هری پاتر و یادگاران مرگ ( بخش اول )
Harry Potter and the Deathly Hallows: Part 1
۱۵+
مناسب برای بالای ۱۵ سال

درباره فیلم
«هری پاتر و یادگاران مرگ» آخرین بخش از مجموعهی هری پاتر است. هری پاتر در این قسمت تقریباً بزرگسال است و برای نابودی جانپیچهای ولدمورت وارد یک ماجراجویی جدی میشود. خشونت و ترس این قسمت نسبت به قسمتهای قبلی بیشتر است و داستان فضای تاریکتری دارد.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: زیاد
ترس: زیاد
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: ندارد
پیام مثبت: ندارد
خلاصه فیلم
ویرایش«هری پاتر و یادگاران مرگ» هفتمین و آخرین بخش از مجموعه هری پاتر است. این بخش از داستان در دو قسمت تولید و منتشر شده است. در بخش پایانی، هری پاتر و دوستانش هفده سالهاند و باید آخرین سال از تحصیل خود در مدرسهی جادوگری هاگوارتز را سپری کنند اما به علت مرگ دامبلدور و مأموریتی که به هری و دوستانش واگذار کرده است همه چیز در این قسمت تغییر میکند. در ابتدای داستان خبر میرسد که وزارت سحر و جادو سقوط کرده است و یکی از طرفداران ولدمورت به مقام وزارت رسیده است. سقوط وزارتخانه به معنای قدرت گرفتن طرفداران ولدمورت است و به همین ترتیب جامعهی جادوگری دیگر برای افرادی که خانوادهای غیر جادوگر دارند (مشنگزادهها) امن نیست و هری پاتر نیز به عنوان عنصر نامطلوب شماره یک تحت تعقیب است. در همین شرایط هری و دوستانش فرار میکنند و در محلی پنهان میشوند. در قسمت ششم دامبلدور برای هری توضیح داده است که لردولدمورت برای رسیدن به زندگی ابدی روح خود را به هفت قسمت تقسیم کرده و هر قسمت را در یک شیء (جانپیچ) پنهان کرده است. دامبلدور به هری و دوستانش مأموریت داده تا این اشیاء را پیدا و نابود کنند. هری، رون و هرمیون در طول داستان به طور مخفیانه به دنبال پیدا کردن جانپیچها و نابود کردن آنها هستند تا بعد از نابودی آنها لردولدمورت را شکست بدهند.
از طرفی در طول داستان با سرنخهایی از اشیائی با نام «یادگاران مرگ» روبهرو میشوند. برطبق افسانهای قدیمی فردی که هر سه یادگار مرگ را داشته باشد میتواند ارباب مرگ و شکستناپذیر شود. لردولدمورت نیز به دنبال پیدا کردن یکی از این یادگارها با نام «ابرچوبدستی» است تا بتواند قدرتمند و شکستناپذیر شود.
جستوجوی هری و دوستانش ادامه پیدا میکند و آنها موفق میشوند چند جانپیچ را پیدا و نابود کنند و در نهایت برای ادامهی مسیر ناچار میشوند به مدرسهی هاگوارتز برگردند. بازگشت هری به هاگوارتز موجب آغاز شدن جنگ علنی بین نیروهای خیر و شر داستان است. هاگوارتز توسط اعضای محفل ققنوس سنگربندی میشود و مرگخواران به رهبری ولدمورت برای نابودی هری پاتر به مدرسه حمله میکنند. در حین این درگیری هری و دوستانش جانپیچهای دیگری را نیز پیدا میکنند و در طی اتفاقاتی هری متوجه میشود که خودش نیز یکی از جانپیچهای ولدمورت است. زمانی که در کودکی ولدمورت سعی داشته او را به قتل برساند جادو کمانه و به خودش اصابت کرده است و بخشی از روح او به بدن هری منتقل شدهاست. هری متوجه میشود که برای کشتن ولدمورت خودش نیز باید کشته شود و خودش را معرض افسون مرگبار ولدمورت قرار میدهد. اصابت افسون هری را بیهوش میکند و او خود را در یک مکان عجیب میبیند و با دامبلدور ملاقات میکند. دامبلدور در مورد اتفاقاتی که رخ داده به او توضیحاتی میدهد و در نهایت به هری میگوید میتواند به زندگی برگردد و یا مسیرش را ادامه بدهد و وارد زندگی پس از مرگ شود. هری تصمیم میگیرد که به زندگی برگردد و ولدمورت را نابود کند. در نهایت با نابودی همهی جانپیچ لردولدمورت توسط هری پاتر نابود میشود. در انتهای داستان نوزده سال بعد از این حادثه به نمایش درمیآید. هری پاتر و دوستانش تشکیل خانواده دادهاند و فرزندانی دارند که در حال رفتن به هاگوارتز هستند و مجموعه هری پاتر با همین صحنه به پایان میرسد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- در مورد رفتارهای دو جبهه خیر و شر داستان گفتگو کنید. چه رفتارهایی از آنها با یکدیگر تفاوت دارد؟ مخالفان ولدمورت به چه ارزشهای اخلاقیای پایبند هستند؟ در مورد برخوردهای مثبت و منفی شخصیتها صحبت کنید. در مورد اشتباهات رون و هری در زمان مشاجره و دوستی مجددشان، شجاعت نویل برای به پایان رساندن مأموریت هری و ... در مورد ویژگیهای داستانهای فانتزی و وجود عناصر خارقالعاده گفتگو کنید. اشاره کنید که این داستانها با زندگی واقعی تفاوت دارند. در مورد ارتباط پیامهای این داستان با واقعیتهای موجود در جامعه صحبت کنید. چطور داستانهای فانتزی میتوانند مسائل زندگی واقعی را به تصویر بکشند؟ خلاصه با فرزندان خود صحبت کنید: در مورد رفتار شخصیتهای مثبت و منفی و تفاوتها و شباهتهای داستانهای فانتزی و دنیای واقعی گفتگو کنید.
