (اینکه او در حین جستجو برای کشیدن کراک توقف میکند و بیهوش میشود، به هیچ وجه کمکی به او نمیکند.)اریک نامی است که وینسنت برای دوست خیالی خود انتخاب کرده است، یک عروسک که فقط او میتواند آن را ببیند و از روی یکی از نقاشیهای دفتر طراحی پسرش ساخته و نامگذاری شده است. حضور این عروسک در داستان کمی اغراقآمیز به نظر میرسد و به نظر نمیرسد که به روند داستان کمک زیادی کند، به ویژه در مقایسه با زیرداستانهای جذاب درباره کارآگاه لدرویت که به دنبال ادگار است و در حین جستجو، با تماسهای تلفنی مادر مارلون روشل، که هنوز مفقود است، مواجه میشود و آزار و اذیت و دخالت همکاران فاسدش را تحمل میکند. گبی هافمن نیز در نقش کاسی، که شخصیتی چندلایه دارد و فقط یک مادر مضطرب کلیشهای نیست، بازی قدرتمندی ارائه میدهد. اریک شخصیتی جاهطلب است و حرفهای زیادی برای گفتن دارد، فقط کمی نیاز به اصلاح و ویرایش داشت تا از خوب به عالی تبدیل شود.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.