بازگشت دایه مکفی

در زمان جنگ جهانی در بریتانیا، مزرعه‌ای وجود دارد که ایزابل گرین و سه فرزندش نورمن، مگزی و وینسنت در آن زندگی می‌کنند. شوهر ایزابل در جنگ است و او باید به تنهایی کارهای مزرعه را انجام دهد، برای تأمین مخارجشان در مغازۀ خانم دوکرتی کار کند و از فرزندان پُرسر‌و‌صدایش نگهداری کند. در کنار تمام این سختی‌ها، او از فریب‌های برادر‌شوهرش، فیل، برای تصاحب مزرعه درامان نیست؛ اما سختی واقعی برای ایزابل، از جایی شروع می‌شود که خواهرزاده‌های او سیلیا و سیرول برای مدتی به خانۀ آن‌ها می‌آیند. در اولین شب حضور آن‌ها، یک جنگ بزرگ بین بچه‌های ایزابل و خواهرزاده‌هایش درمی‌گیرد که فقط یک نفر از پس آن برمی‌آید: پرستار مک‌فی. او یک زن زشت است که با عصای جادویی‌اش به خانۀ ایزابل می‌آید تا پرستار بچه‌ها باشد. او یک قانون برای کار خود دارد «زمانی که بچه‌ها او را دوست ندارند؛ اما به او نیاز دارند، پیش بچه‌ها می‌ماند و زمانی‌که بچه‌ها او را دوست دارند و به او نیازی ندارند، او می‌رود.» بچه‌ها پرستار مک‌فی را دوست ندارند؛ اما طی مدتی از او یاد می‌گیرند که وسایل‌هایشان را باهم تقسیم کنند، به یکدیگر کمک کنند و همدیگر را دوست بدارند. آموزش‌های پرستار مک‌فی جواب می‌دهد و زمانی‌که عمو فیل یک تلگراف جعلی دربارۀ کشته‌شدن پدر بچه‌ها در جنگ به آن‌ها می‌دهد، بچه‌ها با همکاری هم او را رسوا می‌کنند و مزرعه را نجات می‌دهند. در پایان پدر بچه‌ها از جنگ برمی‌گردد و پرستار مک‌فی که حالا همه دوستش دارند؛ اما به او نیاز ندارند، خانوادۀ گرین را ترک می‌کند.

• بچه‌ها چه درس‌هایی از پرستار مک‌فی گرفتند؟ تا به حال تو نیز با همسالانت دعوا کردی؟ فکر می‌کنی بتوانی مثل بچه‌های این فیلم با او دوست شوی؟ اگر جای نورمن و مگزی بودی، لباس‌ها یا تخت‌خوابت را به آن‌ها می‌دادی؟ اگر بچه‌ها به دعوا‌کردن با هم ادامه می‌دادند، می‌توانستند مشکل مزرعه را حل کنند؟ بچه‌ها زمانی خوشحال‌تر بودند که دعوا می‌کردند، یا زمانی‌که به‌هم کمک می‌دادند؟ خلاصه: بچه‌ها چه درس‌هایی از پرستار مک‌فی گرفتند؟

