تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: کم
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: خیلی زیاد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشدر آغاز فیلم غواصی و پروانه، ژان دومینیک بوبی (متیو آمالریک) در حالی که از کما بیرون میآید، خبرهای وحشتناکی دریافت میکند: سردبیر مجله ال فرانسه در سن ۴۳ سالگی دچار سکته مغزی شدیدی شده است که منجر به فلج کامل او شده است، اما هوشیاری و درک او کاملاً حفظ شده. فیلم جولین اشنابل بر اساس خاطرات بوبی ساخته شده و زندگی سابق او به عنوان یک مرد خوشگذران را در کنار شرایط فعلیاش به تصویر میکشد. تنها راه ارتباطی سردبیر سابق چشم چپ اوست که هنوز میتواند آن را پلک بزند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد نحوهی اتخاذ دیدگاههای مختلف توسط رسانهها برای روایت داستانهای گوناگون صحبت کنند. چگونه دیدن چیزها از زاویههای غیرمنتظره بر احساسات شما نسبت به شخصیتها و داستانهایشان تأثیر میگذارد؟ آیا فیلمهای دیگری با دیدگاه مشابهی دیدهاید؟ خانوادهها همچنین میتوانند در مورد تلاشهای بابی برای ارتباط برقرار کردن حتی در شرایطی که به نظر غیرممکن میرسد، بحث کنند. چگونه خاطرات او بر دیدگاه امروزش تأثیر میگذارد؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که این درام فرانسوی زیرنویسدار، نگاهی نسبتا پیچیده، هرچند تکراری، به دیدگاه یک شخصیت فلج ارائه میدهد. دوربین از زاویه دید بسیار محدود او (از یک چشم) استفاده میکند و خیالپردازیهای شهوانی و فلشبکهای او را نشان میدهد (که شامل بوسیدن با زبان با اشتیاق نیز میشود). تصاویر تکراری از سینه و باسن زنان وجود دارد، و همچنین سینه و باسن برهنه (و در یک صحنه غیرجنسی، اندام تناسلی مرد). در روایت صدای روی تصویر، شخصیت اصلی در مورد عدم تحرک و تخیل فعال خود صحبت میکند، از جمله تمایلات جنسی و گاهی مرگ. برای آگاهی از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت نام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
زومهای واید و رنگهای پاستلی محو، گیجی بابی را به تصویر میکشند و به اشنابل جوایز کارگردانی در کن و گلدن گلوب را هدیه میدهند. در حالی که این رویکرد هنری است، اما حقهای بیش نیست. میتواند خستهکننده باشد وقتی که ترکیبها نمایانگر دیدگاه ذهنی بابی از بدن زنان است، اما جابهجاییها بین گذشته و حال - مانند وقتی که بابی به یاد میآورد که پدرش را (مکس فون سیدو) اصلاح میکرد - خاطراتی لطیف را به تصویر میکشند، که در آن پسر اکنون حال خود را درک میکند. در حالی که بابی به بچههایش نگاه میکند که در ساحل بازی میکنند، در نهایت درک میکند که چقدر مهم است که احساسات را با عزیزان به اشتراک گذاشت. احساس او اکنون به یک «زامبی» تقلیل یافته است، از آنچه که بیشتر میخواهد محروم شده است - لذتهای حسی و ارتباطات - همزمان خشمگین و سپاسگزار است. این شکاف، معضل تأثیرگذارترین فیلم است که با جلوههای زیباییشناختی حل نشده است.نگاه بادی از طریق قاب دوربین و صدای راوی بیان میشود که طعنههای آتشین و گاه خودآزاری او را نشان میدهد. وقتی با درمانگر گفتار درمانی، آنریت (ماری-جوزه کروز) ملاقات میکند، در ذهن خود به او ابراز علاقه میکند. وقتی دوربین به سمت سینههای او حرکت میکند، در خیال خود میگوید: «آیا من در بهشت هستم؟» او کسی است که سیستم دیکته را پیشنهاد میدهد که در آن بادی با چشم بهم زدن حروف را انتخاب میکند. او میگوید: «وظیفه من اکنون این است که یادداشتهای سفر بیحرکت یک سرگردان را در ساحل تنهایی بنویسم.»
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.