گیجگاه

عرفان که به خاطر متارکه مادر و پدرش، آشفته و بی‌قرار است، برای رهایی از افکار منفی و تخلیه انرژی، به اصرار مادرش، پا به کلاس استاد حسن خشنود می‌گذارد. حسن خشنود که هم استاد هنرهای رزمی و هم معلم ادبیات است، دلباخته مادر عرفان، مهتاب می‌شود و سعی می‌کند که هرطور شده این علاقه را به او ابراز کند. عرفان که بویی از این علاقه برده و مایل نیست تا مادرش دوباره ازدواج کند، در مسیر آن دو سنگ‌اندازی می‌کند، اما هربار موفق نشده و حسن و مهتاب، به خواسته‌شان می‌رسند و باهم ازدواج می‌کنند. در نهایت عرفان از پدرش مرتضی که در زندان است کمک می‌گیرد تا سایه حسن را از زندگیشان کم کند. اما مرتضی که خودش می‌داند باید سال‌ها در زندان بماند و آینده همسر سابق و فرزندش مبهم خواهد بود، عرفان را راضی می‌کند تا با ناپدریش مهربان باشد و با او کنار بیاید.

• دلیل رفتن عرفان به کلاس رزمی چه بود؟ چرا او با ازدواج مادرش مخالف بود؟ عرفان از چه راه‌هایی می‌توانست مخالفتش را ابراز کند؟ اگر او از ابتدا با حسن صحبت می‌کرد بهتر نبود؟ چرا در پایان عرفان با ازدواج مادرش و حسن کنار آمد؟ خلاصه: درباره رفتار عرفان و رفتارهای جایگزین با یکدیگر صحبت کنید.

فیلم «گیجگاه» بیشتر بر جنبه‌های نوستالژی اثر تکیه دارد و خشونت، ناهنجاری یا حتی وجه کمدی آن، بسیار ناچیز است. به نظر می‌رسد که کارگردان برای زنده‌کردن نوستالژی دهه 60 و 70 این اثر را ساخته باشد و با اغماض، پیامی مثل طبیعی‌بودن حق ازدواج مادر یا پدرها بعد از طلاق و عدم مخالفت بچه‌ها با این امر را، پیام فیلم دانست. از آن‌جایی که باید از هر فرصتی برای تعامل و گفت‌وگو در جمع خانواده بهره برد، بعد از اتمام فیلم، درباره رفتار عرفان و تغییرات او در انتها، با یکدیگر صحبت کنید. خلاصه: درباره حق زندگی و ازدواج مجدد بعد از طلاق، با یکدیگر صحبت کنید.