ما یک باغ وحش خریدیم

بِنی پس از مرگ همسرش دچار افسردگی شده و نمی‌تواند او را فراموش کند. هرچند او تمام سعی‌اش را می‌کند که این حال بد را به دو فرزندش منتقل نکند اما آن‌ها به ویژه پسرش، هنوز در غم از دست‌دادن مادر غمگین و افسرده هستند. بنی تصمیم می‌گیرد تا با عوض‌کردن خانه، حال و هوای خود و فرزندانش را تغییر دهد. خانه‌ای که او می‌خرد در واقع یک باغ وحش است که سال‌هاست به نوعی متروکه مانده و مالکی ندارد. هرچند اداره یک باغ وحش کار بسیار مشکلی است و بنی نیز در این کار تبهری نداشت اما به خاطر خوشحال‌کردن دخترش که عاشق حیوانات بود و همینطور برای ارضای روحیه ماجراجوی خود، آنجا را خرید. چالش‌های اداره باغ وحش بسیار بود و از طرفی سرمایه بنی، پاسخگوی هزینه‌های آنجا نبود. یک روز او متوجه شد که همسرش میراثی 84 هزار دلاری برایش به جا گذاشته است. در نتیجه تمام این پول را صرف باغ وحش کرد و بالاخره توانست مجوز افتتاح آنجا را بگیرد. روز افتتاحیه، جمعیت زیادی برای تماشای حیوانات به باغ وحش آمدند و بنی توانست زندگی آرامی را برای خود و فرزندانش فراهم کند.

• درباره داستان فیلم و پیام‌های آن با فرزندان خود گفتگو کنید و از آن‌ها سوال کنید: ماجراجو بودن و خطر کردن تا چه اندازه عاقلانه و منطقی است و اگر به شکست منجر شود واکنش تو چیست؟ چرا دیلن و پدرش با یکدیگر چالش داشتند؟ آن‌ها چه راه حلی را برای رفع سوءتفاهمات به کار گرفتند؟ پیشنهاد تو برای حفاظت از محیط زیست و یا حمایت از حیوانات در حال انقراض چیست؟ چه راه حل‌هایی در این زمینه وجود دارد؟ شجاع‌بودن چقدر در موفقیت اثر دارد؟ آیا با نظر بنی موافقی؟ چطور می‌توان در زندگی همیشه شاد و خوشحال بود و با غم‌ها مقابله کرد؟                                                                                                                                            خلاصه: درباره پیام‌های فیلم و راه‌حل‌های خروج از بحران‌ها، درک همدلانه با والدین و نقش شجاعت برای رسیدن به موفقیت با فرزندان خود گفتگو کنید.

این فیلم داستانی واقعی دارد و همین موضوع باعث می‌شود تا پیام‌های آن، تاثیر بیشتری روی مخاطب داشته باشند. فیلم خانواده‌محور است و داستان پدری را روایت می‌کند که پس از مرگ همسرش، قصد دارد تا برای بهبود شرایط روحی خود و فرزندانش کاری انجام دهد و عوض‌کردن خانه، تغییری است که او انتخاب می‌کند. خانه‌ای که در واقع در یک باغ وحش است و خرید و مالکیت آن، برای یک آدم بی‌تجربه، چالش‌های بسیاری خواهد داشت اما بنی از این مشکلات نترسیده و باغ وحش را می‌خرد؛ چرا که معتقد است فرزندانش در آنجا شاد خواهند بود و درس زندگی می‌گیرند. او با پسر نوجوانش دیلن که به نوعی پس از مرگ مادر، دچار افسردگی شده چالش‌های زیادی دارد اما سعی می‌کند با او وارد گفتگو شده تا مشکلاتشان برطرف شود. گفتگوی سازنده با فرزندان و تلاش و حرکت برای جلوگیری از احاطه غم و غصه در زندگی از زیباترین پیام‌های فیلم هستند که می‌توانید درباره آن با فرزندانتان گفتگو کنید. میزان خشونت، ترس و ناهنجاری اجتماعی این فیلم بسیار کم است در نتیجه می‌توانید از تماشای آن در کنار خانواده لذت ببرید.                                                                                                              خلاصه: پیام‌های مثبت فیلم برای خانواده‌ها و به ویژه والدین کاربردی و قابل توجه است. میزان خشونت، ترس و ناهنجاری اجتماعی آن بسیار کم است.

چه لذتی دارد که بنشینی و ببینی کامرون کرو و مت دیمون بهترین کار خود را انجام می‌دهند: ساختن یک فیلم فوق‌العاده. فیلم «ما یک باغ‌وحش خریدیم» ممکن است هیجان‌انگیزترین یا پرتعلیق‌ترین فیلم نباشد و ممکن است شما را به قهقهه نیندازد، اما برای روزهایی که احساس ناامیدی از دنیا و بله، از فیلم‌های مدرن دارید، بهترین درمان است. این فیلم صمیمی اما نه پنددهنده، و باوقار اما نه خودآگاهانه است. (صحنه‌ای که می و پسرش غم خود را بروز می‌دهند به نظر واقعی می‌رسد.)و چون این یک فیلم کامرون کرو است، موسیقی فوق‌العاده است، اگرچه کمی بیش از حد کامل است - که می‌توان در مورد گروه بازیگران نیز گفت. (با این حال، در حالی که جوهانسون جذاب است، گاهی اوقات در نقش خود بیش از حد تلاش می‌کند و شخصیت خود را کمی تندمزاج نشان می‌دهد. مشخص نیست که آیا این امر عمدی است یا خیر.) داستان‌های عاشقانه موازی بین دو نوجوان و دو بزرگسال کمی کلیشه‌ای به نظر می‌رسند و رقابت ادعایی بین دو نماد نگهداری از باغ‌وحش بی‌ربط است. اما این‌ها ایرادهای بخشیدنی هستند. در نهایت، ما یک باغ‌وحش خریدیم که قلب خود را بر روی آستین خود نشان می‌دهد و این امر باعث بهتر شدن آن شده است.