فراری

گلنار یک دختر روستایی‌ست که علاقه زیادی به ماشین، موبایل، طلا و.. دارد. او هر روز پیگیر اخبار این علاقه‌مندی‌هایش است و اطلاعات به‌روزی دارد. او که با خانواده‌اش، سرایدار باغی در شمال هستند، در یک مهمانی شبانه، با پسری پولدار به نام سعید آشنا می‌شود که یک فراری 9 میلیاردی دارد. گلنار برای پیداکردن سعید و وفا به قولی که به دوست‌اش داده، راهی تهران می‌شود تا با فراری سعید، عکس بیاندازد. او وقتی به تهران می‌رسد، متوجه می‌شود که نارو خورده و نشانی از سعید ندارد. در این بین گلنار، با راننده تاکسی شریفی به نام نادر آشنا می‌شود. نادر به گلنار قول می‌دهد که کمک‌اش کند، به این شرط که بعد از عکس انداختن با فراری، به شهرش برگردد. گلنار و نادر، خانه سعید را پیدا می‌کنند و متوجه می‌شوند که او ماشین‌اش را فروخته است. گلنار به قول‌اش عمل نمی‌کند و با سعید همراه می‌شود. سعید که در حالت طبیعی قرار ندارد، در حالی که گلنار در ماشین است، تصادف می‌کند.

• چرا گلنار از خانه فرار کرده بود؟ او از کجا سعید را می‌شناخت؟ گلنار با تکیه بر چه کسی، خانه را ترک کرده بود؟ الگوی گلنار در زندگی‌اش که بود؟ آیا او الگوی خوبی برای گلنار بود؟ چرا نادر سعی می‌کرد تا به گلنار کمک کند؟ اگر نادر سر راه او قرار نگرفته بود، ممکن بود چه بلایی سر گلنار بیاید؟ تصمیم گلنار، چه عواقبی برای او داشت؟ از فرزندتان بپرسید آرزوی او در زندگی چیست؟ به نظر او برای رسیدن به آرزویش، باید چه بهایی بپردازد؟ بهایی که باید بپردازد، هم تراز آرزوی اوست؟ خلاصه: درباره آرزوهای فرزندتان و بهایی که برای برآورده‌شدن هرکدام باید بپردازد، با یکدیگر صحبت کنید.

«فراری» داستان دختری نوجوان است که راهی سفری جسورانه شده. او جسارت را با حماقت اشتباه گرفته و برای اینکه به دوست‌اش ثابت کند، با ماشین فراری 9 میلیاردی عکس می‌اندازد، از خانه فرار کرده و آواره‌وار در تهران سرگردان شده‌است. او برای رسیدن به هدف‌اش و پیداکردن سعید، شب‌ها در ترمینال و اورژانس می‌خوابد و حاضر می‌شود هر حرف و پیشنهادی را بشنود، ولی به هدف‌اش برسد. جداشدن از خانواده و ورود به شهری غریب، از جمله تجربه‌هایی‌ست که ممکن است در زندگی هر نوجوان یا جوانی رخ بدهد. اما باید توجه داشته باشیم که شهر غریبه، آدم‌هایی با فرهنگ و نگرش متفاوتی هم دارد که ممکن است با عقاید و فرهنگ ما متفاوت باشد. بهتر است قبل از ورود فرزندمان، به شهری که برای کار یا تحصیل، قصد اقامت در آن را دارد تحقیق کرده و چشم او را نسبت به واقعیت‌ها باز کنیم تا با آمادگی کامل با آن روبه‌رو شود. برای رسیدن به هر آرزویی، لازم است چیزی را از دست بدهیم. مثلا برای موفقیت در کنکور، باید از تفریحات خود کم کرده و بیشتر از قبل درس بخوانیم. اما نکته‌ای که بسیار حائز اهمیت است و در این فیلم سعی شده تا به آن اشاره شود، این است که ببینیم، آرزوی ما، ارزش‌اش بالاتر از چیزی که قرار است به خاطر آن از دست برود، را دارد؟ گلنار برای رسیدن به ماشینی که حتی برای خودش هم نبود و فقط یک عکس نصیب او می‌شد، حاضر شد از خانواده‌اش بگذرد و در شهری بزرگ، آواره شود و در آخر، به سرنوشت نامعلومی دچار شود. بهتر است بعد از تماشای این فیلم، درباره آرزوها و برنامه فرزندتان برای آینده با یکدیگر صحبت کنید و ارزیابی کنید که آیا این آرزو، ارزش رسیدن را دارد؟ شخصیت اصلی این فیلم، دختری نوجوان، با روحیات لطیف است. او به راحتی تحت تاثیر حرف‌های سعید و پسر طلافروش قرار گرفته و راهی تهران شده است. دختران در سنین نوجوانی، بسیار احساساتی هستند و ممکن است انتخاب‌های آن‌ها، هیجانی و از روی احساس باشد. تماشای این فیلم، برای نوجوانان در رده سنی +15 سال (علی‌الخصوص دختران) پیشنهاد می‌شود، تا با عواقب احساسی تصمیم‌گرفتن و بی‌توجهی به رهنمودهای بزرگ‌ترها آشنا شوند. خلاصه: در فیلم فراری سعی شده تا نتیجه پرداختن بهایی گران‌بها برای آرزویی اندک نمایش داده شود و تماشای آن برای نوجوانان، مخصوصا دختران، پیشنهاد می‌شود.