درباره فیلم
ادامهی پرشور و حرارت، تاریکتر از قسمت اول است و سلاحهای بیشتری دارد.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: زیاد
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشده سال پس از وقایع اوجگیرنده در فیلم طلوع سیاره میمونها، آنفولانزای میمونها در سراسر جهان شیوع پیدا کرده، اکثریت جمعیت انسانها را از بین برده و جهان را به عصر تاریکی جدیدی از هرج و مرج فرو برده است. اما در سان فرانسیسکو، سزار (اندی سرکیس) و دوستان میمون فوقالعاقلش شکوفا شدهاند، جامعهای ساختهاند که در آن همه میمونها با هم کار و زندگی میکنند و به قوانینی پایبندند که از کشتن یکدیگر منعشان میکند. سزار آلفای نر است، پس وقتی گروهی از انسانها به رهبری مالکوم (جیسون کلارک) و کارور (کیرک آسودو) که ماشهاش را به راحتی میکشد، در حالی که به دنبال سدی هستند، به پناهگاه میمونها برمیخورند، سزار است که به بازماندگان انسانها که متحیر شدهاند، فریاد میزند «برو!». مالکوم که متوجه میشود سد تنها امید بازماندگان برای بازگرداندن نیرو به مستعمرهشان است، بازمیگردد تا از میمونها اجازه بگیرد تا تحقیقاتش را انجام دهد. کوبا (توبی کبل)، که زمانی شامپانزهای بود که در آزمایشگاه شکنجه میشد، به سزار توصیه میکند که به انسانها اعتماد نکند، اما سزار به گروه مالکوم اجازه میدهد کارشان را انجام دهند... تا اینکه شرایط غمانگیزی به جنگی تمامعیار بین میمونها و انسانها منجر میشود.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد میزان خشونت فیلم «طلوع سیاره میمونها» در مقایسه با فیلم اول صحبت کنند. این فیلم چگونه متفاوت است؟ تماشای کدام بخش دشوارتر است: خشونت مبتنی بر سلاح در این دنباله یا سوءاستفاده از حیوانات در فیلم اول؟
- چه چیزی در داستانهای پسا-آخرالزمانی آنقدر جذاب است؟ چرا مخاطبان به سمت انسانهایی که برای بقا تلاش میکنند جذب میشوند؟
- حیوانات معمولا به عنوان دوستان یا حیوانات خانگی انسان ها به تصویر کشیده می شوند، اما این میمون ها چه می خواهند؟ آیا می خواهند بر انسان ها حکومت کنند یا فقط آزادانه و جدا از آنها زندگی کنند؟
- دربارهٔ تفاوت دیدگاههای سزار و کوبا در مورد روابط انسان و میمون بحث کنید. آیا میتوانید مقایسههایی با زندگی واقعی در مورد دیدگاههای متفاوتشان ارائه دهید؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که طلوع سیاره میمونها دنباله تاریکتر و خشونتآمیزتری از ظهور سیاره میمونهاست، جایی که میمونها در برابر گروهی از بازماندگان انسانی پس از یک ویروس فوقالعاده، دست به اسلحه میبرند. طلوع، تعداد قربانیان بیشتری نسبت به ظهور دارد (با چند مرگ بسیار ناراحتکننده) و خشونت آن بیشتر از آزار و شکنجه حیوانات در فیلم اول، مبتنی بر جنگجویی و سلاح است. همچنین مقداری الفاظ زشت (لعنتی، احمق، یک فحش) و نوشیدن الکل وجود دارد، اما بهطور کلی لحظات پرشآور و سکانسهای اکشن شدید فیلم، آن را به یک فیلم هیجانانگیز پسا-آخرالزمانی برای نوجوانان و والدین تبدیل میکند. دیدگاههای مخالف در مورد صلح در برابر جنگ حتی ممکن است گفتگوهای جالبی در مورد تاریخ، سیاست و جنگ را برانگیزد. برای آگاهی از فیلمهای بیشتر از این دست، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این فیلم با عمق و ارتباطش با دنیایی که در آن همزیستی میان انسانها به سختی هماهنگی میان انسانها و میمونها به نظر میرسد، تماشاگران را شگفتزده خواهد کرد. دههای که بین اتفاقات در ظهور و اکشن در طلوع سیاره میمونها قرار دارد، بشریت را نابود کرده اما به میمونها کمک کرده تا به یک جامعه منظم از شامپانزهها، اورانگوتانها (موریس خردمند به عنوان معلم جامعه بازگشته است)، گوریلها و دیگر میمونها تکامل یابند. با تمرکز بر میمونها در ابتدا و انتهای فیلم، کارگردان مت ریوز به وضوح نشان میدهد که جامعه به کدام سمت در حال حرکت است... و کدام یک داستانهای جالبتری دارند. قطعاً شخصیتهای جذاب این قسمت، میمونها هستند، به خصوص کوبا که به انسانها اعتماد نمیکند و همچنین حاضر است دروغ بگوید، تقلب کند و دزدی کند تا جنگی با مستعمره بازماندگان همسایه آغاز کند. و بلو آیز (نیک ترستون)، پسر بزرگ سزار، که بین گوش دادن به پدرش که متفکر است و کوبا که بیشتر از نظر لفظی جنگجو است، در دو راهی قرار دارد. سزار و کوبا، شخصیتهای جذاب و متضادی هستند و رابطه آنها بسیار غمانگیزتر از همتایان انسانی آنها، مالکوم و درایفوس (گری اولدمن) است که میمونها را فقط حیوانات احمق میداند.در اولین فیلم، سزار با ویل (جیمز فرانکو) رابطهای پدر و فرزندی داشت. اما در دنباله، او و مالکوم همردیف هم هستند — هر دو پدری که تلاش میکنند بهترین کار را برای پسران و جوامع خود انجام دهند. دوستی آنها به اندازهٔ رابطهٔ پدر و فرزندی از نظر احساسی تأثیرگذار نیست، اما دیدن دو صدای عقلانی که در مقابل نفرت میایستند، هنوز هم تاثیرگذار است. متاسفانه کاری که برای کری راسل یا کودی اسمیت-مکفی به عنوان شریک و پسر مالکوم وجود دارد، زیاد نیست؛ آنها — به همراه برخی از میمونهای اصلی، مثل موریس و راکت — دیالوگهای زیادی ندارند. با این حال، طلوع در نهایت یک درام تاریک و خشونتآمیز است که از آنچه هر کسی از دنبالهای برای یک فرنچایز انتظار دارد، محتوای بیشتری دارد. جلوههای بصری فیلم فراموشنشدنی هستند (میمونها روی اسبها! میمونهایی با اسلحه به سبک آرنولد شوارتزنگر!) و اکشن گاهی آزاردهنده است (چند مورد از کشتارها بهخصوص ناراحتکننده هستند).
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.