درباره فیلم
این پیام ایمیل توسط میکا کیموتو ارسال شده است، ویراستاری که در یک انتشارات در دایبا، توکیو کار میکند. میکا که از یک خانواده ثروتمند است، همیشه هر چیزی که میخواسته و حتی بیشتر را داشته است. او یک کرهای نسل سوم است که در ژاپن زندگی میکند. میکا شغلش را دوست دارد و دوستپسر ژاپنیاش پزشک است. اما یک چیز وجود دارد که میکا را آزار میدهد - پدرش، ماسائو، بسیار به میراث قومی خود اهمیت میدهد و فقط به میکا اجازه میدهد با یک کرهای ازدواج کند. وقتی رابطهاش به دلیل دخالت پدرش از هم میپاشد، اتفاقاً پیام بالا را در یک سرویس تلفن همراه قرار میدهد. ریوسوکه، کارگر انباری در بندر شیناگاوا، به پیام میکا پاسخ میدهد. دایبا و بندر شیناگاوا توسط خلیج توکیو از هم جدا شدهاند. میکا یک زن شاغل است که در یک شرکت بزرگ کار میکند. ریوسوکه زندگی فقیرانهای دارد و کار یدی در انبار انجام میدهد. به نظر میرسد هیچ وجه مشترکی بین این دو وجود ندارد. با این حال، سرنوشت آنها را به هم پیوند میدهد. یک روز میکا اتفاقاً دفتر خاطرات مادر مرحومش، یوری، را پیدا میکند. در این دفتر خاطرات، داستان رابطه پنهانی یوری با یک مرد ژاپنی قبل از ازدواج با ماسائو نوشته شده است. میکا از گذشته پنهان مادرش و عشق او به مردی که دوستش داشت، آگاه میشود. بدون اینکه بداند، در آستانه طی کردن همان راهی است که مادرش رفته است.
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
غیر موثق: متأسفانه برای بعضی فیلمها، دادههای کافی نداشتیم. بنابراین، تحلیلهای این دسته ممکنه دقیق نباشن و فقط به عنوان یک راهنما در نظر گرفته بشن.
خشونت: ندارد
ترس: ندارد
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشاین پیام ایمیل توسط میکا کیموتو ارسال شده است، ویراستاری که در یک انتشارات در دایبا، توکیو کار میکند. میکا که از یک خانواده ثروتمند است، همیشه هر چیزی که میخواسته و حتی بیشتر را داشته است. او یک کرهای نسل سوم است که در ژاپن زندگی میکند. میکا شغلش را دوست دارد و دوستپسر ژاپنیاش پزشک است. اما یک چیز وجود دارد که میکا را آزار میدهد - پدرش، ماسائو، بسیار به میراث قومی خود اهمیت میدهد و فقط به میکا اجازه میدهد با یک کرهای ازدواج کند. وقتی رابطهاش به دلیل دخالت پدرش از هم میپاشد، اتفاقاً پیام بالا را در یک سرویس تلفن همراه قرار میدهد. ریوسوکه، کارگر انباری در بندر شیناگاوا، به پیام میکا پاسخ میدهد. دایبا و بندر شیناگاوا توسط خلیج توکیو از هم جدا شدهاند. میکا یک زن شاغل است که در یک شرکت بزرگ کار میکند. ریوسوکه زندگی فقیرانهای دارد و کار یدی در انبار انجام میدهد. به نظر میرسد هیچ وجه مشترکی بین این دو وجود ندارد. با این حال، سرنوشت آنها را به هم پیوند میدهد. یک روز میکا اتفاقاً دفتر خاطرات مادر مرحومش، یوری، را پیدا میکند. در این دفتر خاطرات، داستان رابطه پنهانی یوری با یک مرد ژاپنی قبل از ازدواج با ماسائو نوشته شده است. میکا از گذشته پنهان مادرش و عشق او به مردی که دوستش داشت، آگاه میشود. بدون اینکه بداند، در آستانه طی کردن همان راهی است که مادرش رفته است.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.