درباره فیلم
داستان درمورد یک فرانابغه به نام «مگامایند» است. او که در کودکی ازطرف همه طردشده است در بزرگسالی تبدیل به یک خلافکار میشود. مگامایند بعد از شکست «مترومن»، قهرمان محبوب شهر، بیکار شده و قهرمان جدیدی درست میکند تا سرش گرم شود، ولی برخلاف انتظارش، این قهرمان جدید مردم را اذیت میکند و مگامایند جلوی او را میگیرد.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: کم
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: خیلی کم
الگوی مثبت: خیلی کم
پیام مثبت: خیلی کم
خلاصه فیلم
ویرایشاین داستان در شهری به نام متروسیتی روی میدهد. دو قهرمان با قدرتهای استثنائی و خاص همیشه درحال جدال و کشمکش باهم هستند. مگامایند رفتارهای شرورانهای دارد که البته بهخاطر کمبود محبت و طردشدن در دوران کودکی است. درعوض مترومن قهرمان محبوب شهر است و همیشه از مردم درمقابل مگامایند محافظت میکند.
اما وقتی حوصلهی مترومن از قهرمانبودن سر میرود همهچیز تغییر میکند. او بهصورت نمایشی دربرابر مگامایند شکست میخورد. مگامایند که ابتدا از این پیروزی سرمست است، رفتهرفته بیکار شده و حس پوچی به او دست میدهد. برای همین، به فکر درستکردن یک قهرمان میافتد.
او با قدرتی خاص، قهرمانی شبیه مترومن درست میکند و نام او را تایتان میگذارد. تایتان قبلاً همکار روکسان بود، تایتان خیال میکند چون الان شبیه یک قهرمان شده میتواند توجه روکسان را جلب کند، ولی موفق نمیشود. برای همین، درصدد انتقام از روکسان و مگامایند برمیآید. درنهایت مگامایند در طی یک نبرد، قدرتهای تایتان را از او میگیرد. در این میان مگامایند و روکسان عاشق هم میشوند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- علت رفتارهای مگامایند چه بود و چرا مردم را میترساند؟ چرا مگامایند روکسان را گروگان میگرفت؟ آیا واقعاً قصدش اذیتکردن روکسان بود؟ چرا مردم شهر هیچ کمکی برای مقابله با تایتان نمیکردند؟ خلاصه: شما میتوانید درمورد علّت رفتارهای مگامایند با فرزندتان صحبت کنید.
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشاین انیمیشن درمورد دو قهرمان فضایی با قدرتهای خاص است، آنها در دو محیط کاملاً متفاوت رشد میکنند. مگامایند که کاراکتر اصلی داستان است در کودکی در یک محیط نامناسب بزرگ میشود و هر کاری انجام میدهد نمیتواند ازطرف مربی و همسالانش مورد تأیید قرار بگیرد و توجه آنها را جلب کند.
همین طردشدن ازطرف دیگران و کمبود محبت او را به فردی شرور در بزرگسالی تبدیل میکند که تنها کاری که حال او را جا میآورد اذیتکردن افرادی است که درست در نقطهی مقابل شخصیت او هستد؛ یعنی کسانی مثل مترومن که همه او را دوست دارند و کارهای او را تأیید میکنند.
درادامه، با تغییر رفتار مگامایند روبهرو میشویم. طی ماجراهایی، فرصتی برای او ایجاد میشود تا با دختری به نام روکسان ارتباط بگیرد. او با دریافت محبت و تأیید از طرف روکسان، رفتار خود را اصلاح میکند.
زدوخوردهایی که در داستان ازطرف شخصیتها سر میزند بیشتر حالت فانتزی دارد. پررنگترین خشونت انیمیشن گروگانگیری است. روکسان دوبار گروگان گرفته میشود، بار اول توسط مگامایند است که از عملکرد کاراکترها و همینطور دیالوگها معلوم میشود این کار همیشگی مگامایند است. درهرصورت او واقعاً قصد آسیب به روکسان را ندارد، بلکه با این کار میخواهد سر به سر مترومن بگذارد. ولی تایتان در قضیهی گروگانگیری، با خشونت و عصبانیت تمام قصد اذیتکردن و آسیبرساندن به روکسان و مگامایند را داشت.
