تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: کم
ترس: کم
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشویل هاوکینز نوجوان (با بازی کوین کوئین) قرار است برای یک هفته به اردوی کلیسا فرستاده شود. اگر او بتواند در آنجا زندگی خود را تغییر دهد، احتمالاً میتواند از بازداشتگاه نوجوانان اجتناب کند، جایی که در غیر این صورت پس از مجموعهای از جرایم به آنجا فرستاده میشد. پس از از دست دادن والدینش در سنین پایین، او در هفت مدرسه در شش سال حضور داشته و اخیراً در یک خانه گروهی قرار گرفته است. کریستن (با بازی شری شپرد) و پسر نوجوانش، جورج (با بازی جابریل کوک)، که ویل را مثل برادرش میداند، او را به اردو میبرند. جورج مدتهاست که به پرسلی (با بازی کات کانر استرلینگ)، هماردویی خود، علاقه دارد. ویل به سرعت دل به اِوِری (با بازی بیلی مدیسون) میبندد، کسی که پدرش (با بازی دیوید کوچنر) صاحب اردو است و مادرش سالها پیش درگذشته است. آیا اردو میتواند تأثیرات زندگیسازی بر ویل داشته باشد که هم او میخواهد و هم به آن نیاز دارد؟
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد تصویری که در فیلم «یک هفته دور» از نوجوانان به نمایش گذاشته شده است صحبت کنند. چه چیزهایی این نوجوانان را به نوجوانان آشنای شما شبیه یا متفاوت میکند؟
- آیا برای لذت بردن از این فیلم، نیاز به مذهبی بودن دارید؟ چرا، یا چرا نه؟
- ویل چه چیزی در مورد ارتباط برقرار کردن و گفتن حقیقت به دوستانش یاد میگیرد؟ این چطور اوضاع را برایش تغییر میدهد؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که فیلم «یک هفته دور» یک موزیکال مسیحی در محیط اردوگاه است که پیامهایی درباره پیروی از قوانین، هماهنگی با دیگران و اتکا به ایمان برای غلبه بر مشکلات زندگی دارد. انتظار میرود که به طور مکرر به کتاب مقدس و خدا اشاره شود، اگرچه عیسی فقط یک بار به طور خاص نام برده میشود، زمانی که شخصیت اصلی ویل (کوین کوئین) درباره اینکه توسط «عاشقان عیسی» احاطه شده شوخی میکند. این فیلم مسیحیت و اردوگاه را به عنوان تجربیات مثبت و تایید کننده زندگی به تصویر میکشد. حتی ویل، که به نظر نمیرسد پیشینه مذهبی یا ایمان قوی داشته باشد و اینکه چگونه هر خدایی میتواند اجازه دهد اتفاق بدی برای او بیفتد را زیر سوال میبرد، از پیوند و ارتباط با چیزی بزرگتر از خود در اردوگاه قدردانی میکند. صحنههای غمانگیز حول نوجوانانی است که با درد از دست دادن والدینشان مواجه میشوند. ویل از یک افسر پلیس فرار میکند و دستگیر میشود، به دیوار پرتاب میشود و دستبند زده میشود. بینندگان متوجه میشوند که او بارها و بارها با قانون درگیر بوده، بین خانوادههای سرپرستی و مدارس مختلف در رفت و آمد بوده و قرار است به بازداشتگاه نوجوانان فرستاده شود. اردوگاه آخرین شانس اوست و افرادی که در آنجا ملاقات میکند، به ویژه بهترین دوستش جورج (جابریل کوک)، مادر مهربان جورج و آوری (بیلی مدیسون) که ویل با او کمی معاشقه، رقص و بوسه دارد، زندگی او را تغییر میدهند. زبان فیلم محدود به کلمات «احمق»، «خراب/خر»، «جلو/جلو بدن»، «جیز» و «عاشق» است. برای اطلاع از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت نام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این موزیکال نوجوانان مسیحی سعی دارد موج موزیکال دبیرستان را سوار شود، اما با وجود پیامهای مثبت و اجراها، بعید است که به همان اندازه تاثیر ماندگار بگذارد. برخی از جنبههای داستان فیلم «یک هفته دور» کمی باور کردن آن را دشوار میکند، در حالی که بسیاری از قطعات موسیقی انرژی یا ملودیهای گیرای مجموعه HSM را ندارند. کوئین (باندکد) میتواند دو برابر زک افران باشد و کاریزما و توانایی خوانندگی را برای رهبری بازیگران دارد، در حالی که مدیسون (جادوگر خوب) کهنهکار تلویزیونی در قطعات آواز و رقص خود درخشیده است. هر دو بازیگران، اجراها و بازیهای قابل قبولی را به عنوان نوجوانانی که با غم عمیق بعد از از دست دادن والدینشان دست و پنجه نرم میکنند، ارائه میدهند. اما جورج، بازیگر تازهکار کوک، تقریباً با ترکیب زمانبندی کمدی و محدوده صوتی خود، نمایش را میرباید. بیشتر لحظات خندهدار و دلپذیر فیلم به جورج مربوط میشود.بینندگان تا به حال عادت کردهاند که نوجوانان در میانهٔ رویدادهای روزمره شروع به خواندن کنند، اگرچه نمیتوان این ژانر محبوب را متهم کرد که زندگی نوجوانان را واقعگرایانه نشان میدهد. فیلم «یک هفته دور» با لایهای از ناباوری در مورد معصومیت ظاهری نوجوانان مسیحی همراه است. در حالی که آوری در مورد فشارهایی که برای «کمال» و پیدا کردن «جایگاه در جهان» وجود دارد میخواند، حتی پسر بد ویل هم به عنوان یک بچه خوب که با شرایط دشوار دست و پنجه نرم میکند، به نظر میرسد. دیالوگها دقیقاً مشخص نمیکنند که بعد از یک هفته دوری ویل چه اتفاقی برایش میافتد، که این موضوع باعث میشود باور کردن اینکه او با این روحیهٔ خوب با جریان در این اردو همراه میشود، سختتر شود. با این حال، فیلم تلاش میکند نشان دهد که چگونه ایمان مذهبی و تجربیات جمعی مانند اردوهای شبانهروزی میتوانند به نوجوانان کمک کنند تا احساس «ارتباط» و بخشی از چیزی بزرگتر را تجربه کنند، و شاید چیزی که نوجوانان امروزی بیشتر از هر چیز دیگری به آن نیاز دارند، همین باشد.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.