آنچه والدین باید بدانند
ویرایش«هری پاتر و یادگاران مرگ» هفتمین و آخرین بخش از مجموعه هری پاتر است. فضای این داستان با قسمتهای دیگر تفاوت دارد. دامبلدور کشته شده است و نیروهای ولدمورت به قدرت رسیدهاند. هاگوارتز دیگر جای امنی نیست و هری و همهی مشنگزادهها تحت تعقیب و فرار هستند. هری و دوستانش براساس مأموریتی که دامبلدور به آنها محول کرده است وظیفه دارند که جانپیچها را نابود کنند. جانپیجها در حقیقت اشیائی هستند که بخشی از روح اشخاص را درون خود جای میدهند تا فرد به زندگی جاودانه برسد. ساختن جانپیچ جادویی نابخشودنی و سیاه است اما لردولدمورت مرتکب این کار شده تا بتواند برای همیشه زنده بماند. در قسمتهای انتهایی داستان ولدمورت متوجه میشود که تعدادی از جانپیچهایش نابود شده و به دنبال این اتفاق جنگ هاگوارتز شکل میگیرد و در نهایت هری، ولدمورت را شکست میدهد. با این توضیحات مشخص است که این قسمت نمایشی از نبرد آشکارای دو جبهه خیر و شر داستان است. در ابتدای این قسمت ذکر میشود که دورانی فرارسیده که هرکس باید جایگاه خود را در این مبارزه مشخص کند. هری و دوستان و اطرافیانش تصمیم میگیرند در مقابل ولدمورت بایستند گرچه میدانند که چنین موضعی ممکن است موجب مرگ آنها شود. به همین ترتیب این قسمت از داستان پیام خوبی برای مخاطب به جهت مبارزه علیه شر و انتخاب مسیر درست علیرغم تمامی سختیها دارد.
شخصیتهای اصلی داستان در این قسمت هفده سالهاند و تقریباً بزرگسال محسوب میشوند به همین ترتیب دغدغهها و رفتارهایی مخصوص بزرگسالان دارند. مانند عشق، تصمیم به ازدواج و ... به همین ترتیب با توجه به بالارفتن سن شخصیتها ردهبندی سنی این بخش از داستان نیز بالاتر است.
علاوه بر این هری پاتر و یادگاران مرگ نسبت به قسمتهای پیشین فضای تاریک و رعبآورتری دارد. حتی هاگوارتز که در تمام طول مجموعه فضایی امن بود در این قسمت ترسناک و تاریک است. جدی شدن مبارزه، رویدادن جنگ و ... باعث میشود که ترس و خشونت این قسمت نسبت به بخشهای قبلی بیشتر باشد.
این قسمت نیز با ارائهی فضایی فانتزی تلاش دارد تا واقعیتهای دنیای واقعی را به تصویر بکشد. طرفداران ولدمورت افرادی خودخواه، خشن، نژادپرست و قدرتطلب هستند که بعد از رسیدن به قدرت به هیچکس حتی خودشان رحم نمیکنند. مخالفان ولدمورت به برابری همهی افراد جادوگر و غیرجادوگر اعتقاد دارند و مقابل قدرتطلبی ولدمورت میایستند. در بخشی از داستان یک جن (گابلین) و یک جن خانگی (اِلف) از رفتار محترمانهی هری و دوستانش با خودشان تعجب میکنند. چون مرگخواران نگاهی نژادپرستانه و از بالا به پایین به آنها دارند. به همین ترتیب این داستان میتواند الگوی مناسبی برای پرهیز از رفتارهای برتریطلبانه باشد.
