درباره فیلم
«بچههای بد» انیمیشی ماجراجویانه و کمدی است که بر اساس مجموعه رمان مصور کودکان، نوشته آرون بلابی، نویسنده استرالیایی ساخته شده است. بزرگترین باند تبهکاری شهر، یعنی تیم بچههای بد، با قرار گرفتن در داستانی جذاب مسیر زندگیشان عوض میشود و به موجودات خوبی تبدیل میشوند که همه دوستشان دارند. مهمترین پیام این اثر این است که حتی بزرگترین دزدان و خلافکاران نیز میتوانند روزی به انسانهای خوب و مفیدی تبدیل شوند. انسانهایی با قلبهای آکنده از محبت به همنوع. در میان پیامهای مثبت، این انیمیشن بسیار هیجانانگیز، با میزان بالایی از خشونت و ناهنجاری اجتماعی است. بنابراین تماشای آن برای ردهی سنی زیر 12 سال توصیه نمیشود.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: کم
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشگروه بچههای بد که به خلافکاری و دزدی، شهره هستند و تا کنون پلیس موفق نشده تا آنان را دستگیر کند، این بار تصمیم میگیرند جایزه دلفین طلایی را بدزدند. این جایزه که سالانه به بهترین شهروند، خوشقلبترین و مهربانترین آنان تعلق میگیرد، امسال قرار است به پروفسور مارمالاد اهدا شود. بچههای بد با یک برنامهریزی گروهی، به محل برگزاری مراسم میروند تا نقشه خود را عملی کنند. گرگ در حال پایین آمدن از پلههاست که پیرزنی که در مقابل او سعی دارد تا به سختی از پلهها پایین برود، توجهش را جلب میکند. ابتدا گرگ قصد دزدیدن کیف پر از طلا و جواهرات پیرزن را دارد اما در دوراهی کیفقاپی و نجات پیرزن از سقوط، نجات پیرزن را انتخاب میکند. پیرزن او را در آغوش کشیده و با اشک و ناله از او تشکر میکند. این اولین باری است که گرگ به کسی کمک میکند. در نتیجه احساساتش غلیان پیدا کرده و به قول خودش انگار مور مورش میشود! احساس خوشایندی که تا آن روز تجربه نکرده بود. همه چیز خوب پیش میرود و آنها موفق میشوند تا جایزه را بدزدند اما در هنگام فرار دستگیر میشوند. پروفسور مارمالاد از شهردار میخواهد تا یک فرصت دوباره به بچههای بد بدهد و تربیتشان را به او بسپارند. شهردار هم موافقت میکند. بچههای بد به اقامتگاه مارمالاد میروند و او سعی میکند تا از آنها موجودات خوبی بسازد. گرگ که واقعا دلش میخواهد به موجودی خوب و مهربان تبدیل شود که همه دوستش داشته باشند، گربهای را از خطر نجات میدهد و ویدیوی آن، بین مردم پخش میشود. نگاه مردم به گروه بچههای بد عوض میشود. به همین دلیل بار دیگر آنها را به مراسم خیریهای دعوت میکنند. در آنجا شهابسنگ قلبی دزدیده میشود و همه بچههای بد را متهم میکنند. آنها بار دیگر دستگیر میشوند اما این بار گرگ متوجه میشود که دزد اصلی مارمالاد است. او با صحنهسازی و ظاهرسازی به دنبال دستیابی به قدرت مغناطیسی و عجیب شهابسنگ است تا بر همه حکومت کند. روباه که به ماجرا مشکوک شده بود، برای آزادی گروه به زندان میرود و آنها را آزاد میکند. روباه و گرگ با همکاری اعضای دیگر گروه موفق به دستگیری مارمالاد و از بین بردن شهابسنگ میشوند. گروه بچههای بد، رویه زندگیشان را عوض کرده و به موجودات خوب و مفیدی برای جامعه تبدیل میشوند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- موضوعات متعددی را برای گفتوگو میتوانید از دل این اثر بیرون بکشید. از جمله درباره کلیشهسازیها در جامعه، قضاوتکردنهای نابجا، برچسب زدن که به ویژه در میان نوجوانان بسیار دیده میشود، وفای به عهد، خیانت نکردن و... این گفتوگو میتواند در قالب سوالاتی مانند سوالات زیر ادامه پیدا کند: به نظرت چرا مار دوست نداشت تغییر کند؟ برای تو پیش آمده است که کسی تو را برخلاف شخصیت واقعیات خطاب کند و یا برچسب ناروایی به تو بزنند؟ برای دوستانت چطور؟ تا به حال در چنین موقعیتی قرار گرفتهای؟ پاسخ تو به کسانی که مدام به دیگران برچسب میزنند و اجازه نمیدهند تا آنها خود واقعیشان را بروز دهند، چیست؟ اگر تو به جای مار بودی به دوستت خیانت میکردی؟ آیا گرگ کار درستی کرد که به دنبال نجات مار بود؟ تا به حال در جامعه با شخصیتهایی مثل مارمالاد برخورد داشتهای؟ چطور میتوان از آسیب این افراد در امان بود؟ تا به حال به کسی کمک کردهای که احساس خوب و خاصی در تو ایجاد کرده باشد؟ خلاصه: درباره علت تغییر شخصیت قهرمانان داستان، لزوم پرهیز از قضاوت و برچسب زدن به افراد در جامعه و کلیشهسازی، صداقت و وفای به عهد قهرمانان داستان، با فرزندان خود گفتگو کنید.
