بالا

«بالا» داستان پیرمردی به نام فردریکسون است که خانه‌اش را با انبوهی از بادکنک‌ها به پرواز درمی‌آورد و به سمت آمریکای جنوبی پرواز می‌کند. داشتن خانه‌ای کنار آبشار پارادایس در آمریکای جنوبی، رؤیای مشترک و همیشگی فردریکسون و همسرش بوده است. حالا بعد از مرگ الی، فردریکسون تلاش می‌کند این رؤیا را محقّق کند. اما در این راه، همراه‌شدن با پسربچه‌ی خوش‌قلبی به نام «راسل» هدف او را از زندگی‌کردن با خاطرات گذشته به تلاش برای نجات یک حیوان خاص تبدیل می‌کند؛ پرنده‌ای که می‌خواهد به بچه‌هایش برسد اما مرد شیطانی به دنبال شکار اوست. فردریکسون و راسل با همکاری هم پرنده را نجات می‌دهند. حالا فردریکسون که بعد از مرگ الی به یک پیرمرد تنها تبدیل شده بود، یک دوست خیلی کوچک دارد که زمانش را با او می‌گذراند.

• آیا در دنیای واقعی می‌توانیم خانه را با بادکنک جابه‌جا کنیم؟ چرا فردریکسون که خانه‌اش را اینقدر دوست داشت، خانه را رها کرد؟ (مفهوم فداکاری را می‌توانید با این پرسش برای کودکان توضیح دهید.) اگر جای راسل بودی مدال‌های خودت را نجات کوین رها می‌کردی؟ حضور راسل چه تفاوتی در اخلاق فردریکسون به وجود آورد؟ چرا مونتز شخصیت بدی بود؟ دورکردن پرنده از خانه‌اش چه ایرادی دارد؟ خلاصه: با کودکان درباره‌ی رفتارهای درست و نادرست شخصیت‌ها گفت‌وگو کنید

انیمیشن «بالا» داستان زندگی پیرمردی است که بعد از مرگ همسرش برای تحقّق رؤیای همیشگی او، خانه‌اش را به پرواز درمی‌آورد تا خانه را به کنار آبشاری در آمریکای جنوبی برساند. در این مسیر همراه‌شدن با یک پسربچه‌ی خوش‌قلب به او یاد می‌دهد که می‌تواند از خواسته‌هایش برای کمک به دیگران بگذرد. او رؤیای رسیدن به آبشار و خانه‌ی محبوبش را رها می‌کند تا یک پرنده را به جوجه‌هایش برساند. با این کار، او یک دوست کوچک مهربان به دست می‌آورد و به‌جای تنهابودن، با او وقت می‌گذراند. ممکن است درک پیام این انیمیشن و علّت تصمیم‌های متفاوت شخصیت‌ها برای کودکان دشوار باشد. می‌توانید با یک گفت‌وگوی ساده و قابل‌فهم، روند داستان و علّت اتفاقات را برای کودکان شفاف کنید. راسل کودک خوش‌قلبی است و اصرار او برای کمک به دیگران می‌تواند الگوی مناسبی برای کودکان باشد. با پرسش از ویژگی‌های مثبت این شخصیت، به یادگیری کودکان از رفتارهای خوب او کمک کنید. اتفاقات تلخ داستان، درگیری با شخصیت بدجنس و به‌خطرافتادن شخصیت‌ها ممکن است کودکان را برای لحظاتی بترساند. ترس کودکان را جدّی بگیرید و فقط به گفتن «این یک داستان واقعی نیست» اکتفا نکنید. می‌توانید به آن‌ها راهکار عملی ارائه دهید یا حتی آ‌ن‌ها را در آغوش بگیرید. درباره‌ی شخصیت «مونتز» دلیل نادرست‌بودن رفتار او و راه‌های جایگزین خشونت می‌توانید کودکان را راهنمایی کنید. ممکن است پرواز خانه با بادکنک‌ها به تخیّل کودکان دامن بزند. درباره‌ی غیرواقعی‌بودن این اتفاق کودکان را آگاه کنید. خلاصه: به کودکان خود در فهم پیام داستان کمک کنید.

پیکسار زوجی چندنسلی و عجیب را در فیلمی به تصویر کشیده که از نظر بصری خیره‌کننده، از نظر احساسی تاثیرگذار و به‌طور کلی بسیار لذت‌بخش است. پس از نه فیلم، افسانه استودیوی پیکسار زبانزد است؛ این استودیو تنها استودیویی است که هم از نظر تجاری (هر یک از فیلم‌هایش بیش از 150 میلیون دلار فروش داشته‌اند) و هم از نظر منتقدان، سابقه‌ای بی‌نقص دارد. فیلم بالا نیز از این قاعده مستثنی نیست و با توجه به تقاضای موجود برای سرگرمی‌های خانوادگی، مطمئناً از نظر مالی نیز موفقیت بزرگی خواهد بود.شروع فیلم، غافلگیرکننده و اشک‌آور است و کل زندگی مشترک کارل و الای فردریکسن را از اولین دیدار تا بیوه شدن نشان می‌دهد. اما بخش اصلی داستان، همان‌طور که تریلر نشان می‌دهد، سفر شگفت‌انگیز کارل و راسل به سمت آبشار بهشت است. دستاورد شگفت‌انگیز پیکسار، فراتر از چشم‌اندازهای انیمیشنی زیبا و رنگارنگ، رابطه‌ی شیرین، بامزه و ماندگار بین این زوج عجیب است.