لوسی شیمرز و شاهزاده آرامش

لوسی که دختری خاص و باهوش است به طور ناگهانی به یک بیماری عفونی مبتلا شده و در بیمارستان بستری می‌شود. او تا قبل از این، چندین بار مردی غمگین را در خواب‌هایش دیده بود و در مورد او با خانواده‌اش حرف می‌زد. لوسی می‌گفت مسیح از او خواسته تا آن مرد غمگین را خوشحال کند! او حتی نقاشی آن مرد را کشیده بود. لوسی در هنگام ورود به بیمارستان به طور اتفاقی از کنار او رد شد و گفت این همان مرد غمگین است. در طول مدت بستری در بیمارستان که نزدیک به یک ماه طول کشید، لوسی به همراه روح پدربزرگش به اتاق ادگار (همان مرد غمگین) می‌رفت و از او می‌خواست تا برایش انجیل بخواند. ادگار که به این چیزها اعتقادی نداشت اما پذیرفت. رفته رفته لوسی با چند نفر دیگر در بیمارستان نیز دوست شد که همه منتظر پیوند عضو بودند. دقیقا در روز میلاد مسیح و آغاز کریسمس، زمانی که لوسی از پدر و مادرش خواسته بود تا کلیه‌اش را به ادگار هدیه بدهد، از دنیا رفت و اعضای بدنش، زندگی دوباره‌ای به چند انسان دیگر بخشید. او البته اثر معنوی نیز بر روی زندگیشان داشت تا جایی که ادگار به مسیح ایمان آورده و دیگر هرگز به سمت اعمال تبهکارانه نرفت و مسیر زندگی‌اش عوض شد.

• درباره داستان فیلم و پیام‌های آن می‌توانید با فرنزدان خود صحبت کنید و از آن‌ها بپرسید: نظرت در مورد شخصیت لوسی چیست؟ آیا همچنین شخصی را در اطرافیانت دیده‌ای؟ چرا ادگار از مسیر اشتباه خود بازگشت؟ لوسی چه نقشی در این موضوع داشت؟ در مورد پیوند اعضا و اهدای عضو چه اطلاعاتی داری؟ آیا تا به حال در این باره چیزی شنیده‌ای؟ در مورد حضرت مسیح و کریسمس چقدر اطلاعات داری؟ چرا لوسی اصرار داشت که ادگار کتاب مقدس را بخواند؟ خواندن کتاب مقدس چه نقشی در زندگی دارد؟ چرا باید قرآن بخوانیم؟ خلاصه: درباره داستان فیلم، پیام‌های آن، رفتار لوسی و تصمیمات او با فرزندان خود گفتگو کنید.

این فیلم شخصیتی را به تصویر کشیده که در دنیای واقعی کمتر با آن مواجه می‌شویم. لوسی دختر 5 ساله‌ای است که بیشتر از سن خود می‌فهمد و با دنیای ماورا ارتباط دارد. او ادعا می‌کند که مسیح به خوابش آمده و از او خواسته است تا مرد غمگینی را شاد کند و با او دوست شود. لوسی همچنین با روح پدربزرگش در ارتباط است و گویا پدربزرگ آمده تا ماموریت لوسی که همان هدایت ادگار به مسیر درست است را به اتمام برساند! لوسی با اینکه فقط 5 سال دارد اما می‌تواند بخواند و بنویسد! او در حال نوشتن کتاب زندگی خود است که در پایان، این کتاب را به ادگار هدیه می‌دهد. البته بیشتر کتاب مصور است اما او جمله‌های کوتاهی نیز در آن نوشته است که از یک کودک 5 ساله چنین انتظاری نمی‌رود. با این تفاسیر باید بگوییم شخصیت فیلم تخیلی و غیر واقعی است و وجود چنین افرادی در دنیای واقعی بعید است اگر هم وجود داشته باشد، انگشت‌شمار هستند. بهتر است درباره این شخصیت غیر واقعی با فرزندان خود گفتگو کنیم و در عین حال به پیام‌های فیلم هم اشاره کرده و نظر آن‌ها را جویا شویم. از آنجا که داستان فیلم درباره ارتباط با ارواح و زندگی پس از مرگ است و در دیالوگ‌ها نیز ابهاماتی مطرح می‌شود مانند اینکه چه کسی می‌داند عدالت چطور برقرار می‌شود؟! و یا چرا بعضی‌ها زود می‌میرند و بعضی‌ها دیر، سوالات زیادی ممکن است در ذهن فرزندانمان شکل بگیرد که در اینجا نیاز به همدلی و همراهی ما دارد تا گره‌های ذهنی‌شان را با بحث و گفتگو بگشاییم. خلاصه: شخصیت اصلی فیلم در دنیای واقعی وجود ندارد. داستان فیلم می‌تواند ابهاماتی را در ذهن کودکان ایجاد کند. پس از تماشا همدلانه با یکدیگر گفتگو کنید.