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشداستان این انیمیشن بسیار جذاب، پرکشش و هیجانانگیز است. باید توجه داشت که قهرمان داستان معروف به بچههای بد هستند و هر عمل خلافکارانه و جنایتکارانهای را مرتکب شدهاند در نتیجه با ناهنجاریهای اجتماعی بسیاری روبرو هستیم که البته به پایانی خوب ختم میشوند. بچههای بد در طول داستان تغییر رویه میدهند و سعی میکنند به مردم شهر کمک کنند. آنها شهابسنگ را که خطری بزرگ محسوب میشود، از بین میبرند و موجب میشوند چهره واقعی مارمالاد برملا شود. با تغییر رفتار گرگ و دوستانش مردم درمییابند که قضاوت از روی ظاهر افراد اشتباه است و جمله «کتاب را از روی جلدش قضاوت کنید» جمله غلطی است.
اعمال خلافکارانه قهرمانان داستان به نوعی به نمایش درمیآید که بیشتر برای مخاطب جذاب است تا اینکه زشت و زننده به نظر برسد! خشونتها به شکلی زیبا و فانتزی و عادی جلوه مینماید که منجر به بازنمایی جذاب برای بیننده خواهد شد. به ویژه رانندگیهای خطرناک قهرمانان و تعقیب و گریزهای هیجانی که به تصویر کشیده میشود، میتواند در ناخودآگاه نوجوان رسوب کرده و موجب تقلید شوند.
پیامهای داستان اما واضح است و در هالهای از ابهام و یا پیچیده مطرح نمیشود و فهمش برای مخاطب آسان است. در نتیجه میتواند برای مخاطب نوجوان اثر خوبی داشته باشد.
تماشای نسخه پالایش شده این انیمیشن در کنار اعضای خانواده (با توجه به ردهی سنی) فرصت خوب در کنار هم بودن و صحبت و گفتوگو را فراهم میکند.
خلاصه:
ناهنجاریهای اجتماعی به نمایش درآمده در این اثر از جمله رانندگی خطرناک و قانونشکنی ممکن است باعث تقلید نوجوانان شود. پیامهای داستان واضح و به دور از پیچیدگی است. برای تماشا از نسخههای پالایش شده استفاده کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این انیمیشن اقتباسی دوستداشتنی و جذاب از کتابهای پرطرفدار آرون بلابی است که با نگاهی مدرن و دلنشین به ضربالمثل «گرگ در لباس میش» میپردازد. این پویانمایی با رویکردی همدلانه به گروهی از دزدان که تنها وانمود میکنند «خوب» شدهاند، نشان میدهد که وقتی کسی را «بد» مینامند، ممکن است در نهایت خود نیز چنین تصوری از خود پیدا کند. این پویانمایی ابزار مناسبی برای توضیح تعصبات پنهان و همچنین مشکلات ناشی از برچسبها و کلیشههاست. ایتن کوهن، نویسنده و تهیهکننده، فراتر از محتوای منبع، نشان میدهد که حتی کسانی که ظاهر «خوب» دارند نیز ممکن است نیاز به بررسی دقیقتری داشته باشند قبل از اینکه اعتماد ما را به دست آورند که این خود درس ارزشمندی است.این فیلمنامه ممکن است چند ایراد داشته باشد که برای والدین آزاردهنده باشد، اما در کل، «بدها» یک سرگرمی لذتبخش است که شبیه نسخهای کودکانه از فیلم «یازده یار اوشن» است و بچهها روی جزئیات کوچک آن متمرکز نخواهند شد. با این حال، اگرچه پایانبندی آن مسئولانه است و نشان میدهد که جرم سودی ندارد، اما در طول فیلم جرم را جذاب نشان میدهد. این باند دزدها نه از روی نیاز، بلکه به دلیل مهارت خود در دزدی، دست به سرقت میزنند و این کار را بهطور مشروع سرگرمکننده نشان میدهند (آقای ولف، دزد جنتلمن، بسیار باحال است، بنابراین تعجب نکنید اگر فرزندتان سعی کرد چیزی از کیف پول یا جیب شما برباید تا بامزه باشد). امیدواریم پیام مبارزه با تعصب، تأثیر ماندگار این فیلم باشد.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.