تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: خیلی زیاد
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایش«یک هیولا میخواند» بر اساس رمان تحسینشدهی پاتریک نس در مورد پسری ۱۳ ساله به نام کانر او مالی (لوئیس مکداگال) است که بریتانیایی است و با مادر مجرد و بسیار بیمارش (فلیسیتی جونز) زندگی میکند و از او پرستاری مینماید. کانر در مدرسه مورد آزار قرار میگیرد، اما او پسری هنرمند است و هر شب از درخت ancient yew tree که پشت خانهشان قرار دارد، دیدن میکند. این هیولا (با صدای لیام نیسون) هر شب دقیقاً در ساعت ۱۲:۰۷ دقیقه نیمهشب به سراغ پسر میآید و به او میگوید که سه داستان برایش خواهد گفت و در ازای آن، کانر باید داستانی واقعی برای هیولا بگوید. کانر از داستانهای اخلاقی هیولا و همچنین از وخیمتر شدن حال مادرش عصبانی است، بنابراین علیه آزاردهندگانش در مدرسه، پدرش (توبی کبل) که از آمریکا به دیدنشان آمده و همچنین مادربزرگش (سیگورنی ویور) دست به شورش میزند. اما سرانجام، همهچیز به اوجی ویرانگر میرسد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند درباره پیامهای فیلم «فراخوان هیولا» صحبت کنند. هیولا چه چیزی میخواهد به کانر بیاموزد؟ چطور داستانهایش پسر را شگفتزده میکند؟ او چه چیزی یاد میگیرد؟
- شما این فیلم را خشن یا ترسناک میدانید؟ کدام قسمتها شما را ناراحت کرد و چرا؟
- چرا برای کانر سخت است که احساساتش را درباره مادرش ابراز کند؟ بعد از اینکه او بالاخره احساساتش را بروز داد، چه چیزهایی تغییر کرد؟ آیا تا به حال ترسیدهاید که به دیگران درباره افکار یا احساساتتان بگویید؟ چرا؟
- چگونه این فیلم شجاعت و مهربانی را ترویج میدهد؟ چرا این ویژگیهای شخصیتی مهم هستند؟
- این فیلم تا چه حد وفادار به روح کتاب است؟ چه تغییراتی در آن داده شده است؟ آیا با تصمیم فیلمسازان برای حذف یا اضافه کردن برخی عناصر موافق هستید؟ آیا دانستن این که نِس خود فیلمنامه را نوشته، نظر شما را درباره فیلم تغییر میدهد؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که «یک هیولا میخواند» اقتباسی قدرتمند و احساسیبرانگیز است از رمان غمانگیز پاتریک نس، نویسندهی برندهی جایزه، دربارهی پسری ۱۳ ساله که با بیماری مادرش و مرگ قریبالوقوع او و همچنین ملاقاتهای ناگهانی با هیولایی درختمانند که داستانهای ترسناکی تعریف میکند (با صدای لیام نیسون) دستوپنجه نرم میکند. داستانهای پویانمایی درون داستان اغلب خونین هستند و همهی آنها درسهای غیرمنتظرهای دربارهی پیچیدگیهای انسان دارند. در فیلم بهندرت از کلمات ناسزا استفاده میشود (مانند «احمق») و همچنین خشونتهایی در مدرسه وجود دارد؛ جایی که شخصیت اصلی توسط قلدری بیرحم مورد آزار جسمی و کلامی قرار میگیرد (و یک روز، شخصیت اصلی بهشدت مقابله به مثل میکند). او همچنین سالن خانهی مادربزرگش را ویران میکند و کابوس ترسناکی دربارهی فاجعهای وحشتناک که تقریباً باعث مرگ او و مادرش میشود، دارد. بسیاری از صحنهها حاوی غم و اندوه ناراحتکننده و طاقتفرسایی هستند، زیرا شخصیت اصلی با پذیرش مرگ مادرش و احساسات پیچیدهی خود دربارهی اتفاقاتی که رخ میدهند، دستوپنجه نرم میکند. این فیلم برای خانوادههایی که با فقدان و غم دستوپنجه نرم میکنند، میتواند به کودکان کمک کند تا احساسات خود را بپذیرند و بیان کنند، اما علیرغم موضوعاتی مانند همدلی و شجاعت، تماشای آن ممکن است بسیار دشوار باشد.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
نویسنده نس این اقتباس را از رمان خود نوشته است که به اندازه کتاب زیبایش تاثیرگذار است و بازیهای درخشانی از جونز، مکداگل و نیسون دارد. کارگردان جی.ای. بایونا غریبهای در به تصویر کشیدن تعاملات شدید مادر و فرزند نیست. درام تاریخی او در سال 2012 با عنوان «غیرممکن»، سفر پر فراز و نشیب یک مادر و پسر پس از سونامی را به تصویر کشید؛ در «یک هیولای فرا خواندهشده»، فاجعهای به همان اندازه خطرناک بر هر تعامل بین کانر و مادر عزیزش سایه افکنده است - سرطان نانفاداری که آهسته اما مطمئناً او را از پای در میآورد.مکداگال یکی از بهترین اجراهای یک بازیگر نوجوان در سال ۲۰۱۶ را به نمایش میگذارد و در نقش کانر عصبانی، غمگین و سردرگم ظاهر میشود که با تمام وجود امیدوار است مادرش بهتر شود، اما میداند (همانطور که ملاقاتها و داستانهای هیولا نشان میدهند) که مرگ مادرش اجتنابناپذیر است. او همچنین از پذیرفتن این موضوع که در کنار غم انتظار، احساس تسکین نیز وجود دارد، شدیداً هراس دارد. جونز نیز در نقش مادری که آرزو دارد «۱۰۰ سال به پسرش عمر دهد» اما میداند که این امکانپذیر نیست، فوقالعاده است. اما هستهی مرکزی فیلم تنها کانر و مادرش نیستند، بلکه کانر و هیولا نیز هستند، و بازی نسون در نقش موجود درخت سرخدار هم ترسناک است و هم آرامشبخش. او به کانر میگوید که حقیقت، مانند مردم، پیچیده و حتی متناقض است، اما چیزی است که باید با آن مواجه شد تا بتوان پیش رفت.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.