هواپیماها: آتش و نجات

داستی یک هواپیمای مسابقه‌ای است که در مسابقات رد بلدزر نفر اول می‌شود. یک روز داستی در تمریناتی که با دوستانش انجام می‌داد دچار نقص می‌شود. داتی، تعمیرکار فرودگاه، او را معاینه می‌کند و به او می‌گوید که جعبه‌دنده‌اش آسیب دیده و دیگر نباید مانند قبل به خودش فشار بیاورد. ازطرفی‌دیگر، جعبه‌دنده‌ی او دیگر تولید نمی‌شود. ولی داتی برای پیداکردن آن همه‌ی تلاشش را می‌کند. داستی که شرایط جدیدش را نمی‌پذیرد، مدام به خودش فشار می‌آورد و با سرعت بالا پرواز می‌کند. در طی یکی از این پروازها او تصادف می‌کند و باعث آتش‌سوزی می‌شود. هواپیماها با تلاش و همکاری یکدیگر آتش را خاموش می‌کنند. میدی، آتش‌نشان فرودگاه که دیگر پیر شده است، نتوانست در مهار آتش با سرعت و دقت عمل کند. به‌خاطرهمین، مسئولان فرودگاه‌ها تصمیم می‌گیرند فرودگاه آن‌ها را تعطیل کنند. داستی که دوستانش را بابت این موضوع ناراحت می‌بیند، تصمیم می‌گیرد آتش‌نشان شود و به میدی کمک کند. داستی در دوره‌های آتش‌نشانی شرکت می‌کند. بلید، فرمانده هواپیماهای آتش‌نشان، به‌خوبی به داستی آموزش می‌دهد. داستی به‌خاطر گوش‌نکردن به حرف بلید و فشارآوردن به جعبه‌دنده‌اش در یک عملیات تصادف شدیدی می‌کند، اما مارویِ تعمیرکار او را به‌خوبی تعمیر می‌کند و جعبه‌دنده‌اش را از نو می‌سازد. داستی مدرک آتش‌نشانی‌اش را می‌گیرد و دوباره فرودگاهشان باز می‌شود.

• وقتی داستی فهمید جعبه‌دنده‌اش آسیب دیده، چه واکنش‌های دیگری می‌توانست از خود بُروز دهد؟ دوستان و فرمانده داستی در موفقیت او چه نقشی داشتند؟ درباره‌ی ویژگی‌هایی که باعث می‌شد سرپرست اقامتگاه به یک ماشین منفور تبدیل شود با فرزند خود گفت‌وگو کنید. می‌توانید با فرزندان خود درباره‌ی مدل‌های مختلف هواپیما و کارهایی که هرکدام می‌توانند انجام بدهند گفت‌وگو کنید. خلاصه: با فرزندان خود درباره‌ی راه‌های دیگری که داستی درمقابل مشکلاتش می‌توانست انتخاب کند صحبت کنید. نقش دوستان داستی و فرماندهش در موفقیت او چه بود؟

داستی به‌خاطر مشکل جعبه‌دنده‌اش، ابتدا دچار آسیب روحی می‌شود؛ چون دیگر نمی‌تواند به‌خوبی مسابقه بدهد. اما خیلی زود به خودش می‌آید و تصمیم می‌گیرد برای نجات فرودگاه و دوستانش یک آتش‌نشان شود. این ویژگی مثبت داستی است که توانست با تلاش بسیار خودش را با شرایط جدید سازگار کند و یک تصمیم درست و راهگشا بگیرد. همدلی و همکاری در این اثر به‌درستی نشان داده می‌شود. دوستان داستی در روز سختی کنارش هستند و به او کمک می‌کنند. بلید به داستی می‌آموزد که چگونه یک آتش‌نشان خوب باشد. وقتی داستی خسته می‌شود بلید به او می‌گوید: «به‌جای اینکه امروز تسلیم بشی، به اونایی فکر کن که می‌تونی جونشون رو نجات بدی.» با توجه به این موضوع، والدین می‌توانند نقش معلّم و مربی خوب در شرایط سخت را برای کودکانشان توصیف کنند و به آن‌ها بگویند که چقدر توصیه‌های یک مربی دانا و باتجربه و گوش‌دادن به او می‌تواند برایشان راهگشا باشد. خلاصه: تسلیم‌نشدن در هنگام سختی داستی را به یک آتش‌نشان خوب تبدیل می‌کند. دوستان و همکاران داستی او را در هدفش یاری می‌کنند.

فیلم هواپیماها: آتش و نجات به طرز قابل توجهی بهتر از فیلم هواپیماها است. انیمیشن (اکنون در قالب سه بعدی) به طرز چشمگیری بهبود یافته، شخصیت‌ها دوست داشتنی و جذاب هستند و صحنه‌های اکشن هیجان انگیز و پرتنش هستند. کودکان داستان و جلوه‌های بصری را هیجان‌انگیز خواهند یافت و والدین نیز حوصله‌شان سر نمی‌رود، به ویژه در صحنه‌های شگفت‌انگیز پارک ملی پیستون پیک، که ترکیبی از پارک‌های یوسمیتی و یلواستون به نظر می‌رسد.این داستان نیز بهتر است و شخصیت‌ها جذاب‌تر (و کلیشه‌های کمتری) نسبت به فیلم اول دارند. هواپیما‌ها برای انجام کارهای خوب به آنجا رفته‌اند، نه فقط برای برنده شدن در یک مسابقه. همچنین ارجاعات جذابی به فرهنگ عامه وجود دارد، مانند شوی تلویزیونی که بلِید رنجر قبلا در آن ستاره بود، به نام CHoPs، یا استفاده از یک آهنگ کلاسیک گروه ای‌سی/دی‌سی در صحنه‌ای از فیلم که مربوط به اطفای حریق است.