درباره فیلم
اوا دختر هشت ساله و مادرش رابطهای بسیار مثبت با هم دارند. مادر در مواجهه با مشکلات رفتاری نابالغانه از خود نشان میدهد. وقتی مادر او را با ماشین از مدرسه فراموش میکند، اوا راه خانه را نمیداند. در حال وحشت و گریه فقط میدود و توسط یک ماشین زیر گرفته میشود. راننده به وضوح بیگناه است. او یک کتابفروش دست دوم (اتین) و کوهنورد است و حافظهای شگفتانگیز دارد. بیمارستان نمیتواند بگوید که آیا اوا از کما بیدار میشود، یا صحبت میکند یا حرکت میکند. اما مهم است که در طول کما با او زیاد صحبت شود. کتابفروش وظیفهای را که مادر قادر به انجام آن نیست، بر عهده میگیرد. او هر روز ساعتها به دیدن کودک میرود و داستانهای برفی جک لندن را که از بر است، برای او تعریف میکند. در نهایت اوا بیدار میشود. او هنوز لال است و فقط در صورتی که اتین دستهایش را بگیرد و او را به طور فعال قدم بزند، حرکت میکند. او از همه انواع بازیهای کودکانه خسته میشود اما از کوههای برفی که از بیمارستان قابل مشاهده است، شگفتزده میشود. ناگهان اوا به طور جدی وخیم میشود و ممکن است بمیرد. اتین به طور ناگهانی او را به کوهنوردی در طوفان برف میبرد. خودش از سرما میمیرد. اما وقتی یک هلیکوپتر این زوج را پیدا میکند، اوا برای اولین بار از زمان تصادف به طور مستقل حرکت میکند.
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
غیر موثق: متأسفانه برای بعضی فیلمها، دادههای کافی نداشتیم. بنابراین، تحلیلهای این دسته ممکنه دقیق نباشن و فقط به عنوان یک راهنما در نظر گرفته بشن.
خشونت: خیلی کم
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشاوا دختر هشت ساله و مادرش رابطهای بسیار مثبت با هم دارند. مادر در مواجهه با مشکلات رفتاری نابالغانه از خود نشان میدهد. وقتی مادر او را با ماشین از مدرسه فراموش میکند، اوا راه خانه را نمیداند. در حال وحشت و گریه فقط میدود و توسط یک ماشین زیر گرفته میشود. راننده به وضوح بیگناه است. او یک کتابفروش دست دوم (اتین) و کوهنورد است و حافظهای شگفتانگیز دارد. بیمارستان نمیتواند بگوید که آیا اوا از کما بیدار میشود، یا صحبت میکند یا حرکت میکند. اما مهم است که در طول کما با او زیاد صحبت شود. کتابفروش وظیفهای را که مادر قادر به انجام آن نیست، بر عهده میگیرد. او هر روز ساعتها به دیدن کودک میرود و داستانهای برفی جک لندن را که از بر است، برای او تعریف میکند. در نهایت اوا بیدار میشود. او هنوز لال است و فقط در صورتی که اتین دستهایش را بگیرد و او را به طور فعال قدم بزند، حرکت میکند. او از همه انواع بازیهای کودکانه خسته میشود اما از کوههای برفی که از بیمارستان قابل مشاهده است، شگفتزده میشود. ناگهان اوا به طور جدی وخیم میشود و ممکن است بمیرد. اتین به طور ناگهانی او را به کوهنوردی در طوفان برف میبرد. خودش از سرما میمیرد. اما وقتی یک هلیکوپتر این زوج را پیدا میکند، اوا برای اولین بار از زمان تصادف به طور مستقل حرکت میکند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.