نقش شخصیتهای نوجوان در درگیریهای این داستان پررنگ و قابل توجه است. هری، رون، هرمیون، نویل، جینی، لونا و ... دیگر شخصیتهای اصلی تقریباً زیر بیست سال سن دارند اما بخش بزرگی از مبارزه بر دوش آنهاست و آنها به خوبی از پس آن برمیآیند. پروفسور مکگونگال به عنوان معلم و جادوگری کارکشته به هری و دوستانش اعتماد میکند و مبارزه هاگوارتز را براساس نقشهی آنها پیش میبرد. آنها نیز با همکاری یکدیگر در این نبرد پیروز میشوند. به این ترتیب این داستان الگوی مناسبی برای باور به نوجوانان و پذیرفتن توانایی آنهاست.
از طرفی بینندگان باید توجه کنند که حوادث این داستان در بستر یک دنیای تخیلی اتفاق میافتد که صرفاً برای جذابیت قصه خلق شدهاست. برای مثال در دنیای واقعی انسانها با جارو پرواز نمیکنند و نمیتوانند با چوبدستی خود جادو کنند. به این ترتیب همهی اتفاقات داستان را تنها باید به عنوان یک حادثه تخیلی و داستانی پذیرفت. از طرفی گرچه هری، رون و هرمیون میتوانند به مشکلات غلبه کنند و آسیب نبینند اما این اتفاق ممکن است در دنیای واقعی به شکل دیگری رخ دهد و هر نوع ماجراجویی غیرمنطقی ممکن است خطرات جبرانناپذیر به دنبال داشته باشد.
خلاصه آنچه لازم است والدین بدانند:
هری پاتر و یادگاران مرگ آخرین قسمت از مجموعهی هری پاتر است. باید توجه داشت که این مجموعه در ژانر فانتزی است و عناصر موجود در آن با دنیای واقعی تفاوت دارد گرچه پیامهای داستان در دنیای واقعی نیز معنا پیدا میکند. شخصیتهای مثبت و منفی این داستان هر کدام الگوهایی برای رفتار مناسب در دنیای واقعی هستند.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این فیلم در نوسان بین یک تریلر پرهیجان و نفسگیر و یک درام رابطه نوجوانان کند است که در برابر پسزمینهای زیبا و گسترده قرار دارد. دیوید یتس کارگردان، که برای سومین فیلم پاتر بازگشت، سکانسهای اکشن را در اوایل هری پاتر و یادگاران مرگ: قسمت 1 با سرعت طی میکند - مانند صحنه هفت پاتر فوقالعاده، که در آن شش نفر از دوستان هری به عنوان او لباس میپوشند تا بتوانند او را به مکانی امن منتقل کنند. اما پرده دوم، وقتی هری، رون و هرمیون کمپینگ میکنند، پنهان میشوند و منتظر الهام هستند، ممکن است کند پیش برود، اگرچه لحظه شیرینی بین هری و هرمیون وجود دارد که نیازی به کلمات نیست. مشتاقترین طرفداران این مجموعه ممکن است از اینکه برخی صحنهها و شخصیتها به ندرت در فیلم حضور داشتند، ناامید شوند؛ دیدن بیشتر ریموس (دیوید تیولیس)، ویزلیها (به ویژه دوقلوها و جینی)، نویل (متئو لوئیس، که فقط یک خط دارد) و دیگران میتوانست بسیار جذاب باشد. همچنین میتوان یک بررسی کامل را به تمام جزئیات مهمی اختصاص داد که از رمان حذف شدهاند.با این حال، بازیهای فوقالعادهای از بیل نای به عنوان وزیر جادو؛ ریس ایفانز به عنوان سردبیر کوایبلر زنوفیلیوس لاوگود؛ توبی جونز به عنوان خودفدایی، نجیبزاده دوبی؛ و ایوانا لینچ، که همیشه در نقش لونا لاوگود عجیب و دوستداشتنی بینقص بوده، وجود دارد. همچنین لحظات فوقالعادهای از کمدی فیزیکی وجود دارد. با این حال، مانند همیشه، قلب فیلم به ریدل، گرینت و واتسون بستگی دارد، که هر سه در حالی که با احساسات پیچیده و شرایط ترسناک دست و پنجه نرم میکنند، تصاویر تاثیرگذار و ظریف ارائه میدهند. به خصوص گرینت سرانجام قادر است تا عمقی را نشان دهد زیرا او بین عشق خود به هرمیون، حسادت خود به هری و حس کلی ناامنی خود تلاش میکند تا تعادل برقرار کند. این سه دیگر بچه نیستند: آنها یک قهرمان هفده ساله و بهترین دوستانش هستند که حاضرند همه چیز را فدا کنند تا دنیای جادوگری را نجات دهند. به تصویر کشیدن این موضوع یک تلاش عظیم است و قسمت 2 پایانی شگفتانگیز و مناسب ارائه میدهد.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.