اگر می‌توانستم سوار شوم

دو دختر با پیشینه‌های کاملا متفاوت و عشقی به اسب سواری در فیلم اگر می‌توانستم سوار شوم با هم آشنا می‌شوند. یکی از دخترها به نام جودی براون (الکسیس آرنولد) با انحنای ستون فقرات به دنیا می‌آید، که مانع از راه رفتن او بدون کمک می‌شود، چه برسد به سوار شدن بر اسب. اما علم پزشکی به او شانس صاف کردن ستون فقراتش را می‌دهد و به او اجازه می‌دهد در حالی که سوار بر اسب است توانمندی‌هایش را بازیابد، رویایی که همیشه داشته است. در همین حال، بریجت ون هوسن (اوا ایگو) دختر والدینی ثروتمند است که از او انتظار پیروزی به هر قیمتی را دارند، حتی اگر به معنای فشار آوردن به دخترشان تا حد اشک و نفرت باشد. در طول مسیر، جودی و بریجت دوستی‌ای را شکل می‌دهند که هر دو را قوی‌تر می‌کند.

• خانواده‌ها می‌توانند در مورد تصمیم بریجیت برای مربی‌گری جودی صحبت کنند. چرا فکر می‌کنید او مایل بود به جودی کمک کند تا چیزی را به دست آورد که خودش هم برای آن تلاش کرده بود؟ آیا فکر می‌کنید فیلم‌ها دوستی‌های مثبت زنانه و دخترانی که به همدیگر کمک می‌کنند را به اندازه کافی نشان می‌دهند؟
• جودی و بریجیت در چه مواردی از نظر نگرش به بهبودی بعد از عمل جراحی شبیه هم بودند؟ در چه مواردی تفاوت داشتند؟ به نظر شما داشتن نگرش مثبت در این‌گونه موارد چطور می‌تواند مفید باشد؟
• این فیلم در مقایسه با فیلم‌های دیگری که در مورد اسب‌ها دیده‌اید، چطور است؟
• چگونه شخصیت‌های این فیلم کار گروهی و شجاعت را نشان دادند؟ چرا این ویژگی‌های مهم شخصیتی هستند؟

والدین باید بدانند که اگر من می‌توانستم سوار شوم، یک درام در مورد دو دختر از پیشینه‌های مختلف است که هر دو عاشق اسب‌سواری هستند. جودی براون (الکسیس آرنولد) به تازگی پدرش را از دست داده و با معلولیت جسمی متولد شده است که به او اجازه راه رفتن بدون کمک را نمی‌دهد. بریجت ون هوسن (اوا ایگو) از خانواده‌ای ثروتمند با مشکلات خاص خود است، از جمله مادرش که با سوء مصرف الکل دست و پنجه نرم می‌کند و پدری که بیشتر نگران کار و میراثش است تا دخترش. این فیلم شامل زبان بی‌ادبانه‌ای مانند "احمق" و "بی‌دقت" است و شخصیت‌ها، به‌ویژه مادر بریجت، گاهی با لحن منفی با یکدیگر صحبت می‌کنند. موارد زیادی وجود دارد که مادر بریجت الکل را از کیفش بیرون می‌آورد و در مقابل دیگران و به تنهایی می‌نوشد، که نشان‌دهنده مشکل الکلی اوست. در میانه‌های فیلم، او ظاهراً نوشیدن را ترک می‌کند. در یک صحنه، دختری هنگام افتادن از اسب، مجروح می‌شود. تنوع نژادی در این فیلم وجود ندارد. نوجوانان یک بار یکدیگر را می‌بوسند و دست هم را می‌گیرند. والدین به شوخی به نوجوانان خود می‌گویند که "عاشق" شده‌اند. این فیلم موضوعات دوستی، کار تیمی و شجاعت را ترویج می‌کند و الگو‌های مثبتی ارائه می‌دهد که نشان می‌دهد وقتی به خودتان اعتقاد داشته باشید و دیگران را حمایت کنید، چه اتفاقی می‌افتد. برای آگاهی از فیلم‌های مشابه بیشتر، می‌توانید برای دریافت ایمیل‌های هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت‌نام کنید.

این داستان شیرین جنبه‌های مثبت زیادی دارد، اما کمی طولانی‌تر از حد لازم است. داستان بر دو دختر با پیشینه‌های متفاوت تمرکز دارد، هر دو عاشق اسب هستند. یکی از خانواده‌ای ثروتمند و سختگیر می‌آید، در حالی که دیگری که با معلولیت به دنیا آمده، با مادر سختکوش و مهربانش زندگی می‌کند. طولی نمی‌کشد که بفهمیم داستان به کجا می‌رود و چطور تمام می‌شود. در حالی که یکی از دخترها از عمل جراحی ستون فقراتش بهبود می‌یابد و سوارکاری یاد می‌گیرد، آن یکی، سوارکار رقابتی، باید رابطه‌اش را با والدین سلطه‌گرش ترمیم کند. هر دو دختر در حالی که با سختی‌های زندگی‌شان دست و پنجه نرم می‌کنند، از درون و بیرون بهبود می‌یابند.این فیلم داستانی را روایت می‌کند که می‌توانست در زمان بسیار کمتری گفته شود و این موضوع ممکن است باعث شود مخاطبان جوان قبل از رسیدن به پایان، علاقه خود را از دست بدهند. با این حال، عاشقان اسب که مایل به نادیده گرفتن طول بیش از حد فیلم هستند، با خوشحالی خود را در این داستان ملایم غرق می‌کنند.