حافظه
Memory
فیلم ترسناک پیچیدهای که بیشتر گیجکننده است تا ترسناک.
صحنههای ترسناکی وجود دارد که نشان میدهد دختران جوان ربوده میشوند (یکی از آنها جیغ میکشد وقتی پدرش بیهوش میشود و نمیتواند به او کمک کند)؛ دو دختر در آتشسوزی یک مدرسه ابتدایی میمیرند (قاتل آنها را آنجا به دام میاندازد؛ بینندگان فریاد میشنوند و شعلههای آتش را میبینند)؛ یک دختر از دستبندش برای بریدن قاتل و خونریزی استفاده میکند؛ صحنههای تعقیب و گریز مکرر شلوغ و تاریک هستند؛ بدن آغشته به پودر سرخابی، ظاهر غریب دارد؛ قاتل پیش از کشتن دختران، ماسکهای سفالی آنها را میسازد؛ تعقیب و گریز و نبرد آخر در زیرزمین/گورستانها با فیلمبرداری و تدوین شلوغ به تصویر کشیده شده است؛ قاتل زیاد جیغ میکشد.
کابوسها یا خاطرات شخصیت اصلی داستان، بهصورت نامنظم اتفاق میافتند و بیشتر باعث سردرگمی میشوند تا روشنگری.
کشف یک داروی توهمزا، راز این پرونده است؛ قاتل قربانیان خود را با سوزن حاوی داروی بیهوشی میزند؛ مصرف شراب، مشروبات الکلی و آبجو؛ کشیدن یک سیگار.قاتلی دختربچههای ربودهشده را با لباسهای سفید میپوشاند (هیچ فعالیت جنسی تلویحی وجود ندارد، اما تعریف جنسیت بهوسیلهٔ «حفظ معصومیت» معنیدار است)؛ دیپ به تیلور میگوید که «نیاز دارد بخوابد» استفانی در حین بازی استریپ پوکر با سینهبند ظاهر میشود، سپس آن را درمیآورد تا تیلور را ببوسد؛ آنها بعداً در رختخواب (زیر پتو) در حالی که دربارهٔ گذشتهشان صحبت میکنند، برهنه ظاهر میشوند.چندین استفاده از "فحش"، به علاوه کلمات دیگر - "گه"، "جهنم"، "لعنت".
برای دههها قاتل سریالی/رباینده کودکان آزادانه در حال فعالیت بوده است؛ افرادی که خود را دکترهای خوب مینامند به خانهها نفوذ میکنند، فایلها را به صورت غیرقانونی مبادله میکنند و به عزیزانشان دروغ میگویند.
خلاصه فیلم
ویرایشدکتر تیلور بریگز (بیلی زین)، محقق تخصص آلزایمر (مادرش به این بیماری مبتلا است)، در معرض پودری باستانی از سرخپوستان آمازون قرار میگیرد که به کاربران امکان میدهد گذشته را از نگاه اجداد خود ببینند. بهترین دوست تیلور/همکار محقق او دیپ (تری چن) آن را "خرافات" مینامد - اما تیلور به زودی "یادهایی" دارد که شبیه کابوسها ساختاربندی شدهاند، در آنها او در گل و جنگل پس از شخصیتی که با ماسک چینی و بارانی سیاه بربری پوشیده شده است، میدود. به طور اتفاقی، این شخص برای تیلور روزنامهای به جا میگذارد که تاریخ آن 21 مارس 1971 است - یک سال قبل از تولدش. وقتی این خاطرات پیچیدهتر میشوند، تیلور متوجه میشود که موضوع آنها همچنین رباگر و قاتل دختران کوچک بوده است. او همچنین با هنرمندی محلی به نام استفانی (تریشا هلفر از نبرد ستارگان) آشنا میشود که نقاشی ترسناکی از شخصیتی در جنگل کشیده است که دقیقا شبیه کابوس/خاطرهٔ اوست. آنها به زودی با هم رابطه برقرار میکنند و برای حل این معما تلاش میکنند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند درباره انواع مختلف فیلمهای ترسناک صحبت کنند. این فیلم در کدام دسته قرار میگیرد؟ این فیلم شبیه چه فیلمهایی است (و از چه فیلمهایی متفاوت است؟) چرا فیلمهای زیادی درباره قاتلان زنجیرهای ساخته میشود؟ خانوادهها همچنین میتوانند درباره ارتباط بین حافظه و هویت صحبت کنند. تیلور چه منظوری دارد وقتی میگوید که «زندگی ما چیزی نیست جز خاطراتمان»؟ کارگردان میگوید که طرح داستان بر اساس علم است: آیا ممکن است که افراد خاطرات خود را از طریق دیانای به فرزندان خود منتقل کنند؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که این فیلم ترسناک گیجکننده، بیشتر به سایههای تیره، فیلمبرداری نامنظم و موسیقی نهچندان ترسناک متکی است تا کمبود منطق و کشش را جبران کند. کابوسها/خاطرات شخصیت اصلی بهصورت نامنظمی اتفاق میافتند و بیشتر باعث سردرگمی میشوند تا روشن شدن موضوع. صحنههای فعالیت جنسی کوتاه است و با نوشیدن مشروبات الکلی و بازی پوکر برهنه شروع میشود و با یک زوج در رختخواب زیر پتوها پایان مییابد. قاتل سریالی به نظر نمیرسد که اعمال جنسی را بر روی دختران ربودهشده انجام داده باشد، اما آنها را میترساند و قالبگیری گچی از صورت آنها را انجام میدهد قبل از اینکه آنها را خارج از صفحه نمایش به قتل برساند. چند آدمربایی قابل مشاهده است و ترسناک است، با دخترانی که جیغ میکشند. همچنین مقداری نوشیدن الکل در آن وجود دارد و اثرات مواد مخدر توهمزا (دلیریوم، اضطراب) نشان داده شده است. الفاظ نامناسب نیز در فیلم استفاده شده است.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
سقوط حافظه به سمت بیمعنی مطلق (که در لانهی پیچیدهی یک قاتل چند اتاقه با تروفیهای جمعآوری شده طی دههها و نور سبز چشمکزن تجسم یافته است) از ابتدا مشخص است. متاسفانه فیلم سوالات ارزشمندی درباره تجربه، حافظه و هویت مطرح میکند. این سوالات تقریبا در یک داستان فراموششدنی گم شدهاند.