درباره فیلم
فضانوردی به نام چارلز بیکر به سیارهای که موجودی در آن نیست، سفر میکند؛ اما وقتی وارد سیاره میشود، متوجه میشود که موجودات سبزرنگی آنجا زندگی میکنند. آنها فکر میکنند چارلز بیگانه است و قرار است آنها را بکشد و مغزهایشان را بخورد. او با کمک پسری به نام لم در جایی مخفی میشود تا بتواند سراغ سفینهاش برود و به زمین بازگردد.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: ندارد
ناهنجاری اجتماعی: ندارد
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: کم
خلاصه فیلم
ویرایشدر سیارهای به نام کیهان موجودات سبزرنگی زندگی میکنند. یکی از آن موجودات پسر جوانی به نام «لم» است که درس کیهانشناسی خوانده و قرار است در همان حوزه مشغول بهکار شود. موجودات ساکن در سیاره از بیگانگان وحشت دارند و فکر میکنند قرار است روزی به سیارهشان حمله کنند. لم بعد از استخدامشدن، تصمیم میگیرد که به «نیرا»، دختر همسایهشان، بگوید به او علاقهمند است تا با هم ازدواج کنند؛ اما همانلحظه دوست نیرا پیش او میآید و لم نمیتواند موضوع را به نیرا بگوید. در پایگاه سرّی، سربازان مشغول به بررسی امنیت سیاره هستند تا اگر بیگانهای به سیارهشان حمله کرد، با او مبارزه کنند. در آن پایگاه یک ربات به نام «روبر» زندانی شده، آن ربات توسط فضانوردان به آن سیاره فرستاده شده است تا اطلاعاتی دربارۀ آنجا بهدست بیاورد. او تواناییهایی دارد و از پایگاه فرار میکند. در همان زمان یک سفینۀ فضایی که متعلق به ناساست، وارد سیارۀ کیهان میشود و در حیاط خانۀ لم مینشیند. فضانورد که از وجود موجودات در آن سیاره خبر نداشته است، از دیدن آنها میترسد و فرار میکند. ساکنین این سیاره هم فکر میکنند این فضانورد بیگانه است و قرار است آنها را بکشد؛ به همین خاطر تصمیم میگیرند که او را دستگیر کنند. فضانورد که اسمش «چارلز بیکر» است، بعد از فرار وارد محل کار لم میشود و از او میخواهد او را لو ندهد و کمک کند تا وارد سفینه شده و از سیاره خارج شود. لم هم قبول میکند و او را بهصورت مخفیانه به خانۀ خود میبرد. او وقتی نزدیک خانه میشود، میبیند که فرمانده و تعداد زیادی سرباز دور سفینه را محاصره کردهاند. نیرا و دوستش، «گلار»، هم آنجا هستند و به فرمانده میگویند که بیگانهها ممکن است دوست آنها باشند و به آنها آسیب نزنند. فرمانده نظر لم را دربارۀ حرفهای نیرا میپرسد و چون لم میخواهد زودتر وارد خانه شود تا کسی چارلز را نبیند، مجبور میشود با حرفهای نیرا مخالفت کند. زمانیکه روبر در خیابان شهر در حال بررسی سنگها بوده است، «اسکیف» او را میبیند و فکر میکند که ربات بیگانگان است. روبر جای چارلز را پیدا میکند و پیش او میرود، اسکیف هم او را تعقیب میکند و متوجه میشود که لم فضانورد را در خانه مخفی کرده است. فرمانده به سربازان دستور میدهد که همۀ خانهها را بگردند تا بیگانه را پیدا کنند. دو سرباز وقتی میخواهند خانۀ لم را بگردند، چارلز را میبینند و چارلز نقشه میکشد و طوری رفتار میکند که سربازان فکر کنند هیپنوتیزم شدهاند. به علت اینکه سفینه در حیاط خانۀ لم فرود آمده است، فرمانده از پدر لم میخواهد که خانۀ آنها را قرارگاه کنند، برای همین لم و دوستانش مجبور میشوند به دکۀ روزنامهفروشی اسکیف بروند. در آنجا چارلز ماجرای مخالفت لم با حرفهای نیرا و ناراحتشدنِ او را میفهمد و به او یاد میدهد تا چگونه به نیرا ابراز علاقه کند. بعد از اینکه لم از دکه خارج میشود، چارلز با سربازان صحبت میکند و همان زمان خبرنگار شهر از او فیلم میگیرد و صحبتهای او در تلویزیون پخش میشود. سربازان به دکۀ اسکیف میروند تا او را دستگیر کنند؛ اما فقط میتوانند روبر را دستگیر کنند و چارلز و لم فرار میکنند. لم برای اینکه بتواند جای سفینه را پیدا کند، تصمیم میگیرد با لباسهایی که شبیه بیگانههاست وارد جشن سالیانه شوند تا کسی به آنها شک نکند؛ اما بهخاطر اینکه روبر از پایگاه فرار کرده است و به دنبال چارلز میرود، فرمانده جای آنها را پیدا و چارلز را دستگیر میکند. چارلز از لم میخواهد که به همه بگوید او بیگانه است تا سربازان او را دستگیر نکنند. بعد از دستگیری لم، نیرا و دوستانشان با کمک روبر دنبال چارلز میگردند و مکان پایگاه سرّی را پیدا میکنند. آنها چارلز را نجات میدهند؛ اما زمانیکه میخواستند از پایگاه خارج شوند فرمانده دکمۀ انفجار پایگاه را میزند. چارلز به بقیه میگوید که وارد سفینه شوند و خودش هم فرمانده را میبَرد و از جو خارج میشوند. فرمانده وقتی این کار چارلز را میبیند متوجه میشود که او موجود ترسناکی نیست، برای همین وقتی دوباره به سیارۀ کیهان برمیگردند، او را دستگیر نمیکند و اجازه میدهد که با سفینهاش به زمین برود.