انیمیشن «پرستار مک‌فی» داستان یک پرستارِ بچه است که به مادران و پدران در نگهداری از فرزندانشان کمک می‌کند و رفتارهای نادرست بچه‌ها را تغییر می‌دهد. در قسمت دوم این فیلم، با نام «بازگشت پرستار مک‌فی»، این پرستار به کمک مادری می‌رود که بچه‌هایش دائم با پسرخاله و دخترخالۀ خود دعوا می‌کنند. او به بچه‌ها یاد می‌دهد که وسایلشان را باهم تقسیم کنند، با هم دوست باشند و به یکدیگر کمک کنند. دریافت پیام‌های این فیلم برای کودکان ساده و قابل فهم است و می‌تواند به روابط دوستانۀ فرزند شما کمک کند. می‌توانید از فرزندان خود بخواهید تا وضعیت شخصیت‌ها را قبل و بعد از دوست‌شدن با یکدیگر مقایسه کنند تا توجهشان به لذت دوستی بیشتر شود. از کودکان خود بخواهید خودشان را جای شخصیت‌ها قرار دهند و احساس‌شان را دربارۀ تقسیم وسایل یا تلاش‌کردن برای حل مشکل دیگران بگویند. احساس مسئولیت بچه‌های ایزابل برای نجات مزرعه و شجاعت آن‌ها می‌تواند الگوی خوبی برای کودکان باشد، به‌ویژه اینکه شخصیت‌های فیلم کودک هستند و یادگیری از رفتارهای خوبشان برای فرزند شما ساده‌تر است، هرچند همین موضوع می‌تواند باعث شود کودکان از صحنه‌های درگیری و دعوای بچه‌ها با یکدیگر تقلید کنند. پس بهتر است با راهنمایی خود، توجه فرزندتان را به تغییر رفتار شخصیت‌ها جلب کنید و با آن‌ها دربارۀ پیامدهای رفتارهای نادرست فیلم صحبت کنید. مراقب باشید که توهین‌ها و الفاظ نادرستی که شخصیت‌ها به‌کار می‌برند، مورد تقلید کودکان قرار نگیرد. خلاصه: این فیلم روابط دوستانه را به فرزندان یاد می‌دهد. مراقب باشید فرزندانتان از رفتارهای بد فیلم که بعداً باعث پشیمانی می‌شود، تقلید نکنند.

این داستان بسیار قابل پیش‌بینی است و راز چندانی دربارهٔ نحوهٔ پیش رفتن اتفاقات وجود ندارد، اما بچه‌ها اهمیتی نمی‌دهند چون مشغول لذت بردن از آن هستند. آنها از خوک‌های پرنده و شناگر، خوابیدن حیوانات در خانهٔ یکدیگر و بچه‌هایی که به صورت کمدی خودشان را می‌زنند تا دعوایشان تمام شود، خنده‌شان می‌گیرد. جادوی داستان ناننی مک‌فی این است که کاملاً از داستان‌های محبوب کودکی مانند مری پاپینز و بِیب الهام گرفته شده است، با کمی چیتی چیتی بنگ بنگ برای اضافه کردن تفریح وسایل نقلیهٔ پرنده. تاملینسون که نویسنده و تهیه‌کنندهٔ فیلم نیز هست، به وضوح در نقش پرستار بچه راحت است و کار کردن با کودکان برای او آسان است، و صحنه‌های او با بچه‌ها سرگرم‌کننده است. گالهاال - که لهجهٔ او به طرز شگفت‌آوری دلپذیر است - مانند کالین فرث نیست، اما دوست‌داشتنی و شیرین است و نمی‌توانی جز برای او و دوستش، خانم فراموشکار دوچرتی (مگی اسمیت)، هورا بکشی.با این حال، برخی از جنبه‌های دیگر فیلم کسل‌کننده هستند، مانند پرنده‌ای که پاتیل پنجره را می‌خورد، قاتلان زن شیرین اما ترسناک، و عمو فیل مزاحم (ایفانز) که مدام ظاهر می‌شود. اما چند کامئو فوق‌العاده از مردان وجود دارد که بدون شک دوستان تامپسون هستند (مک‌گرگور و رالف فاینز). حضور آنها در فیلم بسیار لذت‌بخش است، به‌ویژه فاینز بزرگ در نقش یک مقام خشک و رسمی در دفتر جنگ که پدر دور از دسترس دختران پسرعمو است. در مورد پسرعموها، آنها در ابتدا شیطنت‌های مناسبی دارند و سپس با یکدیگر دوست صمیمی می‌شوند. پایان فیلم بسیار احساسی است، زیرا به فیلم اول مرتبط می‌شود و این امکان را باقی می‌گذارد که ناننی مک‌فی دوباره ظاهر شود.