ماسک

در فیلم ماسک، جیم کری نقش استنلی ایپکیس را بازی می‌کند، یک کارمند بانکی خجالتی که به جز سگش میلو، زندگی بسیار انفرادی دارد. بعد از یک روز خیلی خجالت‌آور، استنلی با ماسکی جادویی مواجه می‌شود که به او اجازه می‌دهد خیال‌پردازی‌های وحشیانه‌اش را به واقعیت تبدیل کند. وقتی ماسک را می‌زند، استنلی به یک گربه‌ی هِپ با صورت سبز و کت زوت‌سوت تبدیل می‌شود که همه‌چیزهایی که او نیست را مجسم می‌کند؛ یک مرد با اعتماد به نفس بالا و زن‌کش که از هیچ‌کس حساب نمی‌برد. اما ماجراجویی‌هایش او را به دردسر می‌اندازد، بعد از اینکه سراغ یک سرقت بانکی می‌رود و دوست‌دختر رئیس مافیا (کامرون دیاز) را می‌دزدد. تا پایان فیلم، استنلی اعتماد به نفس کافی به دست می‌آورد تا بدون ماسک خودش باشد و در این فرایند درس ارزشمندی می‌آموزد.

• خانواده‌ها می‌توانند در مورد ایده قضاوت کردن در مورد افراد بر اساس ظاهر، ثروت و شخصیتشان صحبت کنند. والدین می‌توانند از این فیلم برای بحث در مورد تعیین اهداف شخصی در جهت خودسازی استفاده کنند.

والدین باید بدانند که این فیلم شامل خشونت کارتونی زیادی است. تیراندازی و خونریزی وجود دارد و یک مرگ خارج از صحنه رخ می‌دهد. اموال بدون هیچ پیامدی تخریب می‌شوند. مردی با اگزوز خودرو از پشت او نمایش داده می‌شود. یک کاندوم به‌طور مختصر در یک شوخی بادکنکی نشان داده می‌شود. چند شات بر سینه زن تمرکز می‌کند و شوخی‌های متعددی در مورد رابطه جنسی وجود دارد. برای اطلاع از فیلم‌های مشابه بیشتر، می‌توانید برای دریافت ایمیل‌های هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت‌نام کنید.

این فیلم شاد و سرگرم‌کننده جیم کری، نسبتاً بی‌ضرر است. در سال ۱۹۹۴، یک بازیگر ناشناس و یک ستارهٔ ظاهراً یک‌ضرب و فنّا، در فیلم ماسک بازی کردند. این فیلم به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال تبدیل شد و جایگاه جیم کری را به‌عنوان یک ستارهٔ واقعی سینما تثبیت کرد و باعث آغاز دوران بازیگری کامرون دیاز، دختر محبوب آن دوران، شد. تجربهٔ قبلی جیم کری در نقش‌های دراماتیک و کمدی فیزیکی، او را به تنها انتخاب برای این فیلم تبدیل کرد. فیلم ماسک وسیله‌ای عالی برای به نمایش گذاشتن توانایی‌های جیم کری در بازی هر دو نقش یک بازندهٔ دوست‌داشتنی و یک تهدید دیوانه‌وار است. جلوه‌های ویژهٔ شرکت صنعتی لایت اند مجیک، جزئی جدایی‌ناپذیر از موفقیت این فیلم هستند. بدون این جلوه‌های ویژه، تماشاگران مجبور بودند به داستان فیلم توجه کنند که ناهماهنگ، قابل‌پیش‌بینی و به‌تنهایی ارزش قیمت بلیت را نداشت.بچه‌ها عاشق این فیلم خواهند شد. جیم کری هر فانتزی کودکی را به تصویر می‌کشد، از تخریب چیزها بدون گرفتار شدن تا نجات روز و جلب توجه دختر مورد علاقه. ممکن است روزی که این فیلم را به خانه آوردید را لعنتی بنامید، وقتی کلمات و عبارات مثل «دود می‌کنم!» و «کسی جلویم را بگیرد!» تا تولد بعدی فرزندتان در ذهن او باقی بماند.