همه چیزهایی که برای کریسمس می‌خواهم

سارا (گیل اوگریدی) مسئول یک مرکز اجتماعی در شهر نیویورک است. او مادر مجرد جسی، پسر ۹ ساله‌ای است که هنوز پدرش را که قبل از اینکه بتواند او را بشناسد فوت کرده، بسیار دوست دارد، اما آرزو می‌کند مادرش بتواند فرد جدیدی را پیدا کند. وقتی یک شرکت اسباب‌بازی مسابقه‌ای را اعلام می‌کند که در آن به برنده هر چیزی که بخواهد برای کریسمس می‌دهد، جسی در مسابقه شرکت می‌کند و ویدیویی را به شرکت ارسال می‌کند که در آن برای مادرش خواستار یک دوست پسر می‌شود. شرکت اسباب‌بازی با دیدن یک کمپین بازاریابی برنده، تصمیم می‌گیرد جایزه را به جسی بدهد، به این معنی که سارا را در یک سری قرار ملاقات بد با مردانی که مناسب او نیستند، قرار می‌دهد. در حالی که این قرارها اتفاق می‌افتد، جسی امیدوار است سارا متوجه شود که دوست و همسایه‌شان بن، رهبر گروه پیشاهنگی و روزنامه‌نگار یک روزنامه محلی، واقعا بهترین فرد برای اوست. اما در همین حال، یکی از وارثان ثروتمند شرکت اسباب‌بازی (گرگ جرمن) عاشق سارا می‌شود، و بنابراین سارا باید تصمیم بگیرد که چه چیزی برای او و جسی بهترین است در حالی که برف‌های کریسمس شروع به باریدن می‌کنند.

• داستان‌های عاشقانه در فیلم‌های کریسمس می‌تواند موضوع گفتگوی خانواده‌ها باشد. چرا این دو اغلب با هم همراه می‌شوند؟
• این فیلم تا چه حد به واقعیت زندگی والدین مجرد و فرزندان آن‌ها نزدیک است؟
• فیلم به همان شکلی که فکر می‌کردید به پایان رسید؟ چه چیزی می‌توانست کیفیت این فیلم را بهبود ببخشد؟

والدین باید بدانند که تمام چیزی که برای کریسمس می‌خواهم، یک فیلم عاشقانه و قابل پیش‌بینی کریسمس است که برای نوجوانان و جوانان مناسب است. شخصیت‌های بزرگسال در فیلم شراب می‌نوشند و در دو صحنه، تبلیغ محصول به وضوح دیده می‌شود. از جنبه‌های مثبت فیلم، می‌توان به تلاش آن برای نشان دادن سختی‌هایی که والدین مجرد و فرزندانشان با آن مواجه هستند، به‌ویژه زمانی که یکی از والدین فوت کرده است، اشاره کرد. در نهایت، می‌توان این فیلم را تفسیری ضعیف از فیلم بی‌خوابی در سیاتل با پس‌زمینه کریسمس دانست. برای آگاهی از فیلم‌های مشابه، می‌توانید برای دریافت ایمیل‌های هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت‌نام کنید.

در پایان روز، تمام چیزی که برای کریسمس می‌خواهم نسخه‌ای با تم تعطیلات و کمی تغییر یافته از فیلم بی‌خوابی در سیاتل است. در حالی که فیلم تلاش قابل قبولی در نشان دادن صادقانه دشواری‌هایی که والدین مجرد و فرزندان آنها با آن روبرو هستند، انجام می‌دهد، اما داستان خود به شدت به فرمول قابل پیش‌بینی و تکراری پایبند است، و بسیاری از شخصیت‌ها - دوست بی‌پروا زن مجرد که به او می‌گوید باید بیشتر قرار ملاقات بگذارد، مرد ثروتمند لوس که هرگز مجبور به کار با دست‌هایش نبوده، مرد خوب همسایه که هرگز فرصتی برای استراحت پیدا نمی‌کند - اصلاً خلاقانه نیستند.در حالی که بازیگران سعی خود را با این مواد تکراری انجام می‌دهند، کافی نیست که آن را ارزشمند کند. بچه‌های کوچک با تأکید بیشتر بر عشق و کمتر بر کریسمس خسته می‌شوند، و بچه‌های بزرگ‌تر حدود ۲۰ دقیقه بعد، اگر نه زودتر، نشانه خوبی از پایان فیلم خواهند داشت.