عاشقانه

«گیسو» که در ادامه‌ی مجموعه‌ی «عاشقانه» ساخته شده است، اینک با همان شخصیت‌ها از زاویه‌ی دیگری قصه‌پردازی می‌کند. مدارک فساد مالی حاج یونس که در فصل پیش توسط گیسو (همسر صیغه‌ای او) دزدیده شده بود، حالا از طریق خود گیسو که گویا زنده است برای رضا، پسر حاج یونس، ارسال می‌شود. ازطرف‌دیگر، پرونده‌ی این ماجرا نیز به دست پلیس افتاده است. شرکای حاج یونس نیز در پی دست‌یابی به پول‌ها، مدام او را تهدید به قتل می‌کنند. حاج یونس که خود را در چنین منجلابی می‌بیند از رضا می‌خواهد که پول‌ها را به دست صاحبان اصلی‌اش برگرداند. رضا که به‌تازگی همسرش را از دست داده است با اکراه خواسته‌ی پدرش را می‌پذیرد. سهیل که در گیرودار جدایی از پگاه است، با خواسته‌ی عجیب پگاه روبه‌رو می‌شود. پگاه که به‌خاطر اشتباه سهیل دیگر قادر به بچه‌دارشدن نیست، از سهیل می‌خواهد که قبل از طلاق به او کمک کند تا سرپرستی یک بچه را به عهده بگیرد. پیمان نیز با دختری به نام لوسیا وارد ایران می‌شود و مشخص می‌شود که از درسا (دخترخاله‌ی پگاه) جدا شده است. سهیل و پیمان که به مشکل مالی برخورده‌اند از رضا می‌خواهند که شرکت ورشکسته‌ی تبلیغاتی مشترکشان را دوباره به راه بیندازند. رضا نیز با این شرط که پیمان و سهیل او را در پرونده‌ی پدرش کمک کنند خواسته‌ی آن‌ها را می‌پذیرد. اولین پروژه‌ی تبلیغاتی آن‌ها برای رستوران زن ثروتمندی به نام کتایون آزاد است که با مدیر مالی خود نازی هوشیار وارد زندگی این سه مرد می‌شوند.

• چرا پگاه و سهیل نمی‌توانند با یکدیگر صحبت کنند؟ چرا آن‌ها در بروز احساسات خود صداقت ندارند و دچار اشتباه و خطا می‌شوند؟ چرا ریحانه و رضا از حاج یونس فاصله گرفته بودند؟ پیمان چگونه شخصیتی دارد؟ آینده‌ی او را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟ چرا حاج یونس از طریق قانون پیگیر کار خود نمی‌شود؟ آیا حاج یونس و محسن خطاکارند؟ روی خوش نشان دادن کتایون و نازی به سهیل و رضا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ خلاصه: چرا زوج‌های این سریال نمی‌توانند با یکدیگر صحبت کنند و مشکلاتشان را حل کنند؟

جایگاه خانواده در این اثر متزلزل است. زیرا تمام خانواده‌های این مجموعه دارای اختلاف، کشمکش یا نابه‌سامانی هستند. زندگی پگاه و سهیل رو به جدایی است. پیمان که به‌تازگی از درسا جدا شده است با زن دیگری که بزرگ‌شده‌ی ایتالیاست به ایران بازمی‌گردد و او را همسر جدید خود معرفی می‌کند. حاج یونس که در فصل پیش زن جوانی به نام گیسو را به عقد موقّت خود درآورده بود حالا با ارتباط سرد همسر اصلی خود مهین بانو که ده سال از او بزرگ‌تر است روبه‌رو شده است. رضا نیز به‌تازگی همسر خود، یعنی ریحانه را از دست داده و با دختر کوچکش، دنا، تنها زندگی می‌کند. والدین می‌توانند با فرزندان خود درباره‌ی علّت این اختلاف‌ها و سردی‌ها صحبت کنند و رفتارهای آسیب‌زای زوج‌ها را در این اثر مورد ارزیابی قرار بدهند. مثلاً زندگی سهیل و پگاه به دلیل پرخاشگری‌ها و توهین‌های پگاه و خودخواهی‌ها و غرور هردوی آن‌ها رو به نابودی است. یا پیمان به دلیل تمایل به داشتن زندگی‌ باز و خارج از چارچوب، همواره با شکست و فریب و تنهایی مواجه است. حاج یونس که آلوده به پولشویی است هم مورد پیگرد قانون و هم از طرف شرکای خود مورد تهدید و آزار قرار گرفته است. پسر بزرگش محسن که در این پرونده با او همدست است هم توسط پلیس بازداشت شده است. اما حاج یونس به جای آنکه با قانون همکاری کند از پسرش، رضا، می‌خواهد که پول‌ها را به صاحبان اصلی‌اش بازگرداند تا نه گرفتار زندان شود و نه شرکایش به پول‌ها دسترسی داشته باشند. درواقع حاج یونس خطرناک‌ترین راه را انتخاب کرده است. راهی که می‌تواند برای رضا خطرآفرین باشد. والدین می‌توانند از فرزندان خود بخواهند که شخصیت و اعمال حاج یونس را مورد انتقاد و ارزیابی قرار بدهند و راه درستی که حاج یونس می‌تواند در پیش بگیرد را از فرزندان خود بپرسند. «کتایون آزاد» و «نازی هوشیار» دو زنی هستند که پیمان، رضا و سهیل در طی انجام پروژه‌ای تبلیغانی با آن‌ها آشنا می‌شوند. کتایون و نازی علی‌رغم داشتن موقعیت بالای اجتماعی، در دیدار اول رفتاری خاص در قبال سهیل و رضا از خود بروز می‌دهند. رفتاری که تمایل آن‌ها را به برقراری ارتباط با سهیل و رضا را نشان می‌دهد. والدین می‌توانند در این زمینه با فرزندان خود درباره‌ی مفهوم عزّت‌نفس صحبت کنند، بهترین رفتاری که نه ناشی از غرور است و نه ناشی از وادادگی. خلاصه: در این اثر جایگاه خانواده و احترامی که زن و شوهر باید برای یکدیگر قائل بشوند زیر سوال است. مقوله‌ای چون پولشویی، توسط افرادی که ظاهری مذهبی دارند اتفاق می‌افتد و آن‌ها برای جبران عمل خود راهی نادرست مثل دورزدن قانون را در پیش می‌گیرند. روابط آزاد نیز در این اثر بدون‌پرده نمایش داده می‌شود.