تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: زیاد
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: خیلی زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشدر فیلم «نویسندگان آزادی»، معلم مشتاق و معصوم ارین گرول (هیلاری سوانک) در دبیرستانی در لانگ بیچ، درست بعد از شورش ۱۹۹۲ در الای، با هدف دنبال کردن راه پدرش، فعال حقوق مدنی، وارد میشود. روزهای اول ارین در مدرسه ترسناک است: شاهد دعوا است، پسری را میبیند که اسلحهای بیرون میکشد و توهینهای دانشآموزانش را تحمل میکند، که خود را همانطور که معلمان دیگر میبینند، میبینند: «کلاس گتو» که شایسته توجه یا وقت نیستند. ارین همچنین توسط همکارانش که بدبین هستند، دلسرد میشود اما او پافشاری میکند و راههایی برای ارتباط با دانشآموزانش پیدا میکند. در نهایت، یکی از آنها، اوا (آوریل لی هرناندز) که بدبین است، خشم خود را توضیح میدهد: «مردم سفیدپوست این دنیا را اداره میکنند»، او میگوید. «دیدم پلیسهای سفیدپوست از پشت به دوست من شلیک کردند، فقط به خاطر اینکه دستش را در جیبش گذاشت. آنها به خاطر سفیدپوست بودنشان میتوانند. از همان ابتدا از مردم سفیدپوست متنفرم.» ارین متوجه میشود که از آنجایی که دانشآموزانش خود را بر اساس نژاد جدا میکنند، هرگز داستانهای یکدیگر را نمیآموزند. بنابراین، او آنها را در کلاس درس کنار هم قرار میدهد، وقتی که تجربهای را به اشتراک گذاشتهاند، مثل از دست دادن دوستی در خشونت. آنها شروع به شناخت شباهتهایشان میکنند. در حالی که دانشآموزان در مورد زندگی خود در «منطقه جنگی» مینویسند، ارین آنها را به موزه هولوکاست الای میبرد و «آن فرانک: خاطرات یک دختر جوان» را میخوانند. تحت تأثیر داستان فرانک، بچهها پول جمع میکنند تا میپ گیس (پت کارول)، زنی که فرانک را از نازیها پنهان کرد، را به دانشگاه بیاورند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد نحوه تعامل ارین با دانشآموزان خود صحبت کنند، از طریق گوش دادن به آنها. این روش چگونه میتواند روشی موثر برای آموزش باشد؟ چگونه دانشآموزان از یکدیگر یاد میگیرند وقتی داستانهای خود را به اشتراک میگذارند؟
- این فیلم چگونه مثالی از روایت «منجی سفیدپوست» است؟ آیا فیلمهای دیگری وجود دارند که در آن افراد رنگینپوست تلاش میکنند تا در جهان راه خود را پیدا کنند تا زمانی که یک قهرمان سفیدپوست ظاهر میشود و با نجات دادن افراد رنگینپوست از شرایطشان، سرنوشت واقعی خود را در زندگی پیدا میکند؟
- این یک فیلم بر اساس یک داستان واقعی است. به نظر شما کدام بخشهای داستان واقعاً اتفاق افتاده و کدام بخشها برای ایجاد درام و کشمکش بیشتر در فیلم اغراقآمیز یا بزرگنمایی شدهاند؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که فیلم نویسندگان آزادی در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و در آن هیلاری سوانک نقش یک معلم سفیدپوست جوان و آرمانگرا را بازی میکند که گروهی از دانشآموزان رنگینپوست در معرض خطر را به باور در خودشان الهام میبخشد. این فیلم در اواسط دهه ۱۹۹۰ در دبیرستانی در لانگ بیچ، کالیفرنیا اتفاق میافتد و در پسزمینه تنشهای نژادی شدید پس از کتک خوردن رادنی کینگ توسط افسران پلیس قرار دارد. شخصیتهایی در تیراندازیهای درایو-بای کشته میشوند. یکی از شخصیتها در حال کتک خوردن در مراسم ورود به یک گروه خلافکار نشان داده میشود. خشونت گروههای خلافکار، از دست دادن یک دوست یا عضو خانواده، و هولوکاست مورد بحث قرار میگیرند. بچهها با هم بحث میکنند، از جمله صحنهای که شخصیتها از توهینهای نژادی برای توصیف آسیاییها استفاده میکنند. دانشآموزان درباره هولوکاست، آنه فرانک و ملاقات با یک بازمانده که از رنج خود میگوید، صحبت میکنند. دانشآموزان درباره از دست دادنهایشان در دفترچههای خاطراتشان مینویسند، که معلم آن را بلند یا با صدای زیرنویس میخواند؛ این صحنهها خاطرات تیراندازی (از جمله یک پسر جوان که به اشتباه خودش را میکشد و روی یک نیمکت پارک میمیرد) و خشونت خانگی را به تصویر میکشد. الفاظ زشت شامل استفاده از کلمه N در یک نوشته در دفترچه خاطرات و استفاده دراماتیک از عبارت F--k you است. اگرچه این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است، اما خانوادهها باید فرصت را غنیمت بشمارند و آن را در زمینه روایت «منجی سفیدپوست» و اینکه چگونه و چرا فیلمهایی مانند این میتوانند مشکلساز باشند، به بحث بگذارند، در حالی که آمریکا با اثرات گسترده نژادپرستی سیستماتیک دست و پنجه نرم میکند. برای آگاهی از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت نام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این درام عمیقاً جدی، داستانی آشنا را دنبال میکند. معلم جوان آرمانگرا، دانشآموزان شهری «در معرض خطر» خود را به احترام متقابل و خودشان تشویق میکند. او سفیدپوست است و آنها عمدتاً رنگینپوست؛ او از زندگی سخت آنها بیخبر است، آنها در ابتدا از بیاطلاعی او ناراحت میشوند اما یاد میگیرند که تلاشهایش برای درک آنها را ارج بنهند. این بخش آخر است که فیلم ریچارد لاگراونیس را، علیرغم کلیشههای فراوانش، به کار میاندازد. ارین گرول (هیلاری سوانک) با درخواست از دانشآموزانش برای صحبت با او و یکدیگر و عمل کردن بر اساس گفتههایشان، تفاوت ایجاد میکند.داستان قابل پیشبینی است، بازیگران برای نقشآفرینی بهعنوان دانشآموزان دبیرستانی خیلی مسن هستند و ریتم فیلم هم خیلی کند است. و واقعا، دوربین خیلی زیاد دور چهرههای متفکر میچرخد. اما فیلمنامهنویسان آزادیخواه همچنین استدلال میکنند که باید به نوجوانان گوش داد. این خود باعث میشود که فیلم چیز نادری و نزدیک به شگفتانگیز باشد.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.









