مردم شهر متروسیتی و حتی پلیس تنها نظارهگر این ماجراها هستند و برای بهبود اوضاع شهر همکاری ندارند. پلیس بهعنوان ارگانی که وظیفهی حفظ امنیت شهر را دارد، ضعیف و ناتوان نشان داده میشود. بهطوریکه مگامایند میتواند خیلی راحت سر آنها کلاه بگذارد و هر موقع لازم بود بهراحتی از دست پلیس فرار کند.
بین مگامایند و روکسان روابط عاشقانه و صحنهی بوسه وجود داشت. روکسان بدون توجه به ظاهر عجیب مگامایند او را دوست داشته و با او ازدواج میکند. این نکتهی مثبتی است که به کودکان و نوجوانان یاد میدهد برای انتخاب دوستانشان به ظاهر اکتفا نکرده و به باطن و اخلاق دیگران بیشتر توجه کنند.
نکتهی جالب و قابلتوجه این است که همیشه در داستانها چهرههای عجیب و زشت نقش منفی دارند و درعوض چهرههای زیبا نقش مثبت داشته و قهرمان داستان هستند. ولی این کلیشه در این انیمیشن شکسته شده و در پایان، مگامایند قهرمان محبوب شهر میشود. درکل، این انیمیشن داستان جالب و خوشساختی دارد.
خلاصه: میزان ترس و خشونت نسبتاً پایین است. درواقع میتوان گفت خشونت در این انیمیشن حالت فانتزی داشت و شخصیت منفی داستان بالاخره مجازات میشود.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
فرل یک کمدین با استعداد است و صداپیشگی او فوقالعاده است. تلفظهای خندهدار او — او مترو سیتی را «متـراسیتی» تلفظ میکند، انگار که با «مانستراسیتی» قافیه دارد، و کلمه ملانکولی را «ملانکولی» تلفظ میکند — و گفتگوهای صمیمی او با راکسانِ فی، از همان ابتدا ثابت میکنند که او یک قهرمان است که در بدن یک شرور گرفتار شده. در مقابل، پیت کار زیادی ندارد، به جز متقاعد کردن بینندهها که صدایش متعلق به آن نوع ابرقهرمان درخشان است که میتواند با نوزادان خندان بازی کند و با نگاهی به لبخند چانهاش، زنان شهر را به گریه بیندازد. کاری که انجام دادنش سخت نیست — وقتی شما برد پیت هستید! کراس و هیل به عنوان دستیار و دشمن، به ترتیب، سرگرمکننده هستند، اما این گروه ستارهها نمیتوانند جبران کنند که داستان بعد از شکست مترومن، کمی افت میکند. بخشی از آن به خاطر کسالت مگامایند است، اما بخشی دیگر فقط کند است — حتی اگر خندههای زیادی وجود داشته باشد.موسیقی، به عنوان مثال، یک لیست پخش کلیشهای از قطعات راک محبوب مانند «بازگشت به سیاه»، «جاده به جهنم» و «خوشآمدید به جنگل» است. همه اینها کلاسیکهای فوقالعالی هستند، اما آیا قبلاً آنها را در فیلمهای زیادی نشنیدهایم؟ با توجه به اینکه موسیقی متن فارل ویلیامز در فیلم «من نفرتانگیز» با تم مشابه چقدر اصیل بود، این انتخابهای قابل پیشبینی (هرچند بهسرعت قابل تشخیص) به نظر انتخابهایی تنبلانه میرسند. و این مشکل کلی فیلم است: سرگرمکننده و خندهدار است، اما قابل توجه نیست. این نوع انیمیشن الهامبخش لباسهای هالووین یا تماشای مکرر در دستگاه دیویدی اتاق خانواده نخواهد بود.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.