درباره این موارد گفتگو کنید
- نظر فرزندانتان را دربارۀ تصمیم لم و کمک به چارلز بپرسید. چرا نظر فرمانده دربارۀ چارلز بیکر عوض شد؟ از فرزندانتان بخواهید انیمیشن را برایتان توضیح دهند و در نتیجهگیری داستان به آنها کمک کنید. خلاصه: نظر فرزندانتان را دربارۀ تصمیم لم و کمک به چارلز بپرسید.
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشانیمیشن «سیارۀ ۵۱» دربارۀ یک سیارۀ تخیلی است که موجودات عجیب و سبزرنگی در آن زندگی میکنند. با فرزندان خود دربارۀ تخیلیبودن داستان و اتفاقاتی که در آن میافتد، صحبت کنید و نظر آنها را بپرسید. تصمیم لم دربارۀ اینکه به چارلز کمک کند و به مردم بگوید او موجود ترسناکی نیست، از مهمترین پیامهای این داستان است. با فرزندان خود دربارۀ شخصیتها و تصمیماتشان مخصوصاً لم، چارلز و فرمانده صحبت کنید. در انیمیشن دربارۀ فضا و سیارات اطلاعات جالبی داده میشود و ممکن است فرزندانتان به موضوعات فضایی و نجوم علاقهمند شوند، شما میتوانید آنها را به مطالعه در این حوزه علاقهمند کنید و اطلاعات درست و مفیدی به آنها بدهید. در قسمتهایی از فیلم درگیریهایی بین سربازان، لم و چارلز رخ میدهد و از اسلحه استفاده میشود. این میزان از خشونت، مناسب کودکان زیر ۷ سال نیست و اگر فرزندانتان انیمیشن را میبینند، با آنها دربارۀ این درگیری و برخوردها صحبت کنید.
خلاصه: با فرزندان خود دربارۀ تخیلیبودن داستان و اتفاقاتی که در آن میافتد، صحبت کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
حتی اگر فیلمهای بسیار پیشرفته و پرفروش پیکسار را از مقایسه کنار بگذاریم، فیلم سیاره ۵۱ فاقد خلاقیت و فراموششدنی است. انیمیشن فیلم (بهویژه پسزمینههای مناظر) یکنواخت است و دیالوگها پر است از ارجاعات فرهنگی عامهپسند (از فیلمهایی مانند «راست چیز» و «ئی.تی.» تا «ترمیناتور» و «ماکارنا»). کنایهها و ایهامها زمانی خوب از کار درمیآیند که بهخوبی در یک فیلمنامه خانوادگی گنجانده شوند (مانند فیلمهای شرک)، اما جوکهای بیمزه و بیربط درباره آلت تناسلی و معاینه مقعدی در فیلم سیاره ۵۱ آزاردهنده هستند.شاید کودکان به شخصیتهای بیگانه فیلم علاقهمند شوند، بهویژه اسکیف که شیفته کتابهای کمیک است و همچنین موجودی شبیه سگ که ادراری سمی دارد و آزار دادن پستچی محلی را دوست دارد. بزرگسالان نیز ممکن است یکی دو بار با دیدن گار (آلان ماریوت)، خواستگار نیرا که یک هیپی گیتارنواز و راننده ون فولکسواگن است و نسبت به واکنش خشن سیاره نسبت به چاک اعتراض دارد، بخندند. اما به جانسون، که ثابت کرده است یک ستاره خانواده با استعداد غیرمنتظره است، به عنوان یک فضانورد مغرور، چیزی برای کار کردن داده نمیشود و "رابطه عاشقانه" لم و نیرا تنها کمی خندهدار است، زمانی که لم برای مشاوره در مورد قرار ملاقات به چاک مراجعه میکند. در نهایت، اگر دلتان برای نوستالژی دهه 50 تنگ شده است، فیلم بازگشت به آینده را تماشا کنید و اگر به دنبال کمدیهای پویانمایی بیگانه هستید، به تماشای فیلم هیولاها علیه بیگانگان بپردازید.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.