درباره فیلم
داستان عمیق و تاملبرانگیزی در مورد هنر که شامل زبان و موقعیتهای جنسی است.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: ندارد
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشدر پاریس سال ۱۹۶۴، جیمز لرد (ارمی همر)، نویسنده آمریکایی، از سوی دوستش، هنرمند مشهور آلبرتو جاکومتی (جفری راش)، دعوت میشود تا برای نقاشی پرترهاش بنشیند. اگرچه این روند قرار است فقط چند روز طول بکشد، اما به مدت طولانیتری کشیده میشود و جیمز را در حالتی بهشدت کلافهکننده با روند هنری و زندگی آلبرتو آشنا میکند. در میان کسانی که به استودیو سر میزنند یا به آن هجوم میآورند، آنت، همسر صبور آلبرتو (سیلوی تستود)، دیگو، برادر اسرارآمیز آلبرتو (تونی شالهوب) و کارولین (کلمنس پوزی)، فاحشهای که آلبرتو بهطور آشکارا با او رابطه دارد و الهامبخش او شده است، حضور دارند. فیلم پرتره نهایی بر اساس خاطرات واقعی لرد با عنوان «پرترهای از جاکومتی» ساخته شده است.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد نحوه نمایش هنرمندان و هنر در فیلمها صحبت کنند. فیلم پرتره نهایی در مقایسه با دیگر فیلمها در این زمینه چگونه است؟ آیا فکر میکنید این فیلم بینشی در مورد فرآیند هنری یا ذهن و هنر این هنرمند به شما میدهد؟
- آلبِرتو به صورت علنی با یک روسپی معاشرت میکند. نظر شما در مورد نحوه رفتار او با همسرش چیست؟ همسر او هم معشوقه دارد. آیا این نوع روابط در صورتی که هر دو همسر/شریک راضی باشند، قابل قبول است؟ والدین، با نوجوانان خود در مورد ارزشهای خود در مورد روابط جنسی و عاطفی صحبت کنید.
- برخی افراد پشتکار را اینگونه تعریف میکنند: «تلاش سخت، علیرغم موانع، در جهت رسیدن به هدفی بلندمدت.» هدف بلندمدت آلبرتو چه بود؟ یکی از اهداف بلندمدت شما چیست؟ چرا این هدف برایتان اولویت دارد؟
- فیلمسازان چه کارهایی انجام دادهاند تا شما حس زمان و مکان، دما و بافت فیلم را درک کنید؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که فیلم پرتره نهایی، یک درام کمدی است که در دهه ۱۹۶۰ اتفاق میافتد و درباره زندگی پیچیده هنرمند مشهور آلبرتو جاکومتی (با بازی جفری راش) است. انتظار میرود مقداری زبان تند و تیز در فیلم شنیده شود، از جمله استفادههای متعدد از کلمات فحش. همچنین محتوای جنسی در فیلم وجود دارد: روابط جنسی خارج از ازدواج/خیانت به عنوان یک اتفاق معمول در نظر گرفته میشود، زنی به طور مختصر از کمر به بالا عریان میشود و پشت عریان یک فاحشه نشان داده میشود. این فیلم در پاریس دهه ۶۰ اتفاق میافتد، بنابراین سیگار کشیدن و نوشیدن به عنوان یک سبک زندگی در نظر گرفته میشود، اما خیلی جذاب و اغوا کننده نشان داده نمیشوند. در نهایت، این فیلم درباره هنر، فرآیند هنری، پشتکار و دوستی است. فیلم خوب است، اما سوال بزرگ این است که آیا نوجوانان به آن علاقهمند خواهند شد، با توجه به اینکه بخش زیادی از "اکشن" فیلم شامل نشستن یکی از شخصیتهای اصلی (ارمی همر) برای پرترهاش در طول چند روز است. برای آگاهی از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت نام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
قدرت فیلمسازی استنلی توچی رشد کرده است: او این درام-کمدی را به تجربه ای ملموس، فوری و اصیل تبدیل کرده است، و همچنین نگاهی عمیق به فرآیند هنری. بازیگران پرتره نهایی فوق العاده هستند و دیالوگ ها باهوش و بامزه. اما انتخاب های کارگردانی توچی است که موضوعی که می توانست خشک باشد را با زندگی پر می کند. توچی به همراه فیلمبردار دنی کوهن، طراح تولید جیمز مریفیلد، طراح لباس لیزا بریسی و آهنگساز ایوان لوری، جهانی را خلق کرده است که دما و بافت دارد؛ ما تقریبا بوی استودیو شلوغ آلبرتو را حس می کنیم. توچی به بینندگان اجازه می دهد شاهد تعاملات کامل شخصیت ها باشند، اغلب در دو شات (که هر دو نفر نشان داده می شوند، به جای برش از نمای نزدیک به نمای نزدیک). این کار از برخی از تشریفات خشک و رسمی، مثلا در فیلم سخنرانی پادشاه (که توسط کوهن فیلمبرداری شده است) اجتناب می کند. در اینجا، نمای نزدیک به دقت برای ارائه بینش در مورد بینش آلبرتو یا به اشتراک گذاری جزئیات استفاده می شود. استودیو به دقت خاص احساس می شود، با نوعی آشفتگی منظم که فقط هنرمند حلقه رمزگشای آن را دارد. مجسمه های ناتمام، نقاشی ها و لکه های تصادفی مانند کارکردهای درونی یک مغز منحصر به فرد به نظر می رسند. و بازیگران توچی واقعا در آن زندگی می کنند.ما درک میکنیم که آنت، همسر آلبرتو، چقدر او را دوست دارد. و در نهایت میبینیم که او هم آنت را دوست دارد. اما او محدودیتهای اجتماعی را که افراد «عادی» دارند، رعایت نمیکند. آنت با درد و رنج این موضوع را میپذیرد، اما به آرامش و آسایش خود هم نیاز دارد. دیگو، برادر دانا، با لبخند خردمندانهای که بر لب دارد، به آرامی بر داستان تأثیر میگذارد. او تأثیرگذار، آرامشبخش و ضروری است. در همین حال، کارولین (پوسی) بمبی از شور و هیجان است که از پنجره به درون پرتاب میشود و هر بار که وارد میشود، شوک و هیجانانگیز است. و همه این قطعات، به همراه تردیدهای درونی، رفتارهای عجیب و غریب و استعداد انکارناپذیر آلبرتو، بهنوعی تعادل موردنیاز او را تشکیل میدهند—همانطور که دیگو میگوید، تعادلی از نارضایتی. لرد، بهعنوان پنجرهای رو به داستان، همدل و کنجکاو است—همانطور که ما هستیم—و همانطور که ماجرا ادامه مییابد، خسته و کلافه میشود. راش، بهعنوان هنرمند، یکی از بهترین و متمرکزترین اجراهای خود را ارائه میدهد. او با بیان دلایلی که چرا کارهایش را انجام میدهد، مرواریدهای ارزشمندی را برجای میگذارد، مانند اینکه «هیچ پرترهای هرگز تمام نمیشود.» این نوشیدن، سیگار کشیدن و خوشگذرانی بهنوعی او را به آرامش میرساند، درحالیکه از بیامیدی وظیفهاش شکایت میکند. لرد میگوید: «پس کاری که ما انجام میدهیم بیمعنی و غیرممکن است.» جیاکومتی موافق است: «و من حتی آن را انجام نمیدهم. من فقط میتوانم تلاش کنم تا آن را انجام دهم.» اگر در مورد آن فکر کنید، ممکن است در آن ژرفای معنایی بیابید.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.