درباره فیلم
روایت بیروح و بیروح از یک داستان واقعی بقا که دارای محتوای بحثبرانگیزی است.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: زیاد
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشفیلم "جنگل " که بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است، درباره یوسی گینزبرگ (با بازی دنیل ردکلیف) ماجراجوی اسرائیلی است که راهی بولیوی میشود. او در آنجا با مارکوس (جوئل جکسون) و دوست صمیمیاش کوین (الکس راسل) عکاس آشنا میشود. پس از گشت و گذاری کوتاه، یوسی با کاشف دیگری به نام کارل (توماس کرچمان) ملاقات میکند که پیشنهاد میکند آنها را به اعماق جنگل آمازون ببرد تا قبیلهای دورافتاده را مشاهده کنند و شاید طلا پیدا کنند. مدت کوتاهی بعد، مارکوس دچار مشکل پا میشود و یوسی و کوین تنها رها میشوند. اما حادثهای در رودخانه آنها را از هم جدا میکند و یوسی خود را تنها و بدون تجهیزات میبیند. کوین به دنبال او میگردد اما جنگل وسیع است... آیا یوسی تا رسیدن کمک زنده میماند؟
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد خشونت موجود در فیلم «جنگل» صحبت کنند. آیا به نظر میرسد که این خشونت در مقایسه با زمانی که برای آسیب رساندن به دیگران به تصویر کشیده میشود، کمتر شدید است؟ چرا یا چرا نه؟
- این فیلم مصرف مواد مخدر را چگونه به تصویر میکشد؟ آیا آن را ستایش میکند؟ آیا پیامدهایی دارد؟ چرا این موضوع اهمیت دارد؟
- آیا "غینسبرگ" یک الگوی قابل احترام است؟ چرا یا چرا نه؟
- آیا نمایش بقا در فیلم حماسی است؟ آیا وقتی شخصیتها از ابتدا بیملاحظه هستند، حماسه آن کمتر میشود؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشجنگل" یک درام بقا بر اساس داستان واقعی یوسی گینزبرگ است که در سال ۱۹۸۱ میلادی سه هفته در جنگل آمازون گم شد. این فیلم بیشتر یکنواخت و ناراحتکننده است تا هیجانانگیز، شوکآور یا الهامبخش، اما طرفداران دنیل ردکلیف ممکن است عملکرد او را ارزشمند بدانند. انتظار میرود که برخی تصاویر ناراحتکننده، از جمله کشتن و خوردن یک میمون، کندن یک چیز کرممانند از زیر پوست انسان، خوردن یک جوجهی پرنده و زخمهای خونین را ببینید. زبان فیلم تند و تیز است و چندین بار از کلمات رکیک استفاده میشود. شخصیتها از یک داروی توهمزا کاکتوس-پایۀ و همچنین آمفتامین استفاده میکنند و صحنههایی از سیگار کشیدن و نوشیدن الکل وجود دارد. فرض بر این است که یک مرد و یک زن زیر پتو عریان هستند و آنها در حال بوسیدن نشان داده میشوند؛ زمانی که مردان در رودخانه حمام میکنند، نشان داده میشوند.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
گرگ مکلین، کارگردان فیلم اکسپلویتیشن، برای روایت این داستان واقعی کاوشگری، رویکردی بسیار معمولی و بیروح انتخاب کرده است. فیلم بیش از حد صریح است تا همدلانه باشد و بیش از حد محتاطانه است تا هیجانانگیز باشد. حتی وقتی فیلم جنگل با صحنههای بیضرر خود شروع میشود، مکلین رویکردی کوتاهمدت را اتخاذ میکند و هر چند ثانیه یک بار صحنهها را قطع میکند و ریتمی یکنواخت و مبهمی از حرکات و اتفاقات ایجاد میکند. بیش از حد کنترلشده به نظر میرسد تا اتفاقی به صورت خودجوش رخ دهد. فیلم هیچوقت به اندازه کافی کند نمیشود تا بینندگان با شخصیتها آشنا شوند و نه آنقدر سریع میشود که ریتمی مناسب پیدا کند.شگفتآور است که مکلین که فیلمهای قبلیاش (از جمله ولف کریک و آزمایش بلکو) مرزهای خشونت را جابجا کردهاند، فیلم جنگل را ملایمتر کرده است، گویی که میخواهد به داستان واقعی آن احترام بگذارد یا اینکه به دنبال ارتقای حرفهای خود به سطحی از اعتبار است. تا زمانی که فیلم به اوج خود میرسد، یوسی تنها در جنگل مانده و برای زنده ماندن هر کاری میکند، اما فیلم نه شوکآور است و نه هیجانانگیز، بلکه تنها احساس ناراحتی به بیننده منتقل میکند. اما باید به ریدکلیف برای اجرای فیزیکی دشوارش اعتبار داد؛ او پس از هری پاتر، همچنان پروژههای چالشبرانگیز را انتخاب میکند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.