پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشاسکاتلندی پرنده بر اساس زندگینامهٔ گرِیم اُبری، دوچرخهسوار، ساخته شده است. اُبری یک قهرمان دوچرخهسوار معمولی نبود: او یک فرد متفاوت بود، به همان اندازه که به خاطر به چالش کشیدن سنتها و ابداع موقعیتهای جدید دوچرخهسواری شناخته شده بود، به خاطر مسیر پرپیچوخمش به سوی عظمت هم شناخته میشد. یک اسکاتلندی که از همان ابتدا در این ورزش استعداد نشان داد، در سال ۱۹۹۳ با شکستن رکورد مسافت طی شده در یک ساعت با دوچرخهای که خودش از قطعات مختلف ساخته بود، به شهرت بینالمللی دست یافت. این موفقیت را او و حامیانش خودشان تأمین مالی کردند، زیرا اُبری حامی شرکتی نداشت. اما کمی بعد از انجام این موفقیت، کریس بوردمن، دوچرخهسوار آمریکایی، آن را شکست. اُبری مصمم شد تا موفقیتش را تکرار کند، در حالی که با بیماری روانی هم دست و پنجه نرم میکرد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد نحوه خلق یک قهرمان توسط رسانهها صحبت کنند. اُبری تا چه حد تحت تأثیر شهرت خود قرار گرفت؟ این نمایش چگونه با آنچه در فیلمهای ورزشی دیگر دیدهاید، مقایسه میشود؟ آیا گاهی به نظر میرسد که همه شخصیتهای ورزشی مشهور باید با مشکلات مبارزه کنند؟ آیا اتفاقاتی که در زندگی شخصی آنها رخ میدهد مهم است، یا فقط باید بر دستاوردهایشان در زمینهی تخصصیشان تمرکز کرد؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که این فیلم ورزشی الهامگرفته از یک داستان واقعی، تلاش میکند الهامبخش باشد، که تا حدی موفق است. اما همچنین سوالاتی در مورد افسردگی و جنون مطرح میکند، از جمله صحنهای از تلاش برای خودکشی، که ممکن است در فیلم پاسخ داده نشود و برای نوجوانان دشوار باشد که آن را درک کنند. به جز این، محتوای فیلم نسبتا ملایم است. برای آگاهی از فیلمهای مشابه، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت نام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
جانی لی میلر بهخوبی خستگی و مبارزه اوبری را به تصویر میکشد، بدون اینکه مانند بازیگران سطح پایین اغراق کند. به لطف بازی میلر، شیاطین اوبری او را تعریف نمیکنند، بلکه بخشی از او هستند، همانطور که شیاطین بیشتر افراد بخشی از آنها هستند. هیچ نمایش اغراقآمیزی در اینجا وجود ندارد، هیچ هذیانگویی با چشمانی گشاده از مردی در آستانه فروپاشی. نتیجه، شباهتی هنرمندانه است که هم همدلانه و هم باورپذیر است. بقیه بازیگران، بهویژه بیلی بوید، هابیت سابق، در نقش مدیر اوبری، مالکی، نیز به خوبی از پس نقش خود برمیآیند. اما متأسفانه فیلمنامه نوشته جان براون، سایمون رز و دکلان هیوز به این خوبی نیست. زیرا علیرغم اشارههای نویسندگان و کارگردان، داگلاس مکنون، به مبارزات ذهنی اوبری، آنها هرگز بهطور کامل توضیح نمیدهند که پشت تمام این دردها چه چیزی وجود دارد. فلشبکهایی از اوبری جوان که مورد آزار و اذیت قرار میگیرد، هرچند این حوادث ممکن است وحشتناک باشند، به نظر نمیرسد دلیل کافی باشند. (در زندگی واقعی، مرگ برادر اوبری کاتالیزور بزرگی برای افول او بود، اما هیچیک از این مواد در اینجا یافت نمیشود.)علاوه بر این، ازدواج اوبری با همسرش، آن (لورا فراسر)، به سختی تحت تاثیر غم و اندوهش قرار میگیرد، که به نظر، صادقانه بگویم، غیرقابل باور است. و انگیزه او برای قرار دادن مدام سطح انتظارات در حد بالا مشخص نیست. (او که به عنوان پیک دوچرخهسوار کار میکند، ناگهان هدفش شکستن یک رکورد جهانی است، در حالی که مسیر پیشبینیشدهتر، برنده شدن در مسابقات کوچکتر است.) با نادیده گرفتن نقطهی پایین زندگی قهرمان، اوجها به نظر آنقدر هم شادیآور نیستند. و آیا این نوسان از تاریکی به روشنایی دقیقاً همان چیزی نیست که تماشای فیلمهای ورزشی را به این اندازه ارزشمند میکند؟
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.