اسب امیدی

در کریسمس رنچ، لیز (تیلور لیونز) دختری ۱۶ ساله بداخلاق و بی‌ادب است که توسط والدینش از خانه‌شان در شهر به مزرعه اسب‌دوانی مادربزرگش (فرانسین لاک) آورده می‌شود، چرا که والدینش قادر به کنترل او نیستند. او احساس می‌کند که توسط والدینش رها و فریب خورده است و این احساسات را بر سر مادربزرگ مهربان و صبورش خالی می‌کند تا زمانی که به یک اسب کوچک بیمار علاقه‌مند می‌شود، اسبی که بسیار ضعیف است و نمی‌تواند در مسابقات پرش شرکت کند. وقتی لیز متوجه می‌شود که مزرعه به دلیل وام‌هایی که مادربزرگش برای کمک به کشاورزان محلی در تنگنا گرفته، در آستانه توقیف توسط بانک است، تصمیم می‌گیرد از اسب مراقبت و آن را آموزش دهد تا در مسابقات پرش برنده شود و پول کافی برای پرداخت وام را به دست آورد. او با پسر مفید یک دامدار محلی (الن ویلیامسون) آشنا می‌شود و رابطه‌ای دوستانه و معصومانه شکل می‌گیرد. لیز ثابت می‌کند که بچه بدی نیست، چرا که هوش و اراده او در نجات مزرعه نقش مهمی ایفا می‌کند.

• خانواده‌ها می‌توانند در مورد این موضوع صحبت کنند که چقدر آسان است که در مشکلات خودمان گرفتار شویم، درست مثل کاری که لیز در کریسمس رنچ انجام می‌دهد. به نظر شما کمک به دیگران یا حیوانات نیازمند چگونه می‌تواند روشی برای غلبه بر مشکلات شخصی باشد؟
• آیا فکر می‌کنید بچه‌ها ممکن است به مدرسه اهمیت ندهند و بدرفتار شوند اگر والدینشان زیاد در دسترس نباشند؟ چرا؟
• این فیلم در مقایسه با داستان‌های اسب‌سواری که قبلاً دیده‌اید چطور است؟ و در مقایسه با فیلم‌های کریسمس چطور؟

والدین باید بدانند که کریسمس رنچ درباره نوجوانی است که والدینش او را به مزرعه اسب مادربزرگش می‌برند تا بعد از یک دوره نوشیدن الکل، او را به راه راست هدایت کنند. این دختر نوجوان با عصبانیت واکنش نشان می‌دهد اما آرام می‌شود و به آموزش یک اسب بیمار کمک می‌کند. مسائل مربوط به جامعه و کمک به دیگران در زمان‌های دشواری مالی مورد تأکید قرار می‌گیرد. فحاشی محدود به کلمه sucks است. برای آگاهی از فیلم‌های مشابه، می‌توانید برای دریافت ایمیل‌های هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت‌نام کنید.

فیلمسازان احتمالا این فیلم را در دسته‌بندی درام خانوادگی قرار می‌دهند، اما بیشتر شبیه یک فانتزی به نظر می‌رسد. لیز موفق می‌شود در یک روز یک بازار بزرگ کریسمس در روستا برپا کند، با کالاهای اهدایی کافی که بتواند بیش از ۱۰،۰۰۰ دلار از خریدارانی که در یک روز از مناطق روستایی دورافتاده و نامعلوم بدون هیچ تبلیغاتی جمع شده‌اند، درآمد کسب کند. توضیح داده می‌شود که این درآمد، چندین ماه از وام پرداخت نشده مزرعه را پوشش می‌دهد. همچنین باور این موضوع که آموزش یک اسب کوچک بدون سابقه می‌تواند به‌طور معجزه‌آسایی یک قهرمان پرش تولید کند که بتواند با جوایز به دست آمده، وام را در آینده قابل پیش‌بینی پرداخت کند و مزرعه را به‌طور دائم نجات دهد، بسیار فانتزی است. ادعای دیگری که به همان اندازه غیرقابل باور است، این است که لیز گوشی تلفن همراه خود را برای هفته‌ها (!) در یک کیف در جایی خاموش می‌کند تا مجبور نباشد با والدینش صحبت کند. تعداد کمی از نوجوانان مایل هستند که تلفن‌های خود را کنار بگذارند، در حالی که با استفاده از نمایشگر شماره‌گیر می‌توانند به راحتی از تماس‌های ناخواسته اجتناب کنند. این موضوع کمی غیرقابل باور است.کریسمس رنچ فیلم بدی نیست. از فیلم رودئو گرل بهتر است، که تقریباً همان داستان و پیام را دارد، و احتمالاً ده‌ها فیلم متوسط اما دوست‌داشتنی دیگر که بر روی نوجوانان درگیر مشکلات تمرکز می‌کنند و به محیط‌های روستایی فرستاده می‌شوند، جایی که مراقبت از موجودات زنده دیگر به آنها کمک می‌کند تا بالغ شوند، مسئولانه رفتار کنند و خوشحال شوند.