درباره فیلم
داستان تاریخی جذاب که پر از صحنههای اکشن است اما درام یکنواختی دارد.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: زیاد
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشدر قلب دریا" بر اساس داستانی واقعی ساخته شده که الهامبخش رمان حماسی موبی دیک اثر هرمان ملویل بوده است. در داستان اصلی، ملویل (بن ویشاو) از توماس نیکرسون (برندن گلیسون) پیر و الکلی عیادت میکند و امیدوار است با پیشنهاد پول نقد، او را ترغیب کند تا داستان واقعی و بدون سانسور اتفاقاتی که برای کشتی نهنگگیری اسکس افتاد، بازگو کند. نیکرسون که در سال ۱۸۲۰ پسر کابین ۱۴ ساله بود، با اکراه موافقت میکند تا داستان خود را بازگو کند. هدایت خدمه بر عهدهٔ دو شخصیت متضاد بود: جورج پولارد (بنجامین واکر) که برای اولین بار به عنوان کاپیتان انتخاب شده بود و از یک خانوادهٔ قدیمی نهنگگیر در نانتاکت بود، و اوون چیس (کریس همسورث) که افسر اول جاهطلب بود و اگرچه پسر یک کشاورز بود اما امیدوار بود روزی کاپیتان کشتی خود شود. در طول سفر دریایی، پولارد و چیس که با یکدیگر اختلاف داشتند، تصمیم طمعکارانه و در نهایت فاجعهباری گرفتند: آنها به دنبال نقطهای دور برای نهنگگیری رفتند که دیگران نتوانسته بودند از آن سود ببرند، اما در نهایت مورد حمله و غرق شدن توسط نهنگی عظیمالجثه قرار گرفتند. خدمه، از جمله نیکرسون جوان (تام هالند)، ماهها در دریا سرگردان بودند و امیدی به نجات نداشتند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند دربارهی جذابیت داستانهای فاجعه و بقا صحبت کنند. چگونه «در قلب دریا» با دیگر داستانهای فاجعه در سفر دریایی مقایسه میشود؟ آیا فیلم، شخصیتها را به خاطر «اعمالی که مرتکب شدهاند» قضاوت میکند؟ آیا شما آنها را قضاوت میکنید؟
- آیا خطرات و خشونتی که در این فیلم به تصویر کشیده شده با آنچه که در فیلمهای اکشن و یا ترسناک مشاهده کردهاید قابل مقایسه است؟ چگونه زمینه و بافت داستان بر تأثیرگذاری صحنههای ترسناک و پرتنش تأثیر میگذارد؟
- آیا این فیلم علاقهمندتان کرد که رمان موبی دیک یا داستان کشتی اسکس را بخوانید؟ دوست دارید بیشتر درباره چه چیزی بدانید و چرا؟ اگر رمان کلاسیک موبی دیک را خواندهاید، چه چیزهایی در کتاب بود که در فیلم نبود و بالعکس؟
- چیس و پولارد دو نوع متفاوت از مردان را نمایندگی میکنند: مردی که از طبقه پایین جامعه برخاسته و برای دستیابی به زندگی بهتر تلاش میکند، و مردی که در رفاه بزرگ شده و حس برتری و حقبهجانبی دارد. چرا این تضاد موضوعی رایج در کتابها و فیلمها است؟ تفاوت این شخصیتها چگونه داستان را تحت تأثیر قرار میدهد؟ و چگونه تنش میان آنها حلوفصل میشود؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشدر قلب دریا" بر اساس کتاب غیر داستانی پرفروش ناتانیل فیلبریک است که درباره یک فاجعه دریایی در قرن نوزدهم است که الهام بخش رمان موبی دیک هرمان ملویل شد. این فیلم حاوی صحنههای خشونت است: نهنگ کشتی شخصیتها را به کلی نابود میکند و باعث از دست رفتن جان افراد (از جمله غرق شدن، سوختن و له شدن آنها) میشود، در حالی که دیگران سه ماه را در دریا سرگردان بودند. در این مدت، بازماندگان دست به آدمخواری (فقط اشاره شده و نشان داده نشده) و خودکشی/فداکاری میزنند تا دیگران بتوانند غذا بخورند. شخصیتها همچنین از اسلحه و الکل استفاده میکنند و برخی الکلی هستند (یکی در حال بهبودی و دیگری از الکل برای فراموش کردن خاطرات دردناک استفاده میکند).
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
هرچند دشوار است که ایرادی به فیلمسازی ران هاوارد بگیریم، اما این اقتباس در قصهگویی است که در برقراری ارتباط عاطفی با مخاطبان شکست میخورد. «در قلب دریا» قطعا بودجه زیادی داشته؛ جلوههای بصری آن صیقلخورده است و برخی سکانسهای پرتنش دریایی دارد که ناخنهایتان را میجود. اما بهجز تنش کلیشهای پولارد و چیس بهعنوان شخصیتهای «سرمایهدار قدیمی» در برابر «جویای نام طماع که از حد خود فراتر میرود»، شخصیتها تا حد زیادی یکبعدی و تخت هستند. همسورث، همانطور که انتظار میرود، در نقش چیس شمشیربازی میکند و واکر ظاهر و صدای مردی از نانتاکت را دارد، اما قصهی آنها بهعنوان ضدقهرمانانی که بهآهستگی اما مطمئناً در مسیر تلاش برای بقا دوستانه میشوند (اگرچه نه دوستان صمیمی)، آن ضربهی احساسی که انتظارش را دارید، را وارد نمیکند.تماشاگرانی که به دنبال اکشن هستند و علاقهای به درام ندارند قطعاً از دیدن این فیلم ناامید نخواهند شد. سفر کشتی نهنگگیری با فاجعه پایان مییابد، اما صحنههای مربوط به نهنگ عنبر غولپیکر به صورت سینمایی ترسناک و هیجانانگیز هستند. جلوههای ویژه چشمگیر ممکن است حتی باعث شود برخی از بینندگان سینما که دچار بیماری حرکت میشوند، برای مدتی چشمهای خود را ببندند. اما از نظر دراماتیک، هیچیک از خطهای داستانی یا تمها، اعم از دشمنی بین چیس و پولارد که در نهایت رها میشود، حس خیانت ملوانان که جایزهشان باید شکارچیشان شود، یا حتی احساس گناه نیکرسون در تمام زندگیاش به دلیل کاری که او و دیگر بازماندگان برای زنده ماندن انجام دادند، هیچ عمق و تأثیری ندارند. شاید این مشکلی در اقتباس باشد، اما اگرچه این فیلم ارزش دیدن دارد، اما کمتر از چیزی است که از هاوارد انتظار داریم.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.











































